در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ثناء رزجی درباره نمایش ژپتو: ژپتو ! چرا پینوکیو نه ؟ همین باعث میشه کنجکاو بشم که کار رو ببینم.چون
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:29:50
ژپتو ! چرا پینوکیو نه ؟ همین باعث میشه کنجکاو بشم که کار رو ببینم.چون ما همیشه ژپتو رو با پینوکیو دیدیم و حالا اینجا اسم کار شده ژپتو. پس قراره قصه حول محور ژپتو بگرده. ژپتو کیه ؟ توخلاصه کار نوشته شده ژپتو نه پدر نه بابا بلکه اونم یه انسان معمولیه...یه انسان معمولی که حالا پدر شده بابا شده ، پس صرفا میتونه ذهنشو نشون پینوکیو/کارلو بده ، نه اینکه بخواد اون رو مجبور کنه اونطوری رفتار کنه که خودش دوست داره. آدما عروسک خیمه شبازی سرپرستشون نیستن.سرپرست ها حامی، همراه ، حمایت کننده هستن نه اجبار کننده ، نه دست به زور بردن و نه با اسم "گناه" وجدان و باطن آدم رو در تنگنا بگذاره.
ما هرچقدر سعی کنیم آدم ها رو در قید و بندی که ما میخوایم قرار بدیم بلاخره یکی یه راهی یه چیزی پیدا میشه که ما رو به شک برسونه و اگه راه برطرف کردن شک و رسیدن به یقین رو بلد نباشیم میرسیم به یک "هیچی"
همه اینا برای هر نوع مقامی صدق میکنه ، والد یا یک مسئول مذهبی/سیاسی و...
ژپتو درباره این صحبت میکنه که هستن آدم هایی که نمیخوان عروسک کسی باشن یا بمونن. نمیخوام صرفا بشنون گناهه / بشنونن فرشته مهربون هست / نمیخوان بشنونن برگزیده‌ن
میخوان بدونن ، نشونه میخوان ، راه میخوان ، اجازه خطا و زمین خوردن ... دیدن ادامه ›› میخوان...
اطمینان رو قبول دارن ولی از شک فرار نمیکنن که شک نداشتن باتلاقی هست برای اینکه ما عروسک بمونیم.
قصه‌ی کار رو دوست داشتم. برای من خیلی مفهوم داشت.
که بخوام ببینم چرا ژپتو خودش کارلو رو منع میکرد اما محدودیتی برای خودش نداشت ؟
چرا کارلو میترسید ؟
ژپتو کاری بود که بخوام مسیر برگشت رو فکر کنم.
و حالا یک هزارم افکارم رو به متن تبدیل کنم.
دعوت به " تفکر" رو از ژپتو یادم میمونه که نخوام عروسک بشم. که خودم حس کنم فرشته مهربون هست.
( ولی آخر آخر آخر اینطوری بودم که نه! ادامه بده لطفا...یه طوری که التماس کنم تا متن ادامه پیدا کنه )