در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محسن محمدی درباره نمایش چخفته: سلام نظرات من به عنوان مخاطب عادی: هرچقد تئاترهای دیگه ای که امسال
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:00:36
سلام
نظرات من به عنوان مخاطب عادی:
هرچقد تئاترهای دیگه ای که امسال دیدم، ناامیدکننده بود، این نمایش مقدار خوبی امیدوارکننده و لذت بخش بود.
دوست ... دیدن ادامه ›› دارم که نظر کاملی بنویسم برای این نمایش اما تجربه ی من از این نمایش یک حلقه ی گم شده داره که انسجام رو از اون میگیره: "عدم آشنایی کافی با آثار چخوف"
اگر این آشنایی رو داشتم خیلی تئاتر لذت بخش تری میشد. خلاصه چند نکته پراکنده در مورد تجربه من از این نمایش:
1. مجددا صفحه های پرنور گوشی ها آزار دهنده بود. علاوه بر این یک سری از عزیزان بودن که ابراز احساسات بلندی داشتند و نچ نچ می کردن و... ولی در کل نسبی بخوام بگم خوب بود.
2.نمایش من رو در فضای "ناکامی" قرار داد. شخصی که بدلیل مسیر کودکی اش، در عشق و نویسندگی ناکام ماند. مادر از کودکی با گرفتن کلمات از کودک، توانایی ابراز احساسات را از او می گیرد. نه زندگی عاشقانه خوبی دارد و نه زندگی اجتماعی. در آخر هم ناپدید می شود و احتمالا با توجه به پایان در انتظار آرامش(مرگ یا شاید آرامشی بعد از آن)
3.بخش عاشقانه کار را دوست داشتم. برایم بیشترین تاثیر و همدلی در این بخش از داستان بود.
4. بازیگری ها هم زیبا بود و باورپذیر. هرچند گاهی سرعت ادای کلمات باعث مبهم شدن آنها می شود.
5. یک مشکلی که من با نمایش داشتم پرش بین رئال و سورئال بود. نینا بنظر بخش رئال قضیه بود(چون در ذهن دایی که نمیتواند باشد) من مرز بین این دو را در نمایش گم کردم. در کل هم حضور نینا را درک نکردم(مگر اینکه ربطی به آثار چخوف داشته باشد)
6. یکی از بخش های جالب دیگه اونجا بود که اگزیستانسیال رو تعریف کرد. هنرمندانه بود. وقتی که 3ماه+6ماه انتظار را به حاملگی تشبیه کرد(استفاده از کلمه اسب آبی موضوع را جالب تر نیز کرد) و به خوبی رنج و درد انتظار زندگی تکراری را نشان داد.
7. کاملا این نمایش نشان می داد که برایش تلاش شده است و این موضوع برای من خیلی قابل احترام است. هرچند میشد متن را قوی تر کرد ولی در کل تجربه ای بیاد ماندنی شد که در این چندماه در تئاترهایی که رفتم، نبود.
خسته نباشید