در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
همراهان گرامی، با توجه به راهپیمایی مناسبتی امام رضایی‌ها در تاریخ جمعه ۱۹ اردیبهشت در محدوده مرکز شهر، لطفا حتما در زمانبندی حضور خود در سالنها، تمهیدات لازم را در نظر بگیرید.
تیوال | محمدمهدی فتحیان درباره نمایش شَک (یک تمثیل): سلام و احترام به گروه محترم نمایش و همچنین مخاطبان تیوال در ادامه ن
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:40:22
سلام و احترام به گروه محترم نمایش و همچنین مخاطبان تیوال

در ادامه نکاتی را درباره وجوه متنی و اجرایی نمایش شک عرض می‌کنم:

۱. از نمایش‌نامه ... دیدن ادامه ›› شروع می‌کنم. رابطهٔ فلین با شاگرد سیاه‌پوست مدرسهٔ کلیسایی، مولر، شک آلویسیوس، راهبه و مدیر مدرسه را جلب کرده است. او می‌کوشد فلین را وادار به اعتراف و استعفا کند و در طول نمایش‌نامه شاهد کشمکش میان این دو هستیم. نمایش‌نامه از بستر این داستان برای طرح موضوع «شک» بهره برده است. آیا شنلی در مطرح کردن موضوع نسبت به سایر آثار پیشینی و پسینی خود در این باره، به لحاظ نظری یا دراماتیک گامی به پیش برداشته است؟ به نظرم خیر. در قصه نه مولر را می‌بینیم و نه‌چندان به فلین نزدیک می‌شویم. آن‌چه در ما تردید می‌افکند گزارش‌های جیمز و آلویسیوس است و قرار است با این شنیده‌ها و روایت‌های پراکنده و دست دوم به قضاوت بنشینیم و در پایان نیز در موقعیتی نامشخص و میانه، نمایشخانه را ترک کنیم. این فرم روایی اگرچه تازگی و جذابیت‌هایی دارد، امّا پیش از آن لازم است بتواند موضوع محوری‌اش را نمایشی کند و بر مخاطب اثر بگذارد. آیا این روایت کار می‌کند و «شک» را پرورده و دراماتیزه می‌کند؟ به نظرم خیر. در ادامه بیشتر در این باره توضیح می‌دهم.

۲. به موضوع «شک» برمی‌گردم. شاید بتوان سه نوع شک قائل شد: «شک فلسفی»، «شک منفعل‌کننده» و «شک پارانویایی». شنلی در مقدمه و در یکی از دیالوگ‌های فلین از شکی سخن می‌گوید که چونان ریسمانی محکم نجات‌بخش و هم‌سنگ یقین ارزشمند است؛ شکی که چه بسا مایهٔ حقیقت‌جویی و انصاف است؛ شکی که در بدیهیات و پیش‌انگاشت‌ها تردید می‌افکند و دستی بر باورهای گَردگرفته پیشین می‌کشد. آیا این نوع «شک ستوده» در نمایش نیز دراماتیزه شده است؟ به نظرم خیر. به نظرم آلویسیوس به جانب «شک پارانویایی» می‌گراید و جیمز به «شک منفعل‌کننده». فلین نیز در این میان جز تردیدافکنی افزون و عمیق‌تر کردن تردیدها به سوی مسیری بی‌پایان کاری از پیش نمی‌برد. در ادامه بیشتر در این باره توضیح می‌دهم.

۳. کنشگر اصلی داستان، آلویسیوس است که از روی تجربه و نشانه‌های اندکِ غیر یقین‌آور اتهامی را به فلین نسبت می‌دهد و بر آن پافشاری می‌کند تا سرانجام فلین را از مدرسه می‌رانَد. او چه در برابر جیمز و چه در برابر اسقف هیچ‌گاه قادر به اثبات ادعایش نمی‌شود و سرانجام نیز با توسل به دروغ کامیاب می‌شود. آلویسیوس در صحنهٔ پایانی از تداوم شکی دامنه‌دار در خود سخن می‌گوید و در کلمهٔ پایانی نمایش نیز «اسقف» را به زبان می‌آورد (کلمه‌ای که من در متن ترجمه‌شده ندیدم و احتمالاً افزودهٔ بازیگر یا کارگردان است). همین یک کلمهٔ کوتاه پایانی این گمان را به ذهن می‌آورد که آلویسیوس که حالا از ماجرای فلین فارغ شده، دنبال سوژهٔ جدیدی برای سوءظن‌هایش می‌گردد، این بار شاید نوبت «عالی‌جناب» یا «اسقف» باشد. به نظرم شک آلویسیوس، دست‌کم در آن‌چه با بازی خانم افشار بر صحنه آمده، از نوع «پارانویایی» است؛ شکی از دلِ تعصب که به حقیقت چندان پای‌بند نیست. او در متن اگرچه راهبه‌ای متعصب است، امّا در عین‌حال فردی حقیقت‌جو، مصمم، جسور و عمل‌گراست که برای اثبات تردیدش حاضر است به دروغ یا ترک کلیسا نیز رضایت دهد. همهٔ این‌ها در متن هست، اما کارگردانی و به‌ویژه نوع بازی خانم افشار، ما را به جانب «پارانویایی» این شخصیت سوق می‌دهد. چشمان درشت‌شدهٔ پشت عینک ته‌استکانی و قالب‌های بدنی اجرا شده برای این نقش (به‌ویژه حرکات دست)، بیش از آن‌که تعصب و تحکم این مدیر سخت‌گیر را برساند، مایه‌های کمیک و پارانویایی را به ذهن می‌آورد. به نظرم وقتی بر خلاف تأکید شنلی بر شک حقیقت‌جو و فلسفی، کنشگر اصلی قصه به جانب «شک پارانویایی» گرویده؛ مضمون نمایش نیز ناپرورده و ابتر می‌ماند.

۴. جیمز «شک منفعل‌کننده» را ترسیم می‌کند؛ شکی که میل به پذیرش ساده‌لوحانهٔ خواسته‌های درونی خود را دارد و فرد مردد را در مقام تصمیم‌گیری و قضاوت سرگردان و پریشان می‌گذارد، بی آن‌که راه به حقیقت ببرد. او صرفاً ناظری است بر جریان یافتن حقیقت و در حقیقت‌گشایی نیز سهم به‌سزایی ندارد و دچار پریشانی فکر و عمل شده است. از سوی دیگر فلین نیز با قدرت خطابه و سخن‌وری‌اش بر «تردید کردن در شک» و تأثیرگذاری بر «مرددان منفعل و سردرگم» دست می‌گذارد که تا حدود زیادی نیز کامیاب می‌شود. او اگرچه مجبور به ترک مدرسه می‌شود، امّا بار دیگر نجات می‌یابد و ترفیع درجه می‌گیرد؛ او هنوز مردی قربانی است که حقیقت وجودی‌اش - چه گناهکار و چه بی‌گناه - برملا نشده است. نوع بازی و بیان بهنام تشکر نیز به این تردیدافکنی کمک می‌کند، هر چند تغییر رویهٔ فلین از نیمهٔ دوم نمایش چندان منطقی جلوه نمی‌کند و قضاوت در مورد او را برای ما دشوارتر نیز می‌کند.

۵. مسائلی که در مورد نمایش‌نامه عرض کردم به اجرا نیز تسری می‌یابد. علی‌رغم تلاش‌های مجدّانهٔ کارگردان محترم و گروه حرفه‌ای‌شان، به نظر می‌رسد متن آن‌چنان که باید برای آن‌ها درونی نشده است. به تعبیری احساس من این بود که آن‌ها نتوانسته‌اند متن را برای خودشان بکنند. در این امر می‌تواند مواردی را دخیل دانست. نوع روایت خاص و ریتم کند نمایش‌نامهٔ شنلی، در کنار موضوعی که چندان به مسئلهٔ فرهنگی ما نزدیک نمی‌شود در این «فاصله» با سوژه و متن می‌تواند اثرگذار باشد. به‌طور مثال در «توافق‌نامه»، اگرچه روابط دو دوست و یک غریبه در یک برههٔ سیاسی خاص در فرانسه تصویر می‌شد، امّا گروه اجرا درهم‌تنیده و در آغوش سوژه بر صحنه گام برمی‌داشت و همه‌چیز جلوه‌ای طبیعی و باورپذیر داشت. امّا به نظرم می‌رسد در این‌جا بخشی از سردی و کم‌جانی اجرا را باید در این «یکی نشدن» با متن دانست. یک وجه دیگر این امر نیز آن است که علی‌رغم این‌که گروه بازیگری باتجربه‌ای برگزیده شده‌اند و هر یک نیز به طور مجزا اجرای نسبتاً قابل‌قبولی دارند (به‌ویژه ساناز نجفی)، امّا بازی‌ها انگار به یک جهان نمایشی واحد تعلق ندارد و روابط و کشمکش میان آن‌ها (در صحنه‌های دو یا چند نفره) کمتر موفق به خلق فضای نمایشی می‌شود، به نظرم جنس‌ بازی‌ها و فضای ذهنیتی بازیگرها از کاراکترهایشان در یک کل واحد، یک جهان نمایشی همگون نمی‌سازد. این امر به‌ویژه در صحنه‌های دوتایی خانم افشار با ویدا جوان و بهنام تشکر بیشتر نمود می‌یابد که در مورد سه به آن اشاره کردم.

در پایان، از زحمات جناب سلیمانی گرامی و گروه محترمشان قدردانی می‌کنم و امیدوارم اجراهای بهتری را از گروه بیستون بر صحنه شاهد باشیم.
آقای فتحیان عزیز، ممنونم که نمایش ما را برای دیدن انتخاب کردید. علی رغم اختلاف نظری که با شما دارم، از شما به خاطر اینکه وقت گذاشتید تا نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید، ممنونم. امیدوارم همواره موفق باشید.
۲۳ فروردین
Amir Sharifi
اراتمندم‌ قربان راستش ابدا برخلاف اونچه که ممکنه به نظر برسه قصد رد یا زیر سوال بردن نظر شما یا دیگر دوستانی که نمایش رو دوست نداشتن یا بهش ایراداتی وارد میدونن رو ندارم من اگر در زمینه‌ای ...
سلام و احترام

۱. من قبلش نمایشنامه رو یه دور خوندم، مهمترین مورد این‌که برداشت من از کاراکتر آلویسیوس با اجرای خانم افشار خیلی تفاوت داشت و در مواجهه‌ام با اثر خیلی تأثیر گذاشت.
حتی مقدمه شنلی بر نمایش‌نامه هم در این مواجهه تاثیر زیادی داشت. من آلویسیوس رو یه مدیر جدی، خودرای و متعصب دیدم که به تجربه‌اش بها میده و پای درستکاری که وسط باشه، بسیار جسور و عملگراست. به نظرم شخصیت کلیدی نمایش خودشه و برداشت های مختلف از این کاراکتر روایت‌های مختلفی ... دیدن ادامه ›› از متن بیرون میده که بالا عرض کردم. غیر از این مورد، سه نفر دیگه خوب هستند، اما حرفم اینه که من حس کردم جنس بازی‌شون جور نشده با هم، به ویژه تو دو تایی‌های جوان و افشار.

۲. اتفاقا من با ریتم نمایش مشکلی نداشتم، عرضم این بود که مجموع مختصات این متن از جمله نوع روایت‌‌اش و بستر روایت در محیط بسته کلیسا، اجرا درآوردنش رو خیلی سخت کرده و احتمال دادم این فاصله‌ای که من حس کردم از این ویژگی‌ها نشأت گرفته باشه.

۳. موضوع شک و حقیقت رو آثار مختلفی بهش پرداختند. به همین خاطر ناخودآگاه ذهن آدم مقایسه می‌کنه بینشون از جهت نوع روایت و حرفی که زدند. من تو ذهنم به عنوان یک نمونه خوب، فیلم hunt اومد که مشابهت‌های کلی هم با خط کلی قصه این نمایش داره. یا در بحث حقیقت‌جویی مرغابی وحشی ایبسن. از این جهت این متن به نظرم قدری نابسنده اومد‌ از جوانبی یا دست‌کم من مضامین مهمش رو از قصه نتونستم بگیرم.

به امید گفت‌وگوهای خوب و راهگشا
سپاس

۲۴ فروردین
محمدمهدی فتحیان
سلام و احترام ۱. من قبلش نمایشنامه رو یه دور خوندم، مهمترین مورد این‌که برداشت من از کاراکتر آلویسیوس با اجرای خانم افشار خیلی تفاوت داشت و در مواجهه‌ام با اثر خیلی تأثیر گذاشت. حتی مقدمه ...
میدونید من از این منظر به موضوع نگاه میکنم که اگر ۵نفر یا هر چند نفر در نقاط مختلف این نمایش رو روی صحنه ببرن (با فرضِ اینکه هرکدام از باهوش ترینها ، ریزبین‌ترینها ، نکته‌سنج ترینها ، باسوادترینها و عالِم‌ترینهای عالَمِ نمایش باشند) مطمئن باش که شاهد ۵ یا هرچندتا اثر مختلف یا متفاوت خواهیم بود و این ابدا غیر طبیعی یا غیرمعقول نیست ، یا نمیشه گفت اجرای کدومشون الزاما استاندارتره ، بلاخره هرکدوم ممکنه مخاطب خودشو داشته باشه و ابدا نمیشه هیچکدومشون رو به قیاس با دیگری برد و رَنک داد مگر صرفا به تعداد تماشاگر ،،،، در کل کامنت اول من فقط یک برون‌ریزی شخصی در قبالِ اختلاف‌نظرِ بی‌سابقه با شما بود .
قربانت محمدمهدی فتحیان جان
۲۴ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید