واقعا حظ کردم لذت بردم درود بر شما درود بر شرفم که هیچ وقت در انتخاب هایم دنبال سلبریتی ها و سینمایی ها نبودم و تئاتری های واقعی رو ترجیح دادم و نتیجه ش هم شد این که از نمایش لذت بردم ،تئاتری های واقعی انگیزه دارن، شوق دارن،عشق دارن مثل احمد داستان که عاشق بازی کردن مکبث بود،من هنری نیستم که خرف های قلمبه بزنم و به زبان خودم میگم عشقشو بردم و وقتی نمایش تمام شد دوست داشتم حداقل چهار دست داشته باشم و محکم و پیوسته کف بزنم،موزیک عالییییی ،داستان و موضوع عالی ،اون بازجوهه در داستان رو خیلی دوست داشتم اون دخت بچه هه سوگند خیلی داستانو قشنگ کرده بود، حسرت داشتن دختری به اسم سوگند برای احمد عزیز که پیانو بزنه و باخ گوش کنه و انقد شیرین باشه .... تمام زندگی مون شده حسرت هایی که باهاش زندگی میکنیم....اما نا امید نمیشیم و ادامه میدیم