خیلی وقت بود یه نمایش انقدر منو به فکر فرو نبرده بود.دیشب بهترین و دور از ذهن ترین تجسم عینی دست تقدیر و سرنوشت رو تو صحنه جادویی همایون غنی زاده دیدم.هنوزم همون حس عجیب با منه.به آژاکس فکر میکنم و به خودم که حتی وقتی با تمام وجود سعی میکنیم از تقدیر فرار و در خلاف جهت حرکت کنیم، باز هم قدم به قدم بهش نزدیک میشیم.به قول آژاکس باید یه مقاله در مدیریت تقدیر بنویسیم، اما...نمیدونیم که تقدیر با مدیریت کردن فقط قوی تر میشه.
بی نظیر بود.ای کاش فقط یه شب دیگه اجرا داشته باشه.