«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
حالا من باید برای چشم هات وان یکاد بخوانم ویقلولون انه مجنون ، مجنون منم این روزها در میان میان وعده های جنون و ما هو الا ذکر عالمین مجنونم مرا وعده ی دیداری بده در یک صبح به بوسیدن دستهات؛حالا من در خانه راه میروم و هوایی که تو جا گذاشته ایی را نفس میکشم، اخر کجا روم که یادت نباشد و یادت نیاید؛ پایتخت نشینی موهات تا ابد مرا مستاجر طرح لبخند هات تمدید میکند؛ هوات هوای خانه را هوایی میکند..یادته چه ذوقی میکردم وقتی موهات رو میبافت؟!دل گره زده بودم به انتهاب بافتیه موهات ، به سر برگرداندنت، به بوسه ایی کوتاه، به عمق بی پایان شادی چمشهات..الان دیگه حتی دلش رو ندارم بهش فکر کنم، غریبه که نیستی علی عشقی تا قاتل شدن فاصله ایی نداره وقتی حرف تو میون باشه..برات نوشته بودم که کسامی که به تو فکر حتی فکر ببین حتی فکر کرده بودن را سلاخی میکنم؛چقدر دلم میخواست زندگی کنیم؛نشد ...