در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سمیه جباری | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:38:00
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نازنینان مراسم مرگ دادش ... رو نمی خواین گروهی هماهنگ کنید؟ اگه می خواین هماهنگ کنید که ما هم همون روز بیایم.
تا رزرو تموم نشده بگید لطفا.

سپاس


بعدا نوشت: امیدوارم دسته‌ی قرار رو درست انتخاب کرده باشم.
درود بر حقوقدان گرافیست :)
من که پنجشنبه 8 تیر رو انتخاب کردم فعلا
۰۱ تیر ۱۳۹۱
منم 8 تیر رو انتخاب کردم امیدوارم ببینمتون آقای خوشبین
۰۲ تیر ۱۳۹۱
سمیه جان من بلیط رزرومو برای این تیاتر حذف کردم برو فوری نصف قیت بخر
۰۴ تیر ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چقدر بد. یکی دیگه با اسم و فامیل من عضو سایت شده. حالا ما رو از هم چگونه تشخیص می‌دین؟
واقعا!
خوب شماره بزنید
تو بشو سمیه شماره 1
اونم بشه سمیه شماره2
۲۸ خرداد ۱۳۹۱
بله واقعا!
سریعاً اقدام کردم. به هر حال من از اولای دیوار بودما.
۲۸ خرداد ۱۳۹۱
مهربونم قربونت برم . حالا شما چرا 2 رو گذاشتین. همونجوری هم قابل تفکیک بودیم.
عزیزی ، یه دونه‌ای هرچند واقعا دوتاییم و جالبه برام این هم‌نامی.
somayeh_jabbari@yahoo.com
یه سر بزنید بهم بیشتر با همنامم آشنا بشم .
۲۸ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با ذره ذره‌ی وجودم،
تلاش می کنم که یگانه باشم.

که یکتا باشی.

اما تو ،
یگانگی‌ام را ربودی،

و یکتایی‌ات را سوخت کردی،

با دوستت دارم‌های دروغینت.


پ.ن. ببخشید که امروز دوبار دیوار رو خط‌خطی کردم.
قول می دم تا ده روز هیچی ننویسم روی دیوار. اینجوری خودم رو تنبیه می کنم.

از: سمیه جباری
سمیه جان نشد دیگه بری تا ده روز نیای تو بیا بنویس اشکالی نداره من بجای تو تا 10 روز نمینویسم...باشه؟
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱
ما کوچیک شماییم سمیه خانوم...دوست داریم چون یه دونه ای و عزیز
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱
:)
ای بابا خودتو تنبیه نکن عزیز دل مادر
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دلم یه کوچه می خواهد
بی بن‌بست
و یک خدا که با هم کمی راه برویم

از: نمی دونم
منم دلم میخواد:)
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱
خدا همیشه با ما راه میرود
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱
منم میخوام..
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
باید هر دو تکیه کنیم
تو برای راه رفتن به آن تکه چوب
من برای زندگی به تو
مادری‌ام...

از: ناشناس
خیلی ترسیده بودم
دستی مرا گرفت و به سینه‌اش فشار داد
آرام شدم
صدایی آشنا شنیدم
صدایی که ماه‌ها با من بود
صدای قلب مادری‌ام
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یه سوال:
برنامه کاشان چی شد؟
می ریم؟
شاید هم اصلا نمی ریم.
ممنون جناب میرباقری. منتظرم با شدت.
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۱
درود سمیه جان

فکر میکنم که اگر پست رو در دسته ی گفتگو و خبر قرار بدی خیلی مناسب تر باشه :)
۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دوستش نداشتم.
ای کاش بهتر از این بود.
من هیچ وقت برای هیچ نمایشی نمی گم که پولم رو ریختم دور این بار هم نگفتم .. اما سرم رو تکون دادم که چی مثلا؟ اصلا یعنی که چی؟ چی می خواست بگه؟ فقط می خواست بگه هر کی پالتوی قرمز می پوشه آدم ناسالمی نیست؟!
این حرف ده سال پیش شاید باید زده می شد. اما الان دیگه همه رنگی پوشیده می شه و کسی هم نمی گه ناسالمن.
متن هیچ حرفی برای گفتن نداشت.
متأسفانه کارگردانی هم اصلا دیده نشد. فقط تو حرکت دستها شاید یه کم زیبایی دیده می شد.
بازی هم که هیهات. البته خانم پسیانی به نظرم قابل قبول‌تر بودن. و آقای دهکردی به صورت غیر قابل ... دیدن ادامه ›› باوری ناخوب.

نور خوب اجرا شده بود اما کلا اگه می خواست حس خاصی بهمون الغا کنه باید اعتراف کنم هرچقدر تلاش کردم حس خاصی بهم نرسید.
صداها خوب بود. بهترین قسمت نمایش از نظر من.
بروشور کار هم چنگی به دل نمی زد. ایده خوبی نبود.
ضمنا؛
نمایش رو زده بودن شصت دقیقه ولی سی دقیقه بیشتر نبود. با یه ربع تاخیر شروع شد و ساعت یه ربع به هشت تموم شد.

کلا لذت نبردم. واقعا لذت بخش نبود. اما خب بالاخره کار شده بود و خسته نباشید باید بهشون گفته میشد. خسته نباشید.
ببین عزیزم ، شیادی که مچش باز شود و لو برود ، شیاد نیست ؛ احمقی ست که خودش را خیلی زرنگ حساب کرده. شیاد واقعی کسی ست که جلوی چشمت جوری جیبت را ببرد که خودت حالیت نشود ، جوری تو سرت بزند که خیال کنی دارد نازت را می کشد ، یک عمر چنان ازت خر حمالی بگیرد و تصور کنی تو آقایی ، او نوکر. از این طریق که عوض داشتن شناخت از او ، تو را وامی دارد که به اش ایمان داشته باشی

احمد شاملو

از: احمد شاملو
آدم گاهی می خواهد حرف بزند ؛

اما نمی داند با چه کسی!

پس لال می شود . . . !

خفه می شوی . . .

وقتی که هر که هست نمی فهمدت

و هر که می فهمدت نیست ...


از: نمی دانم...
سمیه جان عجب داستانیه ها :(
۳۱ فروردین ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آخه چطور ممکنه؟
هنوز که اجرا نشده شده؟
چطوری سه نفر تماشا کردن و سه نفر هم دوست داشتن؟
دوست عزیز خانم سمیه جباری این نمایش ها قبلا تو جشنواره فجر به روی صحنه رفتن
این دوستان نمایش ها رو قبلا تو این جشنواره دیدن
۱۵ فروردین ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
راستش بعد از جشن دیروز تصورم این بود که امروز که دیوار رو باز کنم چند تایی بیشتر مطلب تخصصی ببینم.
اما یه پست هم ندیدم حتی.
من پست تخصصی می خوام البته اعتراف می کنم اولین کسی که پستش باید تخصصی باشه خود منم.

دوستتون دارم.
از شما شروع
از ما ادامه
۲۸ اسفند ۱۳۹۰
واقعا کسانی که مطالب تئاتر میزارن تعدادشون خیلی کمه
واین مایه تاسف است
البته بنده هم در این مورد کم کاری میکنم
۲۸ اسفند ۱۳۹۰
راستش من فکر میکنم مهمتر از پست های تخصصی ، تخصصی برخورد کردن در کامنتهاست ، برخوردهای تخصصی و حرفه ای و منطقی در کامنتها میتواند فضا را به مرور به سمت تخصصی نمودن پست ها پیش ببرد.
با مروری بر نامهائی که طی این سالها بخاطر برخوردهای دگم و غیر محترمانه و پر خاشجویانه معدود کاربران و نیز برخوردهای دوگانه معدود همیاران ، به کوچ ، حذف و بایکوت تن در داده اند، نشان از ان دارد که مشکل اصلی غیر تخصصی بودن یا شدن پست ها نیست ، بلکه فضا برای تخصصی بودن و شدن کامنتها فراهم نیست.
خود این فضا را ایجاد کنیم ان پست ها خود بخود تخصصی خواهند گشت.
به عنوان نمونه و یادی از اخرین کاربر کوچیده(ارش رستمی):
ای طنز ، ای طنز ، چهره خندانت پیدا نیست .
۲۸ اسفند ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نوروز و پیروز
آخرین اجرا : جمعه بیست و ششم.
تالار سنگلج
به نظرم اینقد روی تک تک اجزا، از صحنه و بازیگر و موسیقی و حرکات کار شده بود که بتونم روی دیوارمون بگم خیلی خوب بودین. ممنونم.


بازگشت افتخار آمیز مردان جنگ.
آخرین اجرا سه شنبه ، بیست و سوم.
تالار حافظ
فقط سپاس. به خاطر این که افتخار دیدنتون رو نصیبمون کردین.


مشروطه بانو.

آخرین ... دیدن ادامه ›› اجرا جمعه بیست و ششم.
تالار اصلی تئاتر شهر.
تصورم این بود که بیشتر از اینها خسته بشم.
اما اعتراف می کنم اینقدر خسته شدم که هشت ساعت رو بدون هیچ دغدغه‌ای به خواب برم.
اما شب خاطره‌انگیزی بود.
سلام. سوال:
بازگشت افتخار آمیز مردان جنگ چند دقیقه هستش؟
60 دقیقه معادل 1 ساعت معادل 24/1 شبانه روز :-)
۲۲ اسفند ۱۳۹۰
درود بر شما
۲۲ اسفند ۱۳۹۰
مرسی کیوان خان.
۲۲ اسفند ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امروز زهرترین شیرینی عمرم رو خوردم.
چقدر تلخی تو شیرینی...

از: خود
در این شهر صدای پای مردمیست
که همچنان که تو را می‌بوسند،
طناب دار تو را می‌بافند...
مردمی که صادقانه دروغ می گویند و
خالصانه به تو خیانت می‌کنند
در این شهر هر چه تنهاتر باشی
پیروزتری...!


(کاملا اطمینان ندارم از شاعر، فکر می کنم فروغ باشه)


سخت آزرده‌ام از این مردمان دورو...


از: ناشناس
گمشده این نسل اعتماد است نه اعتقاد ، اما افسوس که نه بر اعتماد اعتقادیست و نه بر اعتقادشان اعتمادیست
۱۰ اسفند ۱۳۹۰
ممنون
۱۰ اسفند ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بعد از مدتها می‌خوام بیام یه تئاتر ببینم. یه خوبش رو معرفی کنید. مشروطه بانو رو چون دیدم که اسامی عوض شده دلم نمیخواد ببینم. به جز این...
(آخرین تئاتر دیده شده صد سال پیش از تنهایی ما)
من تو این مدت فقط "بازگشت افتخار آمیز مردان جنگ" را دیدم و به همه پیشنهاد میکنم تماشا کنند چون واقعا زیباست و ارزش دیدن را دارد...
همه روزه غیر از شنبه ها ساعت 17 در تالار حافظ
۰۹ اسفند ۱۳۹۰
درود شهاب جان . نمیگم بده ، ولی من اصلا دوسش نداشتم ، نصف شو خوابیدم :)
۱۰ اسفند ۱۳۹۰
خانم جباری دقیقا رو به روی تالاروحدت هسش که یک ساختمان مشکی هستش و بالاش نوشته تالار حافظ
۱۰ اسفند ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اکنون فهمیده‌ام که دروغ بزرگی است صبر ...
سال‌هاست که در انتظارم
اما غوره‌ام مویز نمی‌شود...

از: خود
گاهی دلم برایت خیلی تنگ می شود
من اسم آن را «همیشه» گذاشته‌آم. . .

این نیز بگذرد...
فقط هی از روی من نگذرد ...
از جای دیگر بگذرد ...

از: ناشناس
تمام دوران کودکیم را از زیر خاکستر بیرون می‌آورم

باید شعله ور شود

باید گرمای کودکی‌هایم بسوزاند

بدون تو در حال یخ زدنم

از: خودم
مــن کـه می دانـم ...
بـه کودکی هم اگر برگردم
تو همــان شیشـه ی شیر گمشده ام می شوی
۰۲ آذر ۱۳۹۰
خیلی خووب بووود سمیه جان .آقای طهماسبی زیبا نوشتین:)
۰۲ آذر ۱۳۹۰
ممنون جناب طهماسبی ، سحر عزیز و آقای ارمغان گرامی
جناب ارمغان این نوشته‌ها شعر نیستن. حرف دلن تو یه لحظه‌های خاص .
خیلی تو اون لحظات به نثر و نظم بودنش توجه نمی کنم.
۰۳ آذر ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیدن من چشم نمی‌خواد . . .

فقط باید گوش کنی . . .

صدای کوبیده شدن دلم به هر در و دیواری . . .

به هر در و دیواری که تو ازش رد شده باشی . . .

که نوازشش کرده باشی. . .

بوشون می‌کنم. . .

بوت می‌کنم . . .



از: خودم
شروع رو بیشتر از پایان دوست داشتم..

پایان قوی نداشت..


سپاس..
۰۲ آذر ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید