در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال عرفان ضرغامی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:25:28
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نظریه نسبیت زبانی را نخستین بار "ساپیر" مطرح کرد و بعدها شاگرد شهیرش "ورف" زبانشناس برجسته آمریکایی در حوزه ارتباط زبان و تفکر آن را بسط داد.
آنها معتقد بودند سقف فکری، ساختار اندیشه و بطور کلی معرفت و شناخت مردمان متکلم به یک «زبان» با متکلمان به «زبان دیگر» متفاوت است. در نتیجه فرهنگ و رفتار مردم در یک جامعه ی زبانی و درک و شناخت آنان از خویشتن و جهان خارج با جامعه زبانی دیگر تفاوت دارد ...
نمایش ارزشمند "انگلیسی" در قالب قصه ای ساده توانسته است به چنین مفاهیم پیچیده ای هم بپردازد و دست کم سوالهای عمیقی در این باره ایجاد کند.
دست مریزاد به ساناز طوسی و فراز غلامی و امید امیدی عزیز و گروه بی ادعا و توانمند اجرایی
آقا عرفان نظر لطف شماست
مرسی که برای ما نوشتید قربان
نظر لطف شماست
😍🌹
۴ روز پیش، جمعه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلیقه من نبود و تحملش برام سخت بود.
متن "قلب نارنگی" مثل میوه نارنگی، گوشتالو بود اما اسکلت و استخوان نداشت.
خیلی ممنونم 🌹🌹
۴ روز پیش، جمعه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آن گفتنت که بیش مرنج، آنم آرزوست ...
تئاتر ما را از جهنم خلاص نخواهد کرد اما همین که حس رستگاری و توهم بهشت را ایجاد کند کافی است ...
ساده اما بشدت تئاتر ...
۴/۵ از ۵ (برای حمایت ۵)
وقتی توقع بالاست و کار اصلا در سطح مورد انتظار نیست.
روزگاری بود تکنیک فیلمهای ایده مثل ممنتو یا درخشش ابدی یک ذهن پاک مرا مسحور خود میکرد، روزگاری دور. اما الان اینها برایم کافی نیست. به دنبال چیزی فراتر از بازی فرم و تکنیک و ایده کارشده ام که معمولا هم یافت می نشود ... (البته واضحست که نمایش فردا همسطح ممنتو یا درخشش ابدی یک ذهن پاک نیست اما به روشنی وامدار فیلمهایی با چنین درونمایه هایی است و حتی ردپای نامحسوسی در بعد غیر جنایی از ایده فیلم اره نیز دارد.)
عرفان عزیز ممنون که نظرتون رو برامون نوشتید. نظرات و نقد شما برای ما بسیار محترم است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
«انقدر برات مادر بودم که زن بودن از دستم در رفت ...»
هیدن را در اجرای چهارصدم برای بار دوم دیدم. به نسبت قبل، اجراها واقعا پخته تر و حرفه ای ... دیدن ادامه ›› تر بود و کار در سقف خود قرار داشت.
هیدن در سطح، تئاتر بی نقصی است اما فقط در سطح. فرم دارد اما فرم آن بر منطق دراماتیک استواری سوار نیست. مشخص نیست چرا زن نابینا بجای استفاده از ضبط صوت یا کار گذاشتن دستگاه شنود جهت کشف خیانت احتمالی همسر خود، باید دوربین مداربسته ای (که منحصرا تصویر ضبط میکند) سفارش دهد که خود نتواند محتویات آن را ببیند! مشخص نیست چرا همه باید به او دروغ بگویند تا زندگی و روان او از هم نپاشد و این را هم در نظر نگیرند که ممکنست بعدتر بفهمد و بدتر شود. مشخص نیست چرا خیانت مرد باید در خانه انجام شود با اینکه با لحاظ شغل او و بستر خارجی قصه، امکان خیانت مرد در خارج از خانه وجود دارد. مشخص نیست چرا زن نابینا بجای تماس با اورژانس اجتماعی که در اغلب کشورهای دنیا وجود دارد (و در ایران هم چند سالیست راه افتاده) با اورژانس بیمارستانی تماس میگیرد و ...
هیدن مذمت یکطرفه و شعاری خیانتی محتوم یا دست کم معقول یا مفهومست که ریشه در ترحمی مذموم دارد. نگاه هیدن به مقوله خیانت کلیشه ای است و واقعی نیست.

بعد از چند روز وقفه امشب جوف را دیدم
بازگشت با شکوهی برایم نبود.
موضوع را دوست نداشتم. اختلاف سطح بازیگران، حجم زیاد داد و فریاد و کش دار بودن بیهوده بعضی صحنه ها و پایان بندی کار را نیز همچنین. گویا اسپیکرهای سالن نوفل هم امشب تنظیم نبود و صدای افکت ها و موسیقی کیفیت مناسب نداشت ... اما کار متن نسبتا خوبی داشت و یک نکته جالب توجه:
هر سربازی بیشتر مطیع نظم و قانون و تحت دیسیپلین خشک نظامی بود، حرکات رباتی بیشتری داشت و ربات تر بود. در کل ایده سرباز رباتیک ایده خوبی بود و خوب هم اجرا شد.

با سلام و احترام

ممنونم که به تماشای ما نشستید ، متشکر که حامی تئاتر هستید

قطعا در اجرای اول و کارگردانی اول نمیتونیم تمام سلیقه ها رو پوشش بدیم اما سعی بر همین بوده ک موضوع جهان شمولی رو ارائه بدیم هرچند ملال آور و هرچند زمخت اما بلاخره این واقعیت زندگیست.

امید که در اجراهای بعدی لایق چشمانتون باشیم❤


برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سامویل بکت؟ ساموئل بکت درست است که در واقع شکل لاتین همان اسماعیل خودمان است. اسماعیل، اسمعیل، شموعیل، سموئیل / ساموئل، سموئل

اسامی خاص نیز معمولا از انواع پدیده های قرضی زبانی اند، گشتار های واجی دارند و در زبان های دیگر تلفظشان کمی تغییر میکند.

مثل: سایرس/ سایروس / سیروس که همان کوروش - ژوزف یا جوزف همان یوسف - ایزاک همان اسحاق - گابرییل همان جبرئیل - ژاکوب همان یعقوب - بنجامین همان بنیامین - دیوید همان داوود - ماریا، مارگارت، مری، ماریان که همان مریم- سرا/ ساره/ سارای همان سارا- آبراهام همان ابراهیم- جیزس/ یشوعا/ یشوآ/ ایشیئو / ایکیو/ یسوعا همان عیسی،‌ آدام همان آدم و الکساندر که همان اسکندرست و بقیه هم به همین ترتیب...
درود جناب ضـرغامـی.

به درستـی اشاره فرمودید. همینطور «جوان» با Young، Juan و Giovanni. بابـی فراخ در تحلیل مقابله‌ای‌ست.
دوستـی مـی‌گفت، «داوود گیله‌مرد» و «سیّد بَراتـی» به ترتیب جاگزین‌هایـی برای David Gilmour و Syd Barrett است.
به مزاح البته.

با احتـرام –
درود جناب ضرغامی عزیز. برگه ساخته شده با این نام از سوی سایت تیوال بوده است و نمایش بازی بی کلام ۲ و همچنین دیگر نمایش هایی که نام بکت در آن سامویل درج شده است، دخالتی در برگزیدن واژه ها نداشته است. سپاس از توجه و نکته بینی شما.
با درود و احترام
میدونم راجع به برچسب تیوال نوشتم.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فوق العاده تئاتر خوش ساخت و اجرای استانداردی بود. متن دیوید ممت یک طرف اجرای کم نظیر مهیار اسلامی یک طرف. مدتی بود بر روی صحنه چنین بازی طبیعی مسلطی ندیده بودم. دست مریزاد ...
تنها کمی نور یکنواخت بود.
اجرایی شلوغ، (با بیش از پنجاه نفر بازیگر و سیاهی لشگر) پر سر و صدا‌، بازی ها بالا پایین، صدای جیغ و داد حین ادای دیالوگ ها فراوان (غالب بیان ها آماتور) نور پردازی و طراحی صحنه عالی (به خصوص تعبیه نور در پس تهویه زندان فنس که روزنه امید را اجرا میکرد) موسیقی خوب و تایم، طولانی ...
با پیشنهاد دوست عزیزمان سجاد آل داوود، جمعی از بچه های تیوال قرارست پنج شنبه ۱۲ مهر به قید حیات و سایر قیود به تماشای نمایش «فردا» بنشینیم. گفتم بار دیگر این قرار گروهی را اعلام کنم مشتاق دیدار همه بچه های فعال تیوال هستیم.
چه خوب🌱
فقط از چند روز قبل بلیت رو تهیه کنیم؟
بهتر نیست تو همون کافه کاخ بشینیم..
و جداگانه حساب کنیم..
دوست عزیزتان (مان) دیر گفت... من از قبل بلیت دارم وگرنه من می آمدم :))
نمیشه هم عوض کرد بدبختی
بهار مشفق
دوست عزیزتان (مان) دیر گفت... من از قبل بلیت دارم وگرنه من می آمدم :)) نمیشه هم عوض کرد بدبختی
امیدوارم آنقدر خوب باشه که برای بار دوم هم ارزش دیدن داشته باشه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
طراحی پوستر عالیه
گذشته از صندلی های نا راحت سالن شماره ۳ و تأخیر بیست و پنج دقیقه ای مألوف مجموعه شهرزاد، "ادبیات" تئاتری دغدغه دار، جدی و دیالوگ محورست ... دیدن ادامه ›› که به جایگاه زن ایرانی و سیر تطور آن در دل دوره های تاریخی مختلف می پردازد و مصاف زن ایرانی با قدرت و اثر این مواجهه در گذر زمان را به تصویر می کشد. به نظر همه نمایش همان "خطابه - اجرایی" است که کاراکتر دختر نوشته و در نخستین صحنه بر میز استاد راهنما نهاده است. استاد راست میگوید آنچه دختر نوشته، ملغمه ای است هزار فرمه ولی آیا این ملغمه، نمودار هزار پاره هویت زن ایرانی در طول تاریخ این سرزمین نیست؟!
هر دو بازیگر حرفه ای اند. بازیگر زن با بیان قویتر، حرفه ای تر و خیره کننده تر.
ریتم در میانه کار کمی افت می کند اما برمی گردد. کارگردانی خوب است اما روایت ماقبل عصمت و مابعد عصمت کمی کشدارست.
روایت زن باردار (عصمت) که روایت نجات دهنده اثرست، اگر زودتر آغاز میشد؛ شاید همان افت ریتم میانه کار هم وجود نداشت.
طبعا میزان اکت و حرکت در نمایش کمست و این ممکنست خرده ای کسالت آور باشد به ویژه برای مخاطبان عزیزی که سن کمتر دارند و خرده حوصله ای تنگ.
دیگر آنکه بنظرم انتخاب عنوان "ادبیات" برای این نمایش، پر بیراه نیست اما بی راهست ...
ضمنا از نوشته مهام میقانی عزیز در بروشور لذتی وافر بردم.
مجموعا کاری است که در انتقال پیام خود موفق است و ارزش دیدن دارد.


کم سعادت بودم عرفان جان ندیدمتون
شبی که من اجرا رو دیدم 1 ساعت تاخیر داشت!🤕
mahaya
شبی که من اجرا رو دیدم 1 ساعت تاخیر داشت!🤕
شهرزادِ بدون مرز !
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گروه اجرا، گروه بسیار با شخصیت و محترمی هستند و واقعا با تلاش و انرژی تمام ظاهر شدند.
اما متأسفانه کار که در واقع یک نمایش سیاه بازی است، سلیقه من نیست.‌ پیرنگ اصلی سست و دم دستی است و محور کار، طنز کلامی کلیشه ها و بازی های زبانی ای که بنظرم در سطحی ابتدایی مانده بود و حتی یک بار هم موجب خنده ام نشد. ( یه برادر عزیزی هم هست که برای ورق الخیال نوشته بود: پست و افتضاح و بی ارزش و ..‌. برای این کار نوشته بود: در گونه و رسالت خودش به شدت موفق...
خدا ازش نگذره فقط😉)
جناب ضرغامی عزیز متاسفیم که میزبان دلنشینی برای شما نبودیم
قدمتون رو چشم من و گروهم
نظرتون به قدری محترمانه بود که به اندازه نظرات مثبت به دل ما نشست🙏🌹💎

۳۰ شهریور
عرفان ضرغامی
جناب ملکی برادر عزیزم همه شما فرزندان راستین این سرزمینید شما باورتون نمیشه من در طول اجرا وقتی صورت خوشحال شما رو میدیدم صرف نظر از نمایش، از صمیم قلب خوشحال بودم چون هموطن های ارزشمندی رو ...
درودتان
سپاس صمیمانه بابت کلام و رفتار محترمتان🙏🍀
۳۰ شهریور
حالا عرفان جداً برو سنگلج اون سیاه‌بازی خاتون پرده‌نشین رو ببین میای چند بار دیگه میری مضحکهٔ سیاه!!
۳۰ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
او به دلیل نرسیدن اکسیژن می میرد ...😄😞
نظرم را قبلا نوشته ام. کار، پر از خلاقیت و نوآوری بود. واقعا دوست داشتم. (به قول ربکا وست: "هنر" قرار نیست رونوشتی از واقعیت باشد از آن نکبت همان یک نسخه کافی است ...
این کار واقعا هنر بود.)
چند روز به قطعات انتخابی موسیقی نمایشتان فکر کردم. خیلی آشنا بود. بالاخره پیدایش کردم قسمت‌هایی از موزیک متن فیلم ارمسترانگ و فیلم از گور بازگشته اینیاریتو بود. بهترین بخش های موزیک متن را استفاده کرده اید و به بهترین نحو بر تن کار نشسته است.
عزیز دل
البته فیلم اولین مرد یا اولین نفر که درباره نیل آرمسترانگ هست و بازیگر محبوبم رایان گاسلینگ بازی کرده، ولی آهنگسازش جاستین هورویتز هست. بعدی هم بله فیلم از گور برگشته‌س، یک موزیک متن دیگه هم داریم که برای فیلم عالی استاد سینمای گانگستری_پلیسی، مایکل مان بزرگ، از فیلم دشمنان ملت با بازی جانی دپ، کریستین بیل و مارون کوتیارد که آهنگساز الیوت گلدنتال بزرگه.
۳۰ شهریور
بله فیلم اولین انسان
مربوط به صحنه ایست که رایان گاسلینگ (آرمسترانگ) یادگاری دخترش رو درون گودالی در ماه میندازه
+ الیوت گلدنتال واقعا آهنگساز برجسته ایست👌
ممنونم
۳۰ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پرداخت زیباشناسانه چند فروپاشی در دل یک فروپاشی بزرگتر ...
مرغ دریایی یک فیلم سینمایی زنده نوستالژی - روشن‌فکرانه عمیق و موفق است‌ که شاید چندان عامه پسند نباشد اما حتما ارزش دیدن دارد.
بنظرم ایرانیزه کردن در معنای الهام و اقتباس آزاد از متن چخوف، کاملا درآمده و نمایش در خلق فضای سالهای منتهی به انقلاب در پس زمینه قصه اصلی، توانمند عمل کرده است.
طراحی صحنه و میزانسن پرده دوم واقعا حرفه ای است.
تنها، بازی نقش اصلی مرد ـ اسماعیل شبستان ـ کمی نوسان دارد. (در صحنه های اوج عصبانیت که ریتم و تمپوی تندی دارد؛ حرکت و زبان بدن او به قدرتمندی بیانش نیست و بدن از بیان جا می ماند.) حدود یک ربع از کار نیز بنظر اضافه و قابل حذف است. کمی هم شخصیت پردازی کاراکترهای فرعی و گریم کاراکتر شهره، خام است و جای کار دارد. بنظرم جنبه روشن فکرانه اثر اتفاقا به پرداخت موفق جو شبه روشنفکرانه آن سالها بر میگردد. نمایش دادن و هجو ادای روشنفکری، خودش نوعی روشن فکری است.
در مجموع کار را دوست داشتم.
امتیاز ۷ از ۱۰
یه فکر بکری راجع به دیالوگ نویسی بکنید.

مصنوعی و بی ربط
دختران انتظار ...
کار را دوست داشتم در عین سادگی، همزمان شیرین و تلخ بود.
به نظرم هنر در کشف و ساختن همین موقعیت های پارادوکسیکال است. کار ریتم درستی دارد، کارگردانی و اجراها بی نقص است و اضافه گویی ندارد. پایان بندی آن هم خیلی خوب است. تنها بنظرم کمی متن به عمق بیشتری نیاز دارد تا مخاطب بتواند در آن شنا کند. (به ویژه جای سطرهای کلیدی و درخشان در نمایشنامه خالی است) در کل امتیاز من به آن ۳/۵ از ۵ است. کار با ارزشیست، جهت حمایت امتیاز ۴ را ثبت می کنم.
نقد چریک ها با طنز خشونت و خشونت طنز ...
این تئاتر انتخاب بسیار خوبی است برای کسانی که به ژانر (کمدی سیاه - جنایی) علاقه دارند. اگر از طنز ابزورد و خشن فیلمهای تارانتینو لذت میبرید احتمال زیاد از این نمایش هم بسیار خوشتان می‌آید. مارتین مک دونا نویسنده فیلم تحسین شده سه بیلبورد خارج ابینگ و درام جنایی میزوری هم است. گذشته از متن، اجرا هم (اجرا در معنای وسیع کلمه شامل نور، دکور، طراحی لباس، موسیقی، میزانسن، کارگردانی و بازیها) خوب و روانست.