سکوت، سکون، تکرار: به نظرم کل نمایشنامه در همین سه واژه خلاصه شده همونطور که سایر عزیزان هم اشاره کردند. دیالوگهای اغلب تکراری، نامفهوم یا حتی شاید گاهی به نظر بیمعنا در حقیقت بازتابی از ناتوانی انسان در بیان حقیقت یا معناست. نمایش قابیست از وضعیت پوچی و بیمعنایی زندگی انسان در عصر حاضر، نوعی از سرگردانی محض.
برای من نمایش بینهایت دوست داشتنی بود و بسیار لذت بردم از دیدن همچین کار بینظیری که به تمام عناصرش در کنار هم به درستی و اندازه قرار گرفته بودند. کارگردانی، صحنهپردازی، نور، صدا، بازیها به طور مشخص شیوا مهرجو همگی عالی بودند. خوشحالم که این اجرا رو دیدم و باعث یک تلنگر دوباره شد.
تنها توصیهای که برای عزیزان دارم اینه که حتما بخونید هم خلاصه داستان رو، هم نوشتار کارگردان و هم نظرات سایر دوستان رو که بدونید قرار هست چه کاری رو در چه فضایی ببینید، متاسفانه امشب چندین نفر در وسط اجرا سالن رو ترک کردند درحالیکه به نظرم اگر از اول با آگاهی انتخاب کنید لازم نیست در حین اجرا به خاطر اینکه براتون نمایش قابل لمس نیست بخندید و حرف بزنید و منجر بشید به از بین رفتن فضایی که برای ایجادش خیلی زحمت کشیدن و در نهایت سالن رو ترک کنید.