من با خانواده ی داییم 5 نفری به تماشای این تئاتر نشستیم و دو نفر از ما از اثر خوششون اومد و سه نفر که شامل من هستن، نپسندیدیم.
من تئاتری نیستم ولی به عنوان کسی که پیوسته تئاتر میره و دانش آموخته ی ادبیات انگلیسی هست، نظرم رو مینویسم:
بازیگران توانمند بودن و متوجه ضعفی از نظر توانایی بازیگری نشدم.
به شخصیت های خوب پرداخته شده بود و خاص بودن بینشون دیده میشد.
ایده ی داستان خوب بود ولی به کار رفتن ایده خیلی قوی نبود. کلا نویسنده های ایرانی چه تئاتری و چه غیر تئاتری مشکل اصلیشون ایده ی خوب داشتن
... دیدن ادامه ››
و ناتوانی در قوی اجرا کردن دیده میشه.
یکی از ضعف هاش کشش پایین بود. وقتی نمایشنامه اشاره به داستان رستم و سهراب شروع شد، من و زن داییم منتظر بودیم که زودتر تموم شه چون ادامه ی داستان برامون جذابیتی نداشت.
متاسفانه انرژی در نمایشنامه نامتوازن بود و صحنه های با انرژی و صحنه های جدی تر و آروم تر خوب در کنار هم قرار نگرفته بودن و اینطوری بود که زمانی که ذهن بیننده آماده ی صجنه های پرانرژی میشد صجنه چدی میشد و بالعکس. روی زمان بندی این ها خیلی میشد بهتر کار کرد.
تلفیق صحنه های خشن و صحنه های کمدی رو نپسندیدم چون خیلی شدت هر کدوم زیاد بود.
صحنه های کمدی که به منظور خندوندن طراحی شده بودن، نتونستن مخاطب هارو بخندونن و به مخاطب های توی اون صحنه ها دقت میکردی، یه گوشه ی سالن چند نفر میخندیدن در حالی که عمده ی مخاطب ها از خنده ی اونا خندشون نمیومد و جدی به نمایش نگاه میکردن.
قاب گیری هارو سعی کردم دقت کنم و به نظرم خوب بودن. نورپردازی نمایش رو دوست داشتم.
درباره ی موسیقی نظر خاصی نمیتونم بدم ولی میگم خانواده ی داییم لذت بردن.
بخوام جمغ بندی کنم، این تئاتر المان های خوبی داشت ولی کنار هم قرار گرفتنشون نتیجه ی عالی ای نداشت، مثل ادویه هایی که به تنهایی خوشمزن ولی نتونستن در کنار هم غذای خیلی خوشمزه ای تحویل بدن.
در آخر خسته نباشید میگم و تشکر میکنم از زحمت شما