در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال رضا قراگزلو | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:01:19
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
به نظرم همینکه با محدودیتهای موجود، گروهی به سراغ نمایش موزیکال و آن هم روی یکی از مهمترین تراژدی های شکسپیر رفته اند، جسارت زیادی را می طلبیده که از این بابت جای قدردانی دارند و بخصوص خانم عبدالرزاقی نشان دادند که در این زمینه واقعا حرفهایی برای گفتن دارند.
قطعا این کار هم مثل بسیاری از نمایشها، نقدهایی را می طلبد که مطمئنم خود تیم و بخصوص کارگردان، بسیار بیشتر از من و امثال من به نقات قوت و ضعف کارشان اشراف دارند و حتی این امید را دارم که شاید برخی از این نقدها را در اجراها یا کارهای بعدی مدنظر قراردهند.
شخصیت دوست داشتنی خانم عبدالرزاقی و سایر دست اندرکاران این نمایش باعث می شود کمی از اینکه این نکات را بر می شمارم احساس نامطلوبی داشته باشم اما تصور می کنم هر هنری که مورد نقد قرار گیرد، ورزیده تر می شود.
در ابتدا با نکات مثبت شروع می کنم:
به نظرم شجاعت انتخاب این سوژه، کارگردانی چنین تیمی و همچنین کیفیت بازیها ستودنی و امیدوار کننده بود. بخصوص بازیگران نقش لیر و دلقک را بسیار پسندیدم. آوازها صرفنظر از محتوا و ژانر موسیقی، گیرا بودند.
طراحی لباسها نیز در خور توجه و تاثیرگذار بود.
و اما با عرض پوزش چند نقد منفی هم دارم:
١) نورپردازی قدری به نظرم شلخته آمد. خیلی در ایجاد ... دیدن ادامه ›› حس مرتبط با صحنه و موسیقی مربوطه، همخوانی حس نمی کردم.
٢) انتخاب موسیقی ها کمی مرا گیج می کرد و در ارتباط برقرار کردن با ژانر و محتوای این آثار با روح حاکم بر نمایشنامه ی شاه لیر دچار مشکل می شدم. این نوع موسیقی در ذهن آشنایان، بیشتر تداعی کننده ی معانی مرتبط با موسیقی گروههایی چون میوز، هُزیِر و موزیسینهایی چون اندرو لوید وبر است و استفاده از آن موسیقی و صرفا همراه کردنش با آواز فارسی به نظر کافی نمی آید. این موسیقی ها روحی دارند که مرتبط با بستر خودشان است. شاید اگر خوانش مدرنی از شاه لیر را شاهد بودیم، کمی از این ناسازگاری کاسته می شد که این اتفاق هم نیفتاد.
٢) استفاده از میکروفون در کار موزیکال قابل درک است اما با توجه به اینکه همه ی صداها دارتد از جای واحدی پخش می شوند، گاهی جهت یابی صدا و یافتن کاراکتر مرتبط با آن صدا دشوار می شد و نورپردازی هم که جز در مواردی، خیلی به وفع این مشکل کمکی نمی کرد.
٣) کیفیت سیستم صوتی متاسفانه به ادراک کار آسیب می زد.
٤) حضور نوازنده ها در اجرا معمولا این توقع را ایجاد می کند که بخش عمده ای از موسیقی را به صورت زنده بشنود. نمیدانم آیا من درست متوجه شدم یا نه، اما احساس می کردم نوازنده هایی که در سمت چپ سالن حضور داشتند، در بسیاری از لحظات خودشان تماشاچی صحنه و شنونده ی موسیقی بودند که از سیستم پخش می شد.
٥) من عاشق حیوانات و گربه ام اما حضور این موجود دوست داشتنی در سالن و صدایی که ابجاد می کرد واقعا بر هم زننده ی تمرکز بود. البته این اتفاق ممکن است هر جایی بیفتد اما به هر حال حضور گربه در این سالن از دقایقی قبل از اجرای نمایش حس می شد و خیلی به حساب غافلگیر شدن نمی تولن آن را گذاشت. حتی لحظاتی باعث شکل گیری فضایی سورئال شده بود که انگار جزو نمایش است. اما به هر حال خوانش جاری روی صحنه که از جنس سورئال نبود که چنین وضعیتی را بطلبد.
٦) عدم تذکر به مخاطب در ابتدای برنامه مبنی بر خاموش یا بی صدا کردن موبایلها، باعث شده بود هرازگاهی با خودنمایی گوشیها روبرو باشیم که بر هم زننده ی تمرکز بودند و تلاش منصدیان سالن برای جلوگیری از فیلم گرفتن افراد در حین نمایش نیز مزید بر علت می شد.
٧) قابل درک است که محدودیتهای جدی در زمینه ی اجرای حرکات موزون وجود دارد. اما حرکات موزون تحت هر شرایط هم کمکی به انتقال مفهوم نمی کند. احساس می کنم این حرکات در کنار افکتها از همان ضعفی برخوردار بودند که نورپردازی هم چنین بود.

