در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمد مهدی درباره نمایش نمایشنامه خوانی اسبهای آسمان خاکستر می بارند: در تاریکی صدایی شنیده میشود. صدای روان مادر : خشکسالی! باران نمیبارد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:05:47
در تاریکی صدایی شنیده میشود.
صدای روان مادر :
خشکسالی! باران نمیبارد.
خدا به محبوب ترین فرشته اش میگوید: «به زمین فرود آی! به صحرای بی آب»
فرشته درنگ میکند: «این جا ؟! از داغی شن ها پایم میسوزد»
خدا میگوید: «فرود آی»
فرشته درنگ میکند: «از تشتگی اینجا زبانم میسوزد»
و خدا باز میگوید: «فرود آی!»
فرشته درنگ میکند: «خونم از شدت آفتاب میسوزد اینجا»
و خدا باز میگوید: «فرود آی»
فرشته بر صحرای بی آب پا ... دیدن ادامه ›› میگذارد. پایش میسوزد و زبانش میسوزد و خونش میسوزد.
خدا بر فرشته اش دلتنگ میشود. می گرید.
اشک هایش بر زمین می ریزد. صحرا از اشک خدا سبز میشود.
خشکسالی میرود.
صادقانه خیلی طرفدار نغمه ثمینی نیستم(هنوزم نقدهای قدیمش رو فیلمها رو یا گزارشهای پراکنده شو بیشتر دوست دارم) ولی این تمثیل ای داستانک خیلی درخشان و دراماتیک بود.
۰۸ شهریور ۱۳۹۳
واقعیت من تا قبل از شکلک فقط اسم ایشون رو شنیده بودم، نمایشنامه هاش به نظرم شاهکار نیست ، ولی خوندنی و قشنگه برای من و دوستش دارم :) نمایشنامه "اسب های آسمان خاکستر می بارند" با همین قسمت آغاز میشه ، زیبا بود ، میپسندمش D:
۰۸ شهریور ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید