در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | الهام. ب درباره نمایش چهل گیس و حسن کچل: ابتدا، خسته نباشید خدمت گروه جوان و محترم و به امید موفقیت های پیش رو.
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:09:35
ابتدا، خسته نباشید خدمت گروه جوان و محترم و به امید موفقیت های پیش رو.

«چهل گیس و حسن کچل» نمایشی است در ستایش فیلم «حسن کچلِ» علی حاتمی و به یاد هنرمندانی که دیو سرطان -یا هر بیماری دیگری- شیشه عمرشان را شکسته، چه از عزیزانی که در بروشور و پرده ی آخر نام آنها برده می شود، چه شخص علی حاتمی و علی حاتمی ها.
نمایش با همان روایت آشنای راوی از کوچه و بازار آغاز می شود و سعی شده همان نوع نقد اجتماعی و اخلاقی اثر اولیه در قالب طنزی به دور از لودگی انجام شود. اینکه قصه ی حسن کچل و چهل گیس کمی به شکل ملودرام در می آید، شاید از آن روست که قصه ی جنگیدن با دیو در واقعیت هم ماجرای پر سوز و گدازی است.
هر چند فرم اتخاذ شده در بعضی حرکاتِ گروه حرکت، در دقایق کوتاهی کار را از فرم تئاتر و دنیای هنر به معنای آشنای آن کمی دور کرده و به سمت مرزهای دنیای سرگرمی (entertainment) پیش می برد، اما می تواند تماشاگر جدی و سخت گیری مانند من را به این نتیجه برساند که کمی سرگرمی اگر رو به ابتذال نرود -که در اینجا نمی رود- الزاماً چیز مضرّی نیست.

پی نوشت 1: این اجرا با اینکه مخاطب هدف آن بزرگسالان هستند محدودیت سنی ندارد و احتمالاً در بخش اول و موزیکالِ آن صدای خنده ی بچه ها به ... دیدن ادامه ›› گوشتان خواهد خورد. البته شاید مثل من پی ببرید همین خنده ها اگر به جا باشد چندان هم آزارنده نخواهد بود.
پی نوشت 2: ارجاعات به «حسن کچلِ» علی حاتمی بیشتر از آن است که مخاطب جدی ای که فیلم را ندیده -نه مخاطبی که صرفاً برای سرگرمی می رود- آنطور که باید و شاید از نمایش لذت ببرد.
پی نوشت 3: به این نمایش با متر و معیارهای دیگری امتیاز دادم و فکر می کنم نمی شود نمایش هایی از این دست را که بدون ادعاهای آنچنانی و توسط گروه های جوان و با ژانرهای مشخص اجرا می شوند با معیارهای همیشگی سنجید و امتیاز داد. موارد اشاره شده توسط دوستان -استفاده از فاکتورهای مربوط به دنیای سرگرمی- از نظر من به شکلی نبود که آزارنده باشد و منی که به دنبال خاطره ی فیلم علی حاتمی رفته بودم هم از همان راوی و نقالی کوتاهش، صحنه ی زورخانه و شیوه ی در هم تنیدن دو خط داستانی و ادغام شخصیت ها و جابجایی نقش ها در پرده ی آخر داستانِ هسته ای "به اندازه ای که توقع داشتم" لذت بردم.
پی نوشت 4: با تشکر از تیوال برای برگرداندن پستی که به اشتباه پاک کرده بودم.
مریم زارعی، کورش برزی و پرندیس این را خواندند
farhad riazi و بهزاد این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید