در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | فرزانه رضائی درباره نمایش داستان خرس های پاندا: من متن نمایشنامه رو خیلی بیشتر از خود نمایش دوست داشتم. هرچند بازی خان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:08:03
من متن نمایشنامه رو خیلی بیشتر از خود نمایش دوست داشتم. هرچند بازی خانم گلستانی جالب بود اما دو بار در صحنه نمایش زمین خوردن جوریکه انگار اصلا روی حرکاتشون تمرکز نداشتن. ضمنا من دکور رو دوست نداشتم. در حقیقت باید بگم رنگ آمیزی دکور رو دوست نداشتم. چرا همه چیز آبی بود؟ من وقتی نمایشنامه رو خوندم احساس میکردم در اتاق یه آدم معمولی هستم که داره خیالبافی میکنه. اما اینجا از اول انگار میخواستن فضای احساسی رو به تماشاچی القا کنن. واقعا با رنگ آبی دکور ارتباط برقرار نکردم به خصوص که لباسهای زن داستان هم آبی بود.
اونجایی که آقای مولایی به پیغام دختر گوش میکرد خیلی خوب از آب در نیومده بود. قرار بود مرد با نامه ها وارد اتاق شه. هرچند آقای مولایی اولش یه جور خوب سرگردونی مرد داستان رو نشون داده بود اما بعد کل صحنه خیلی جذاب نشد. به خصوص پوشیدن دستکشها رو دوست نداشتم. اون صحنه نوازش با دستکشها رو. دستکش فنسی بیشتر زنها دست یه مرد نمیره و قرار هم نبود نوازش اون صحنه رنگی از واقعیت داشته باشه.
ایده استفاده از ال ای دی ها و حبابها جالب بود. ولی صحنه خواستگاری نه. خواستگاری پشت اون درها برای ردیفهای اول باکسهای کنار خیلی دیده نمیشد. صحنه ورود همسایه ها هم باید شاعرانه تر میشد. بوی سیب، صدای ساز؟ پس اینا چی شد؟
فکر میکنم به صحنه بردن این متن کار جسورانه ای باشه. چون وقتی اون شاعرانگی متن خیلی خوب منتقل نشه نمایش خسته کننده میشه.
تو اجرای اول اصلآً این چیزهایی که گفتین نبود،دستکش و نوازش ال ای دی و صحنه ورود همسایه ها......
۱۹ تیر ۱۳۹۶
خوشحال میشم راجع به ابعاد دیگه نمایش توضیح بدید اگه حوصله دارید. اما در کل بحث من راجع به قلم نویسنده نبود. بلکه منظورم این بود که فضای نوشته در تئاتر حس نمیشد. خصوصا صحنه پایانی نمایش اصلا اون فضایی که با خوندن نمایشنامه حس کرده بودم (که توش تا جایی که یادمه درش با باز شدن در یه سبد سیب میفته و بوی سیب میپیچه) منتقل نشده بود.
۲۰ تیر ۱۳۹۶
خانم رضایی عزیز و بزرگوار، درود بر شما
بیشترین بعدی که فکر میکنم رسالت اصلی نمایشنامه است پرداخت به مساله زندگی و مرگه که در بستری عاشقانه(و عاشقانه از نوع عرفانی و فلسفی_شاید چیزی شبیه به ادبیات عرفانی ایرانی شبیه به آنچه در آثار بزرگانی چون عطار میبینیم) روایت شده است.
زندگی در این دنیا، مرگ و زندگی پس از مرگ
البته قطعا بنده در جایگاه اظهار نظرهای پیچیده تر و مبسوط فلسفی در خصوص این مبحث نخواهمم بود، اما سایر بزرگواران و دوستان تیوالی صاحب نظر قطعا نظرات ارزندشون رو با سخاوت در دسترس خواهند گذاشت.
پاینده باشید بانو
۲۰ تیر ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید