در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال mona.a | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:04:00
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
mona.a (mona.a)
درباره نمایش ضیافت پنالتی ها i
آقای امیر جعفری عزیز
ازتون ممنونم که امشب با هنر بی نظیر و مثال زدنیتون یک بار دیگه نور امید رو توی قلبم که این روزها آسمانش ابریه روشن کردید و به من و همه ما نشون دادین که با وجود همه سختی و صعبی و زشتی که زندگی گاهی سر راهمون قرار میده، هنوز هم میشه ادامه داد و برای هدف جنگید و...گل زد.ازتون ممنونم که به من یاد دادین میشه زندگی آدم خالی خالی خالی باشه ولی باز هم گل زد.مطمئنم که ازین به بعد در تمام روزها و شبهای سخت و ترسناک زندگی، نه فابیو گروسو، بلکه شما و صدای شمارو به یاد میارم که به من میگه میتونم با وجود تمام سختی ها قهرمان زندگی خودم باشم و...گل بزنم.
ازتون ممنونم
میشه لطفا بفرمایید دیشب چه ساعتی تئاتر اجرا شده؟ من دو تا دوست تئاتر اولی رو دیشب به این کار دعوت کرده بودم. متاسفانه اصلا تجربه خوبی نداشتن و پالیز رو قبل از اجرا ترک کردن. فکر نمیکنم به این راحتی بتونم دوباره قانعشون کنم که تئاتر ببینن.
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیشب به علت یه اشکال فنی کاملا غیرمنتظره نمایش یک ساعت دیرتر شروع شد ولی واقعا ارزششو داشت.
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶
یک ساعت؟؟؟
مشکل فنی غیر منتظره؟
هوایپماست مگه؟
باید به اونا که موندن نمایش رو ببینند سیمرغ حمایت از تئاتر میدادن
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
mona.a (mona.a)
درباره نمایش نویسنده مرده است i
به قول آقای پاکدل این نمایش واقعا روز منو ساخت.عالی بود.مدتها بود انقدر از یه نمایش حال خوب و انرژی مثبت نگرفته بودم.ازتون ممنونم
امیرمسعود فدائی، گروه نمایش موج و Atena این را دوست دارند
ما هم از شما ممنونیم بابت انرژی که می دید. سپاس
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دلم لک زده واسه عاشق شدن، واسه موج سواری، واسه... وای که چقدر این جمله ها تاثیرگذار و تکان دهنده بودن.حیف که آدما دیر میفهمن... واقعا حیف.امشب بعد از مدتها نمایشی دیدم که عظمت فرصت بی نظیر زندگی و نزدیکی مرگ رو با هم به من یادآوری کرد. به یادم آورد که چه راحت و چه زود چیزها و اتفاقات عادی زندگی، حتی بوی مستراح!، میتونن برای من تبدیل به بزرگترین حسرت ها بشن. به یادم آورد که درد و آتش حسرت کارهای نکرده یه روز میتونه سوزاننده ترین تجربه زندگی بشه. به یادم آورد که چقدر این ساعت ها و روزهایی که اینطور با عجله سعی در گذشتن و گذروندنشون داریم میتونن دست نیافتنی بشن. و...به یادم آورد که ما انسانها هیچوقت سیاه یا سفید مطلق نیستیم، ما در تمام روزها و شبهامون، در تمام گریه ها و خنده هامون، و در تمام راست ها و دروغ هامون...میترسیم. میترسیم و در مقابل عظمت هولناک هستی و مرگ فقط به دنبال جایی و کسی هستیم که آرام بگیریم و این پیش بینی ناپذیری رو تاب بیاریم.
برای کلاه آهنی ها بدون شک بهترین تجربه ایه که با اون میشه یک سال رو تموم کرد و به استقبال سال نو رفت.از تمام عوامل این نمایش به خاطر این حال خوب و این تجربه بی نظیر ممنونم.
مریم رودبارانی (maryam.roudbarani)
مونا عزیز سپاس از حضورتون در تئاتر باران
خوشحالیم بهترین تجربه پایان سال 95 را با"کلاه آهنی ها"داشتین
سال نو هم پیشاپیش مبارک
۱۱ اسفند ۱۳۹۵
"کلاه آهنی‌ها به صحنه باز می‌گردند"
سلام:
بی‌شک شما دوست فرهیخته آگاهید که در روزگار مدرن امروز، هیچ محصول و اندیشه‌ای بدون پشتوانه‌ی مردمی، نمی‌تواند به بقای خود ادامه دهد. تئاتر نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ برای مخاطبش آفریده می‌شود و تئاتر بی‌مخاطب هرگز وجود نداشته است. به عبارت دیگر، تماشاگر تئاتر فقط مصرف کننده نیست؛ بى تردید یکى از ارکان اصلى آن است.
گروه نمایش "برای کلاه آهنی‌ها" به خود می‌بالد که موفق شده در اجراهای پیشین نمایش خود، بهترین، مهربان‌ترین و دلسوز‌ترین ... دیدن ادامه ›› تماشاگران را پذیرا باشد. باور این مهم را، شما و دیگر عزیزان دوستدار تئاتر با یادداشت‌های پرمهر و حمایت‌های بی‌دریغ‌تان به ما ارزانی داشته‌اید.
حال، ما سرخوش و دل‌گرم به حضور شما و دوستان‌تان، دوباره از روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ (برای آخرین بار) و فقط به مدت ۱۵ شب به صحنه بازخواهیم گشت، تا دیگربار لذت وصف‌ناپذیر هم‌نفسی با تماشاگران‌مان را تکرار کنیم.
به امید آن‌که بار دیگر ما را لایق حمایت مهربانانه‌ی خود بدانید.
کوچک شما
پژمان عبدی
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به جرات میتونم بگم یکی از بهترین تاترایی بود که دیدم.بازی ها بی نظیر، متن بی نظیر، موسیقی بی نظیر، کارگردانی بی نظیر، همه چیز بی نظیر.
شاهین این را خواند
اگه تاحالا تئاتر خوب دیده بودین، هرگز چنین چیزی نمیگفتین!!
۰۲ بهمن ۱۳۹۵
اره خواب تو رو دیدم.
۱۰ تیر ۱۳۹۶
افتضاح بود واقعا
۰۸ اردیبهشت ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
mona.a (mona.a)
درباره نمایش آیس لند i
نمایش نامه فوق العاده بود و بازی ها هم خیلی خیلی خوب.حتما برید ببینید.
منا"ی عزیز
ممنون از حضورتون
و درج نظرتون
۱۰ دی ۱۳۹۵
خب جسارتا من چطور بفهمم که برای من مناسبه که تماشا کنم این نمایش رو ؟ منظورم اینه ای کاش درون مایه یا خلاصه یا چیزی بود که میخوندم.
یا مثلا نسخه لاتینش
میخوام بدونم درباره چیه
۱۰ دی ۱۳۹۵
دو زن و یک مرد از سه گوشه‌ی جهان: استونی، کانادا و پاکستان. چرا یکی کشته می‌شود؟ چه چیز سرنوشت آنان را به هم گره می‌زند؟ تورنتو؟ کاپیتالیسم؟‌ مهاجرت؟ نژادپرستی؟ آیس‌لند؟
۱۰ دی ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
mona.a (mona.a)
درباره نمایش آشپزخانه i
سلام دوستان
من یه بلیط برای یکشنبه 14 آذر ساعت 21 دارم که متاسفانه نمیتونم برم و واگذار میکنم.بلیط من باکس a ردیف 4 صندلی 4
اگر کسی مایل بود لطفا به من پیغام بده 09338982384
ممنونم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
mona.a (mona.a)
درباره نمایش دوازده i
چرا جدیدا انقدر اکانت فیک تو تیوال درست شده؟پروفایل هرکدومو که نگاه میکنی همون نمایشی که دارن با تمام وجود ازش تعریف و تمجید میکنن تنها کاریه که دیدن.این یعنی چی؟قبلا میشد بر اساس آمار و نظرای کاربرای تیوال در مورد نمایش ها قضاوت کرد و خیلی وقتا همین نظرا باعث میشد آدم به دیدن یه نمایش مشتاق بشه و بره ببینه.ولی الان واقعا این آماری که این بالا میبینم 11 نفر این نمایش را دوست داشته اند برام بی معنی و منزجر کننده است.اینا کین؟خود عوامل نمایش که با اسمهای فیک درباره کار خودشون نظر میدن؟یا پرسنل تیوال که فقط برای همین کار استخدام شدن؟نکته جالبش هم اینه که اکثرا مینویسن "این کار به قدری خوبه که باید چند بار رفت و دید.این بهترین نمایشی بود که تا حالا دیدم."هیچکدوم هم مطلقا درباره خود نمایش و جزییاتش صحبت نمیکنن که آدم بتونه براساس اونها تصمیم بگیره.فقط تعریف و تعریف و تعریف.پس تیوال هم مثل خیلی از سایتای دیگه که فقط جنبه تجاری و تبلیغات دارن دیگه قابل اعتماد نیست.
دوست عزیزم، حرف زدن در مورد جزئیات یه نمایش یا یه فیلم برای کسانی که به تماشای اون نرفتن اصلا در اخلاق حرفه‌ای نمیگنجه. کاش بذاریم هرکس اونطور که از نظر خودش کافی و منطقیه نظرش رو بیان کنه. علاوه بر این مخاطبان تئاتر که اینجا فعالیت میکنن لزوما تمام اجراهایی ک دیدن رو توی پروفایلشون ردیف نمیکنن.قدیما توی تیوال خیلی اتفاقات میفتاد ک الان نمیفته :) اما دلیل بر این نیست که عوامل نیاز به ساختن اکانت فیک داشته باشن تا اینجا نظر بذارن.کمی باانصاف‌تر باشیم؟ :)
۲۰ آبان ۱۳۹۵
آقای وحید حبیبیان عزیز بی نهایت از لطفتون ممنونم.من هنوز این کارو ندیدم و هیچ نظری هم درباره این کار ندادم.از حرفهایی که زدم هم اصلا منظورم خوب بودن یا بد بودن این کار نبود.من فقط ناراحتیم از نظراتیه که چند وقته توی صفحه خیلی از کارها داریم میبینیم.
۲۱ آبان ۱۳۹۵
آقای امیرمسعود فدایی عزیز خیلی از کارها رو با توجه به نظرات و کامنتهای شما رفتم دیدم و بی نهایت هم راضی بودم.یکی از خاطره انگیزترین اونها نمایش لانه خرگوش بود که با توجه به نظر شما دیدم و یکی از نمایشهاییه که هنوز هم به اون فکر میکنم و اون حال خوب برام تکرار میشه.و البته همراه با یاد نمایش، توصیه شما هم به یادم میاد.در واقع نظراتتون درباره نمایشها بسیار برای من مورد وثوقه.پس لطفا بیشتر نظر بدید:) ممنونم
۲۱ آبان ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
mona.a (mona.a)
درباره نمایش خروج اضطراری i
من این نمایشو دوست نداشتم چون نه شخصیت پردازی درستی داشت نه بازی بازیگران در حد یه تاتر حرفه ای بود و آخرش هم نمیفهمیدی که خب این داستان اصلا چی میخواست بگه؟حرفش چی بود؟جدای از تمام اینها دیشب یکی از عجیب ترین اتفاقاتی که توی یک سالن تاتر میتونه بیفته توی ارغنون دیدم.آقایی از تماشگران که خیلی احساس باحال و بااعتمادبنفس بودن داشتن، با تیکه انداختن و اظهارنظرهای بی مورد وسط نمایش مزاحم تمرکز بازیگران و تماشاچیان میشدن و کار رو به جایی رسوندن حتی وسط نمایش با بازیگران صحبت هم میکردن.تا جایی که در صحنه آخر کار که شخصیت لیلا روی زمین خوابیده بود و ترانه ای رو میخوند این آقا با اصرار تکرار میکردن که نه نه من پایان خودمو میخوام ترانه کمکم کن رو بخون.من پایان خودمو میخوام و همینطور هم با لحن زننده و آزاردهنده ای با توهین به همه ما که توی سالن نشسته بودیم اصرار میکردن که من پایان خودمو میخوام و در نهایت تعجب من و بقیه، بازیگر کار هم بنا به درخواست ایشون شروع به خوندن ترانه کمکم کن کردن...
من واقعا نمیفهممم چرا بعضی ها اصلا میان تاتر حرفه ای میبینن و اون آقا و امثال ایشون سالن تاترو با کجا اشتباه گرفتن؟بهرحال با تجربه ای که دیشب توی سالن ارغنون داشتم و قبلا هم توی همون سالن این گونه موارد تکرار شده بود واقعا فهمیدم که هرجایی و هر سالنی نباید برای تماشای تاتر رفت.توی این چندباری که به اون سالن رفتم دیگه بهم ثابت شده که سطح استانداردهای اونجا و کارهای اونجا در همین حده.
ابرشیر و شادی بهرامی این را خواندند
علی علوی این را دوست دارد
خانم مونا ی گرامی باهاتون موافقم واقعا جای تاسف است که تماشاگران تاتر حقوق تماشاگران دیگر را تضییع می کنند...البته ناگفته نماند که این تضییع حقوق نه فقط از طرف برخی از افراد که از طرف برخی از اهالی مرتبط با هنر از جمله بعضی از عکاسان هم به شدت اتفاق می افتد ...
از تکنیک های اجرایی قابل توجه خروج اضطراری که بگذریم متاسفانه متن این نمایش به شدت ضد زن میباشد نگاه کنید به انفعال و رفتار منفعل زنان و سلطه پذیری و وابستگی قهقرایی آنان در مقابل مردان.... تاسفبارتر اینکه این متن توسط دو خانم نوشته شده ...البته ذهنیت مردساخته بیولوژیکی نیست..
ممنون که تجربه ی تماشای نمایش را با ما به اشتراک گذاشتین
۲۲ شهریور ۱۳۹۵
بعضی اتفاقا چون این مورد ، احساس میشه هماهنگ شده باشه که اگر نباشه
خانم مونا ، به نظرم مسولین سالن به جای کنترل شئونات اسلامی که نگرانش هستند یا چک کردن چندین باره (گاها) بلیط
یک ذره به شعورات تماشاگر هم اهمیت بدن...اگر سطح کیفی شعور حضور یک تماشاگر از حداقل هم پایین باشه
وظیفه اونهاست که در این مواقع (حتی با اعلام قطع نمایش) این شخص با توجه به قوانین اکید یک سالن نمایش که سکوت مطلق هست ، فرد رو از سالن ، به هر روش(از خواهش تا جلب ) بیرون ... دیدن ادامه ›› کنند....
به قول ابرشیر عزیز ، چه روزهایی که حضور عکاسها خاطره یک روز خوب رو با حضور بی موقع خود تبدیل به یک اتفاق بد کرده اند برای من ...
یا خنده ها و رفتار تماشاگرانی با حداقل های درک و فهم ِاز حضور در یک سالن نمایش...(که اولینش سکوت هست)
متاسفانه ما از ندانستن حقوق شهروندی(که به هیچ عنوان هم ارزش نیست در این سرزمین) به تحمل شرایط کوچ کرده اییم
(خودم بارها و بارها تحمل کردم و تحمل رو نشونه کار درست دونستم ، البته متاسفانه)
امیدوارم به زودی این حس بد ، با نمایشی فاخر جایگزین شود


۲۲ شهریور ۱۳۹۵
شکیبای عزیز درود بسیار با تو رفیق گرانقدرم همدلم..
حضور عکاسان تقریبا در هر مقطع از اجرا روز اول روز دهم روز آخر و....توهین و تجاوز به حقوق ابتدایی تماشاگران تاتر است...جالب اینکه نه در مورد این اجرا بلکه اکثر اجراها این هماهنگی با مسولین اجرایی و کارگردان و... نمایش صورت می گیرد...و در کمال تعجب ابتدای نمایش یک نفری جلوی تماشاگران می ایستد درخواست می کند که برای تمرکز بیشتر اجرا گوشی های همراه تان را خاموش کنید غافل از اینکه یک یا برخی اوقات دو یا سه عکاس مفتخرانه و بی ملاحظه شروع به کلیک زدم های آزاردهنده از همان ابتدا اجرا می نمایند..
گاهی فکر می کنم تماشاگر در برابر چنین رفتار غیر مدنی چه واکنشی باید نشان دهد؟ اقدام انقلابی و کار آمد در این جور مواقع چیست ؟
صرف نظر از هزینه ،زمانی که یک مخاطب می گذارد تا از نمایشی بهره ببرد با این تضییع ها چگونه جبران میشود؟
۲۲ شهریور ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی وقت بود یه نمایش انقدر منو به فکر فرو نبرده بود.دیشب بهترین و دور از ذهن ترین تجسم عینی دست تقدیر و سرنوشت رو تو صحنه جادویی همایون غنی زاده دیدم.هنوزم همون حس عجیب با منه.به آژاکس فکر میکنم و به خودم که حتی وقتی با تمام وجود سعی میکنیم از تقدیر فرار و در خلاف جهت حرکت کنیم، باز هم قدم به قدم بهش نزدیک میشیم.به قول آژاکس باید یه مقاله در مدیریت تقدیر بنویسیم، اما...نمیدونیم که تقدیر با مدیریت کردن فقط قوی تر میشه.
بی نظیر بود.ای کاش فقط یه شب دیگه اجرا داشته باشه.
ای کاش گزینه خیلی خیلی دوست داشتم هم بود.عالی بود.همه چیز عالی بود.خیلی وقت بود هیچ تاتری انقدر حالمو خوب نکرده بود.یه کمدی به تمام معنی درست و کامل.حتی ذره ای آزاردهندگی کلمات و حرکات مبتذلی که این روزها توی تاترهای کمدی میشنویم و میبینیم تو این نمایش وجود نداشت و با این وجود در بوجود آوردن حال خوب و نشوندن خنده به لبها و دلهای تماشاگرا عالی و بسیار موفق بود.بسیار از تیم اجرا ممنونم.
mona.a (mona.a)
درباره نمایش صور اسرافیل i
در اپلیکیشن تیوال تخفیف وفاداری فعال نیست؟من نمایش هتلی ها رو دیدم ولی برای این نمایش بلیط رو 30000 تومن از اپلیکیشن خریدم
عامر مسافرآستانه این را خواند
آوا فیاض (avafayyaz)
از پشتیبانی سایت پیگیری کنید
۳۰ خرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
mona.a (mona.a)
درباره نمایش مجلس ضربت زدن i
مدت این نمایش چقدره؟
من یه بلیط برای فردا جمعه ساعت ١٦ دارم که متاسفانه نمیتونم برم و واگذار میکنم.اگر کسی میخواد با من تماس بگیره.
٠٩٣٣٨٩٨٢٣٨٤
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
mona.a (mona.a)
درباره نمایش اودیسه i
امشب نمایش اودیسه رو دیدم و بسیار لذت بردم و مطمئنم که مدتها منو در فکر فرو میبره.وقتی اودیسه نمایش رو دیدم که برای فرار از واقعیت، ترس از مواجه شدن با بی معنایی زندگیش و برای فراموشی زجر و درد ناشی از انتخابهاش به چه چیزهای و چه کارهایی متوسل میشه تا خودشو و اطرافیانشو سرگرم کنه تا جایی که حتی سکان و قطب نماش رو میفروشه، بدون توپ پینگ پونگ بازی میکنه،تاتر بازی میکنه،موتور بدون سوییچ میخره و... تا نبینه و نرسه و مواجه نشه.به یاد خودم و همه انسانهای دنیام افتادم که چطور خودمونو سرگرم چیزها و کارهای بیهوده کردیم تا نبینیم، نفهمیم و نشنویم.تا اون کاری که سالها باید انجام میدادیم و نکنیم.تا...راه خروج ازین بن بست زندگی هر روزه رو بارها و بارها ببینیم ولی جرات نکنیم ازش عبور کنیم.بدون توپ و میز پینگ پونگ بازی میکنیم تا حتی به راه خروج نگاه هم نکنیم.ما میترسیم. از دیدن و مواجه شدن میترسیم.از روبرو شدن با کوچیکی و بی معنایی زندگیمون میترسیم، تا جایی که حتی کتاب خوندنمون هم کاری شده برای فرار. فرار از فکر کردن و دیدن.ا از خودمون و زندگیمون یک اسطوره در ذهنمون ساختیم و همه کارها و لحظه هامون هم در جهت اثبات اون اسطوره است.ما تا جنون هم پیش میریم ولی کاری که باید بکنیم، راهی که باید بریم رو نمیریم.با راه خروج رو میبینیم و میشناسیم ولی به سمتش نمیریم.ما خودمون قطب نما رو از کار انداختیم.
اودیسه آرش دادگر و امین طباطبایی بسیار شایسته تقدیر و ستایش و دوباره و دوباره دیده شدنه.تو زندگی تجربه هایی که به آدم تلنگری بزنن و راه خروجو نشون بدن زیاد نیستن، ولی اودیسه بی شک یکی از اونهاست.
mona.a (mona.a)
درباره اپرای عروسکی لیلی و مجنون i
ای کاش گزینه هزاران بار دوست داشتم هم وجود داشت تا بدون کوچکترن مکث و شک انتخاب کنم.
من زبان آذری نمیدونم و برای دیدن این اپرا خیلی شک داشتم، ولی امشب با دیدن این اجرا بهت زده بودم که چطور اینقدر کلام و زبان داستان به جان و روح من مینشینه.وقتی داشتم اجرارو میدیدم طوری جذب شده بودم که واقعا احساس میکردم تک تک کلماتی که از زبون عروسکها گفته میشه رو میفهمم و درک میکنم.من چند سال پیش خمسه نظامی و البته لیلی و مجنون رو با عشق و جذبه و شوق خونده بودم ولی بی اغراق میتونم بگم لذتی که امشب از داستان لیلی و مجنون بردم برای من یک تجربه بی نظیر و تکرار نشدنی بود.انگار برای اولین بار بود که این داستان رو میشنیدم.
من هیچوقت نتونسته بودم از شنیدن نام مجنون به تمام معنی کلمه جنون و سرگشتگی و آوارگی رو حس کنم ولی امشب...با شاهکار آقای غریب پور با مجنون همراه شدم و مجنون بودن رو با تمام وجود حس کردم.من هیچوقت نفهمیده بودم لیلی بودن، همچون شب بودن یعنی چی ولی امشب لیلی رو دیدم که در تاریکی جدایی و فهمیده نشدن هر لحظه بیشتر و بیشتر فرو میرفتو به فراموشی سپرده میشد.من هیچوقت با داستان لیلی و مجنون اشک نریخته بودم.ولی امشب...
اپرای لیلی و مجنون بی شک شاهکار نور و رنگ و شعر و موسیقی، شاهکار هارمونی در تک تک جزییات و لحظات و شاهکار صدا و آواز و ترانه است.
از سالن که اومدم بیرون فرصت نشد از آقای غریب پور تشکر کنم.اصلا نمیدونستم اون حظ و شوق و جذبه رو با چه کلماتی باید توصیف کنم و ازشون تشکر کنم.ولی حالا اینجا با تمام وجود میگم آقای غریب پور با تمام وجود به خاطر این تجربه تکرار نشدنی، این حال بی نظیر، این فهم جدید ازتون ممنونم.و از خدا ممنونم که هنوز هم توی این کشور کسانی مثل شما هستن و این حال خوب رو نصیب ما میکنن.
دوست نادیده خانم مونا.الف
شما از دیدن اپرای عروسکی لیلی و مجنون به وجد آمده اید و من از بیان حالات شما .شما از بودن من وگروهم تشکر کرده اید ومن از وجود شما و امثال شما .ایکاش نوشته ی شما را کسانی بخوانند که واهمه ی عدم آشنائی با زبان ترکی آذری را دارند و نمیدانند که دیدن و شنیدن با گوش جان نوعی درک زبان است و حتی اگر واژگان فراوان فارسی در دیالوگها را هم ندانند می توانند به ماوراء دیالوگها و جوهر عشق در درون اثر نزدیک شده و از غصه ی این تلخنامه ی ابدی جامه دران سماع کنند.
بهروز غریب پور
۳۰ آذر ۱۳۹۴
دوست عزیز چه زیبا احساستون رو بیان کردید... من هم به عنوان یک تماشگر مشتاق تاتر از شما به خاطر این حس قشنگی که به ما منتقل کردین تشکر میکنم....مانا باشید ...
۳۰ آذر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این نمایش از جذابیت های بصری،موسیقی عالی و گوش نواز، صحنه بسیار زیبا و کم نظیر و به یاد ماندنی و کارگردانی قوی هیچ چیز کم نداشت جز... یک داستان خوب و جذاب.نمیدونم داستان هزاران بار تکراری و نخ نما شده امیرکبیر و مهدعلیا و ناصرالدین شاه چه چیز جدیدی قراره به ما بیاموزه و یا به کجای زندگی ما در دنیای امروز و حکومتها و جوامع امروز کمک کنه، که در نمایشی با این کارگردان و بازیگران و هنرمندان حرفه ای و عالی باید باز هم تکرار بشه.مگه چه درس نیاموخته و به کار گرفته نشده ای در این داستان مونده که از زبان یک جامه دار شاید بهتر شنیده بشه؟
بهرحال به نظر من اگر تمام اون دکور صحنه عالی و موسیقی و کارگردانی عالی وجود نمیداشت، این نمایش اصلا نمیتونست منو انقدر به خودش جذب کنه که تقریبا 2 ساعت و نیم من رو در سالن نگه داره.
mona.a (mona.a)
درباره اپرای عروسکی مولوی i
من دو تا بلیط برای ٢ آذر( دوشنبه همین هفته) دارم که متاسفانه نمیتونم برم و واگذار میکنم.دوستانی که تمایل دارن به این شماره پیغام بدن ٠٩٣٣٨٩٨٢٣٨٤
Maryam این را خواند
واگذار شد
۰۱ آذر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
mona.a (mona.a)
درباره اپرای عروسکی سعدی i
عالی بود.فقط میتونم بگم که عالی بود.
سعدی با کلام جادویی خودش منو بار دیگر با خودش برد و برد و برد.تا هند و چین و بغداد و...
امشب همراه با اون عروسکها و دستهای هنرمندی که به اونها جان میبخشیدند بار دیگه به همه ثابت شد که سعدی استاد بی همتای سخن و سخن وری است
...
من اولین تجربه تاتر عروسکیم بود و باید بگم که با تمام وجود ازین تجربه راضیم.اولش فکر نمیکردم بتونم از اون عروسکها و سیمها بگذرم و من به عنوان یه انسان با اونها همراه بشم و پا به پای اونها در اون صحنه ها و داستاها شرکت کنم ولی بعد از چند دقیقه اونقدر باهاشون یکی شده بودم که وقتی توی یه صحنه دست عروسک گردان دیده میشد برام خیلی خیلی غریب و نا مانوس بود و به نظرم میرسد که غولی از دنیای دیگه به دنیای من و عروسکها وارد شده و جاش اصلا اونجا نیست.
با تمام وجود از آقای غریب پور و همه هنرمندان این اپرا ممنونم.امشب یکی از خوش ترن حالها رو برام رقم زدند.
mona.a (mona.a)
درباره نمایش کالیگولا i
فقط میتونم بگم عااااااالی بود.عالی عالی عالی
تا حالا نمایشهای خوب زیاد دیده بودم که منو تحت تاثیر قرار داده و به فکر فرو برده بود ولی این نمایش...منکه دیشب تا صبح خوابم نبرد.انگار رنج کشیدن و سرگردونی کالیگولا رو با تمام جسم و روحم احساس میکردم، من هم رنج میکشیدم، من هم به دنبال ماه بودم تا بتونم ذره ای نور و روشنی و آرامش به دنیای سیاهم بیارم...انگار من هم کالیگولا شده بودم و به جایی رسیده بودم که اونقدر با ارامش و حتی خوشحالی به استقبال مرگ برم.
خیلی خیلی خیلی فرق داشت.با همه تجربه های زندگی 30 ساله من فرق داشت.
صابر ابر...خود کالیوگا بود.به تمامی کالیگولا بود.تا حالا، نمیتونم بگم بازیگری، جادوگری به این تمامی و کمال ندیده بودم.
آخرای نمایش وقتی برای یه لحظه از جزییات صحنه گذشتم و به کل صحنه سفید با آدمهای سفیدش(که هر کدوم ذره ذره ترسها و رنجهای همه مارو درون خودشون داشتند)به دور از اون صدا و شلوغی نگاه کردم، به خودم میگفتم خدایا اینجا چی داره میگذره چه اتفاقی داره میفته که انگار من تبدیل به دنیایی شدم که تمام اون سرگردونی و آشفتگی و نظم بی رحم در من جاریه؟من به این دنیا وارد شدم یا همه این جادو درون من اتفاق میفته؟
mona.a (mona.a)
درباره نمایش جوجه تیغی i
عاااااالی بود فقط میتونم بگم عالی بود.بعد از مدتها این تنها نمایشی بود که تونست منو از خودم بیرون بیاره و همراه با بازیگر باهوش و بی نظیرش به دنیای داستان ببره.
واقعا میتونم بگم حال منو عوض کرد.خیلی خوب بود.به شدت توصیه میکنم
کیان و مجتبی مهدی زاده این را خواندند
سپیده، بیتا نجاتی، علیرضا حسینی و سارا_ز این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید