دریای دلم غم زده و خسته ی طوفان
دل خونم و در حسرت یک قطره ی باران
از قطره ی باران که به دریای تو غرقم
من خسته ی طوفانم و از عشق گریزان
از عشق نوشتم دل من یاد تو افتاد
غم دارم و قلبم شده دلتنگ و پریشان
اندازه ندارد غم من بعد تو زیرا
بسیار که تلخ است شراب شب هجران