مرا بابت این پرحرفی ها ببخشید لطفا
مطمئنم با جسارت و پشتکاری که این تیم دارد، می توان انتظار اجراهای درخشانتری از آنها را در آینده ای نزدیک داشت.
پاینده باشید 🌻
اون گربه به نظر میرسه که همیشه اونجاست، چون بارها توی کامنت های نمایش های مختلف در موردش صحبت شده
۲۳ اردیبهشت
مالاگا
اون گربه به نظر میرسه که همیشه اونجاست، چون بارها توی کامنت های نمایش های مختلف در موردش صحبت شده
😂😂😂👏👏👏 سوژه ی جالبیه واقعا
۲۳ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشی بینظیر بود
به شدت احساسات را درگیر می کرد. بازیگران و نوازندگان شگفت انگیز بودند و واقعا مشخص بود که کارگردانی چنین نمایشی چقدر کار دشوار و چالش برانگیزی بوده است.
نورپردازی تاثیر گذار و تعریف صحنه با حداقل آکساسوار و ببشتر تکیه به حضور بازیگران، جسورانه و غرور آقرین بود.
از هماهنگی بینظیر نوازندگان بخصوص خانم پیانیست با بازیگران هرچه بگویم کم گفته ام.
مجموعا اثری غرور آفرین بود که از هر لحظه ی تماشایش لذت بردم. به عنوان یک مخاطب، سفری احساسی را تجربه کردم که همه ی احساساتم را درگیر می کرد. بخشهای کمدی نیز بسبار بجا و به اندازه بودند. نه آنقدر زیاد که کار را از مسیر اصلی اش منحرف کنند و نه آنقدر کم که حس نشوند.
سپاسگزارم از زحمات گروه.
جسارتا سه نکته به نظرم می رسد که شاید ارزش توجه داشته باشند:
١) آقای کارگردان از روی مهربانی و انسانیت در ابتدای نمایش اشاره فرمودند که ... دیدن ادامه ›› مخاطبین محترم اجازه دارند موبایل را با نور کم و به حالت سایلنت و بدون مزاحمت برای سایرین همراه داشته باشند. من مهربانی و نگاه انسان دوستانه ی شما را درک می کنم اما متاسفانه حتی در نمایشهایی که کارگردان از ابتدا با جدیت از مخاطب می خواهد که گوشی را در طول نمایش خاموش کند، باز هم شاهد مقاومت عده ای از عزیزان هستیم که به هر شکلی شده خواسته یا ناخواسته با موبایلشان تمرکز اطرافیان را بر هم می زنند. وای به حال اینکه از بالا اجازه ی خاموش نکردن گوشی و با نور کم کار کردن نیز صادر شود. دیگر واویلا خواهد بود. واقعا در لحظاتی از نمایش نورهای گوشیها آزار دهنده می شد.
٢) احساس می کنم با همه ی پیشرفتهایی که در زمینه ی فوهنگ تماشای تئاتر رخ داده اما همچنان در اکثر نمایشها شاهد این هستیم که برخی از افراد، بی توجه به حقوق سایرین، به حرف زدن و خاطره تعریف کردن برای یکدیگر در طول نمایش مشغول می شوند.
من امشب در فرازهایی از نمایش هر چه سعی می کردم به جای خاطرات دوست محترمی که پشت سرم نشسته بود، روی دیالوگها تمرکز کنم، موفق نمی شدم. ممنون میشوم در ابتدای نمایش در مورد احترام به حقوق همدیگر از این منظر هم قدری یادآوری صورت گیرد.
٣) همه ی نوازندگان عالی بودند اما نقش و جایگاه خانم پیانیست روی صحنه، به نظرم می طلبد که به صورت جداگانه مقابل جمع مورد قدردانی قرار گیرند.

مرا بخاطر پر حرفی لطفا ببخشید
پاینده باشید
به امید دیدار مجدد
حسین چیانی این را خواند
هستی عرش و Omid Tehran این را دوست دارند
سلام و وقت بخیر

سپاس از شما مخاطب عزیز که وقت ارزشمند خودتون را برای تماشای نمایش "بتهوون" اختصاص دادید و مایه مباهات ماست که از تماشای نمایش لذت بردین.
و ممنونیم که نظرات خود را اینگونه محترمانه بیان کردید.


با احترام
روابط عمومی نمایش "بتهوون"
۰۹ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
موضوعی بسیار جالب و دغدغه ای جهانی را مطرح می کرد. اینکه اصرار انسانها برای رسیدن به اطمینان و قطعیت، در عمل، تلاشی مذبوحانه است و قدرتِ شک بالاتر از این تلاشهای بشریست و در نتیجه پیروز می شود و با خودش تشویش و عذاب وجدان می آفریند.
بازی ها بسیار تاثیر گذار و باور پذیر بودند. طراحی صحنه هوشمندانه بود. تنها چیزی که کمی مرا آزار می داد، نرسیدن صدای باریگران به ردیفهای انتهای سالن در لحظاتی از نمایش بود. نمیدانم علتش چه بود. یا به طراحی سالن مربوط می شد، یا تداخل صدای بازیگران با سیستم تهویه یا پایین بودن صدای بازیگر در لحظاتی عز اجرا و یا شاید هم مسئله ای در شنوایی من در آن مقاطع بخصوص وجود داشته و دیگران چنین تجربه ای نداشتند.
در هر صورت از این نمایش بسیار لذت بردم و بسیار آموختم.
Amir Sharifi، آتنا صیادی، امیر مسعود، ساناز نجفی و سپهر این را خواندند
سارا تهرانی و رضا تهوری این را دوست دارند
رضا قراگوزلوی عزیز سلام. ممنون که به این نکات مهم اشاره کردید.

ما از شما ممنونیم. موفق باشید.
۰۳ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دستاوردی بزرگ برای بازیگری، در غیاب طراحی صحنه و نورپردازی شاخص.

نمایشی که در آغازش ممکن است قدری عامه پسند به نظر برسد اما در ادامه مشخص میشود که تولن ارتباط برقرار کردن با اذهان گوناگون و با درجات مختلف پیچیدگی را دارد. هم مخاطب روزمره که می خواهد فقط لحظاتی را به سرگرمی بگذراند را راضی می کند و هم مخاطبی که به سوژه های ابزورد و پرسشهای عمیقتر فلسفی علاقه مند است را درگیر می سازد و همچنین کسی که برانگیخته شدن عواطف انسانی را جستجو می کند را تکان می دهد.

نمایش قلب نارنگی به شکلی هوشمندانه تماما از طریق اکت بازیگران اجرا می شود و در آن چیزی به نام طراحی صحنه یافت نمی شود و نورپردازی هم چندان خودنمایی نمی کند تا همه چیز برای جلب تمام توجه به بازیها مهیا شود و هنرنمایی درخشان بازیگران نیز به بهترین شکل این توقع را برآورده ... دیدن ادامه ›› می سازد.

نمایش قلب نارنگی مرا به شدت یاد جمله ای از آلبر کامو انداخت که در مقدمه ی طاعون آمده است: راه ساده برای شناخت یک شهر این است که ببینیم مردمانش چگونه کار می کنند، چگونه عشق می ورزند و در نهایت، چگونه می میرند.

کار، عشق و مرگ، سه سکانس کلیدی در تحلیل کیفیت زندگی هر انسانی به شمار می آیند که در قلب نارنگی هم به شکل شگفت انگیزی خودنمایی می کنند. سه سکانسی که هر کدام در غالب ترسها، عقده ها، پوچی ها و جاه طلبیهایی ظاهر می شوند و با تمام هیاهویی که بپا می کنند، سرانجام دود می شوند و به هوا می روند اما باز هم به شکلی دیگر در نسلهای بعدی بازتولید می گردند.
مجموعا نمایشی بود که از تماشایش بسیار آموختم و تلنگر خوردم.
بسیار نمایش فوق العاده ای بود اگر به نماش های فلسفی و ساده و آلایش علاقه دارید بهترین انتخابه
۰۹ اسفند ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بازیها درخشان، طراحی صحنه و نورپردازی هوشمندانه.
شاهین محمدی و امیر مسعود این را خواندند
کیارش مسیبی، پریسا کریمی و نوید آغاز این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایشی عمیق با بازیهای درخشان و نورپردازی عالی با ریتمی کند که اگرچه ممکن است در فرازهایی مخاطب نا آشنا با این فضا را آزار دهد اما در واقعیت، چنین فضای فلسفی می بایست با همین ریتم دنبال شود و دقیقا مخاطب را درگیر همین حس کند.
متن های بسیار دشوار، بدون دست انداز و بسبار هنرمندانه از سوی بازیگران اجرا می شوند و به نظرم همین تجلی ادبیات و واژگان در این نمایش، نقطه ی عطف آن است که می تواند فضایی بسیار شعف انگیز برای دوستداران ادبیات و شعر فراهم آورد اما از سوی دیگر ممکن است ریتم کند آن با ذائقه ی امروز که عمدتا مبتنی بر سرعت و تغییر صحنه و تصاویر است همخوان نباشد.
مجموعا از این نمایش، بسیار آموختم.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کار جالبی بود. نور پردازی مناسب و تاثیر گذار، دکوراسیون صحنه بسبار فکر شده و هوشمندانه بود. افکتها غافلگیر کننده بودند و عناصر فضا، به خوبی در نمایش ادغام شده بودند. بازیها درخشان بودند.
رضا عزیز سلام، ممنونیم که به تماشای «بیستوهیچ» نشستید و نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتید.
۲۵ بهمن ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید