ساختار کلی نمایش و اقتباس دورنمات
نمایشنامه «بازی استریندبرگ» اقتباسی از نمایشنامه مشهور «رقص مرگ» نوشته آگوست استریندبرگ است، اما فریدریش دورنمات آن را با دیدی طنزآمیز، تلخ و پستمدرن بازآفرینی کرده. نمایش نگاهی طنز به روابط مسموم، قدرت و سرکوب دارد و با زبانی گزنده، نقدی روانشناختی از زندگی مشترک ارائه میدهد.
⸻
کارگردانی
... دیدن ادامه ››
و فضای اجرایی
محمدرضا مالکی با طراحی صحنهای ساده اما مؤثر و تأکید بر بازیها و دیالوگ، از شلوغی بصری پرهیز کرده و تمرکز را بر روابط و تنش بین شخصیتها گذاشته. نورپردازی مینیمال و طراحی لباس در خدمت محتوای تلخ و خندهدار نمایش است و فضای بسته و خفقانآوری را خلق کرده.
⸻
تحلیل بازیها
نقاط قوت:
• درک عمیق شخصیت: بازیگرها با شناخت دقیق روان شخصیت (که از نظر روحی درگیر نوعی فرسایش و سلطهجوییست)، توانسته لایههای پیچیده شخصیت را بهخوبی اجرا کنند.
• تسلط بدنی: استفاده از حرکات بدن برای نشان دادن تنش و خشم پنهان درونی، بینقص است.
• ریتم و بیان: ضرباهنگ کلامی منطبق بر متن دورنمات است، جایی که باید طناز و جایی که باید تهدیدکننده باشد، کاملاً کنترلشده و مؤثر است.
• شیمی با بازیگران دیگر: تنش بین سه شخصیت ملموس است.
نقاط قابل بحث:
• گاهی شدت احساسی نقش آنقدر بالاست که در مرز اغراق قرار میگیرد؛ این مسئله ممکن است برای برخی تماشاگران احساس تئاتری بودن بیش از حد ایجاد کند.
• برخی لحظات انتقال بین حالات عاطفی میتوانست نرمتر و روانتر باشد؛ مثلاً از خشم به طنز یا از تحقیر به انفعال.
⸻
جمعبندی
بازی مجید اسدی در این اجرا از «بازی استریندبرگ» را میتوان یکی از قویترین نقاط قوت نمایش دانست. او با ترکیبی از بازی درونی و کنترل بیرونی، توانسته است شخصیت را در بستری پرتنش و سورئال، انسانی، تلخ و گاه خندهدار جلوه دهد. اجرای او در هماهنگی کامل با سبک دورنمات و ایده اصلی نمایش است: نمایش تراژدی در پوشش کمدیای سرد و بیرحم.
⸻
«بازی استریندبرگ» با اجرای مجید اسدی، تقابل قدرت و عشق در یک مثلث روانی خفهکنندهست.
اسدی با بازی کنترلشده، لایههای پیچیدهی شخصیتش رو دقیق درآورده؛
بین طنازی تلخ و خشونت سرد، با بدن و بیانش بازی میکنه و مخاطب رو گیج، ولی درگیر نگه میداره.
کاش همیشه اینقدر جدی و دقیق بازی بشه…