در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | یوسف شیروانیان درباره نمایش زمستان ۶۶: شاید بعد از اثری اخلاقی و گران هم چون خشکسالی و دروغ، یا انتقادی جسورا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:10:06
شاید بعد از اثری اخلاقی و گران هم چون خشکسالی و دروغ، یا انتقادی جسورانه و پر قدرت و منصفانه از شرایط سیاسی کشور در نوشتن در تاریکی و حتی نمایشی مثل یک دقیقه سکوت با تمام نگاه سیاهش اما با قلمی بُرنده، توقع من تماشاچی تئاتر را بالابرده است.

اما به هر حال به دور از واقعیت هم نیست که بپذیریم این نمایش اگر هم نمایش خوبی باشد، نمایش خوب دهه 60 و 70 ایران است و این می شود اولین نقص که کارگردان فکر می کند اثرش هنوز دغدغه مند است اما در حقیقت این نیست و تنها آش و لاش کردن تاریخی است که انگار از آن هیج نمی داند.

تکه های کلیشه ای منتقدانه به اوضاع آن دهه و زمان موشکباران تهران، به حرکت کودکی می ماند که از روی شیطنت بچه گانه زنگ همسایه را می زند و فرار می کند و این با یعقوبی نوشتن در تاریکی ( که به نظر من منصفانه ترین و هنرمندانه ترین اثر سیاسی این دو دهه است ) قابل ... دیدن ادامه ›› جمع نیست!

نشانه گذاری های درشت تنها چون وصله های ناجور در نمایش نامه است. نمایشنامه ای خطی بدون جریان سیال ذهن یا هر روش دیگر برای کشش کار. روایتی تکراری و تنها گزارش وار. نه علتی هست و نه معلولی. نه اتفاقی می افتد و نه چیز دیگر.

کاملاً حس می شود یعقوبی صرفاً صحنه ای آماده کرده تا در آن چند دیالوگ را ناشیانه جا دهد: داستان عرق خوردن پدر... داستان موتوری ها بعد از موشک خوردن خانه های مردم... و ...
و
بازی ها آنقدر ضعیف است که در اوج التهاب فضای نمایش، تماشاچی به بازی کیخانی و کوثری می خندد.

و در نهایت حرفی نبود برای گفتن که تحلیلی بخواهد. درامی وجود ندارد یا بسیار سطحی است!

متأسفانه درد فرهنگی ما از هر گرایش و نوع فکر؛ بزرگ کردن و تقدیس افراد است. چه رهبر جریانی فکری و چه یک هنرمند. و این همیشه ما را از دیدن واقعیت و رعایت انصاف دور ساخته است.
ساده انگاریه اگر فکر کنیم موضوعی مثل جنگ و یا تفکراتی جنگ طلبانه محدود به دهه 60 بوده و دوره اش تمام شده .
۲۴ مهر ۱۳۹۰
دوست من اونچه که توی این کامنت مشهوده، اینه که شما سریالی کارای ایشون رو دنبال نکردی و گذشته از اون دنبال حرفایی می‌گردی که صرفاً خط قرمزای سیاسی مرسوم ایران را رد کنه و اگر چنین حرفایی ندیدی می‌گی: در نهایت حرفی نبود برای گفتن که تحلیلی بخواهد. درامی وجود ندارد یا بسیار سطحی است!
یعقوبی بخشی از زندگی تک تک ما توی اون دوران رو بدون اغراق تصویر کرده، تصویری که بهونه‌ایه برای برگشت به اون لحظه‌ها، برای لمس دغدغه‌های مردم عوام اون موقع...
ضمنن این تئاتر اجرای دوباره‌ی یکی از تئاترهایی هست که باعث شهرت یعقوبی شد... تئاتری که به خاطر ملموس بودنش محبوب شد و از لحاظ ساختاری قابل مقایسه با سایر کارهاش نیست که حالا ما بخوایم از لحاظ کیفی یکی رو مقبول و دیگری رو مردود اعلام کنیم...
پاراگراف آخرت تحسین بر انگیزه به صورت کلی، اما اینجا کسی یعقوبی رو بت نکرده...
۲۷ مهر ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید