معجزه ای به نام بینش علی شمس به دنیا و چقدر جهانم کم داشت این ریتم اضافه شده به تپش قلبم رو، که زندگی در رگهام جاری شه
حقیقت اینه که جهان مفهوم تازه ای برای ارائه نداره تفاوت رو تنها نگاه کردن ها و تعریف کردن های ما به زبان های مختلف می سازه
بیمار رو شفا، ناامید رو امید، بریده از جهان رو بندی وصل به هستی، قلب خسته رو تپش میداد، شاهکاری که چشم های من رو با هنر این هنرمندان ، هر کدام تک به تک، دیشب پر کرد.از صدایی که تو سرم چرخید تا سفر از مرزهای زمان، تا آب حیاتی که از تکدی گری زندگی از صاحب زمان کرد و نسل میمون تسلیم شده به شکل انسان دنبال بقا در یک زمین گوش به فرمان ....
از ریتم و فرم و هنر و نظرگاه بدیع، تا پیدایش و خلق این همه زیبایی نو آورانه، تا استمرار المان و اشاره و استعاره، هر آنچیزی که به هنر معنی میشه
مانا باشی، خاک صحنه ات گیرا که نفس بخشید