درباره نمایش «نیمه تاریک ماه» / داود بنی اردلان
منتشر در روزنامه سازندگی سهشنبه ۱ مهر ۱۴۰۴
نیلوفر ثانی
«شورش سایهها»
«نیمه تاریک ماه» نمایشی به کارگردانی داوود بنی اردلان است که از اواسط مرداد ماه دور سوم اجراهای خود را پس از سال ۹۸ که ابتدا در سالن حافظ و سپس در تماشاخانه ملک بروی صحنه رفت، آغاز کرده و با استقبال زیاد مخاطبان همچنان ادامه دارد. بنی اردلان این نمایشنامه را بر اساس فیلمی ایتالیایی به نام " غریبههای تمام عیار" به کارگردانی پائولو ژنووزه و محصول ۲۰۱۶، برای صحنه تئاتر آماده کرده که وفادارانه، همان موضوعات را دنبال میکند.
قصه نمایش درباره یک مهمانی شام و دورهمی دوستانه است که به بهانه شب خسوف دور هم جمع شدهاند. ۴ زوج ( که یکی از آنان بدون پارتنرش به مهمانی
... دیدن ادامه ››
آمده) با اطلاع از خبری داغ درباره خیانت یکی از دوستانشان به زنش، تصمیم میگیرند یک بازی را شروع کنند که هر فرد گوشی همراه خود را در دید همه افراد مهمانی قرار دهند و هر پیام و تماس، در حضور دیگران پاسخ داده شود. این زوجها که ادعای خوشبختی و صداقت دارند در شرایطی قرار میگیرند که گوشیهای همراه، محکی برای حقیقت رابطهاشان میشود.
بنیاردلان با بهره از این سوژه و اجرایی در یک لوکیشن ثابت داخلی، نسخه سینمایی این اثر را با دراماتورژی به صحنه تئاتر و اجرای زنده آورده تا ضمن فراهم شدن اوقاتی مفرح و کمدی، به لایههای روانشناسی زوجها و ارتباط عاطفی افراد، وارد شده و نگاهی نقدانه به معضلات انسان امروز بدون مکان و مرز جغرافیایی داشته باشد. دنیایی سراسر درگیر اعتیاد به فنآوری، ارتباط مجازی و گوشیهای همراه و استفاده ابزاری از آن در جهت رفع امیال.
انسان امروز با وجود نیروی میل با نظریه روانکاوی فرویدی که در جهت فقدان و پرکردن خلاء فعال است، با مسائلی درگیر میشود که میتواند یک رابطه زوجیت را به مخاطره بیندازد. او عطش سیری ناپذیری در جهت مصرف و دیده شدن پیدا کرده که حتی به آنچه دارد قانع نیست و همچنان بیشتر میخواهد.
در «نیمه تاریک ماه»، چهار نمونه از مشکلات رایج بین زوجها مطرح میشود تا با بازبینی هر کدام از آنها، مخاطب و تماشاگر به قضاوت و جمعبندی برسد. هر چند در دنیای واقعی ممکنست خود نیز پیش از ورود به سالن نمایش و در زندگی شخصی، به آن مبادرت کرده باشد. بنابراین رویارویی از زاویهای دیگر و بروی صحنه زنده تئاتر میتواند تجربهای متفاوت برای او رقم بزند.
«نیمه تاریک ماه» اما در همین حد و اندازه خود را نگه میدارد. نه میخواهد از فضای کمدی و مفرح، چندان دور شده و وارد مباحث جدی و روانشناختی عمیق شود و نه ادعای تاثیرگذاری و اصلاح دارد.
این نمایش در قالب کلی، یک کمدی اجتماعیست با دغدغه سوژهی امروز که در نقد وابستگی به گوشیهای همراه، به شکاف حاصل بین افراد خانواده، دوستان، زوجها و والدین و فرزندان اشاره میکند.
فاصله حاصل از شتاب زمان و امکانات ارتباط مجازی، موجب نوعی غریبگی و درماندگی آدمها از یکدیگر میشود، چنانکه هر کدام در حبابی از تنهایی درونی قرار میگیرد که میل به دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن را در او شدیدتر میکند. این شدت چنان اوج میگیرد که حتی با وجود داشتن همسر و یا شریکی جذاب و مورد علاقه، همچنان بدنبال جذب و تایید افراد دیگر است. اما هیچ موازنهای در این میان بوجود نمیآید و دست آخر این بنای کج، فرو میریزد.
نمایش، داستانی از هر کدام از زوجها را تعریف میکند که علیرغم ادعای اولیه از نزدیکی و صمیمت بین آنها و صداقتی که جعلی از آب در میآید، به آسیبها، اختلافها و مشکلاتی ریشهای میرسد که تنها با پنهان کردنش، می توانستند ادامه دهند. و حالا در موقعیتی که مجبور به کنار زدن نقاب از چهره هایشان و عریان کردن درونشان شدهاند، به حقیقت و رازهایی از یکدیگر پی میبرند که دیگر قابل انکار نیست.
بنی اردلان با تکیه بر موضوعی که هم جذابیت دارد و هم برای ایرانیها مملوس و قابل درک است، توانسته چفت و بست داستان و اجرا را بخوبی تأمین کند. اگرچه در ابتدای نمایش، ریتم درهم و برهم و دیالوگها در یک شلوغی آشفته، قدرت تمرکز و شنیدن رسای گفتگوها را برای تماشاگر مختل میکند.
پس از چند دقیقه گذشت زمان، کم کم ریتم و جریان نمایش خود را پیدا میکند و به سبب فراز و نشیبهای غافلگیرانه، به جلو میرود.
با این حال در اجرای بازیگران، یکدستی و همگنی وجود ندارد و این معضلی میشود که نمایش در یک انسجام و تعادل حرکت نکند. برخی مواقع، بازیها قابل قبول و برخی ضعیفتر همراه با تپقند، که پس از ۳۰ شب اجرا، دیگر توجیه چندانی ندارد. اجرای اهورا نیازی و مژده محمدی در سطحی پایینتر و سیاوش صفاریان پور و مرجان اتفاقیان بهتر از سایرین هستند. بنی اردلان در این دوره از بازاجرای نمایش «نیمه تاریک ماه» بجز بهزاد عمرانی، سایر بازیگرانش را تغییر داده است. این تغییر اگرچه جذابیت هایی دارد اما به نظر میرسد نیازمند تمرینات و تعادل بیشتر در جنس و فضای بازی بازیگرانش است. و شاید نقطه ضعف مشهود بیشتر در این بخش به چشم بیاید. هر چند متن نیز اگرچه دراماتورژی شده و برای تئاتر آماده شده است اما نمیتواند وارد عمق رابطهها و فضای مابین آنها به ویژه زوج میزبان شود. به نظر میرسد شتاب و عجله زیادی تنها برای نشان دادن خیانتها و سطحی بودن عشق و رابطهها بکار برده شده و نه چرایی آنها. هر چند در یک نمایش ۷۵ دقیقهای بیش از این نیز دشوار به نظر میرسد.
طراحی صحنه نیز قابل قبول است. تلاش شده است به فضای داخلی منزلی از قشر متوسط جامعه نزدیک باشد. و از پخش زنده فیلم بروی پردهای در انتهای صحنه، تداعی زیر ذره بین بودن و رویارویی با لنز دوربین به عنوان ناظری تمام وقت، بهره برده شده که ایده جذابیست.
داستان به سمتی پیش میرود که مشخص میشود تمام افراد حاضر در مهمانی، رازهایی برای پنهان کاری از همسر و پارتنرشان داشتهاند، رازهایی که اغلب طعم و بوی خیانت و یا رابطههای موازی دارد. این برجستگی خیانت میتواند نقد واضحی به روابط عاطفی نیز باشد. روابطی که هر چند با گمان و نیت عاشقانه و دلبستگی آغاز شده و شکل میگیرد اما طی همان فرآیند میل و فقدان، به نظر میرسد که تاریخ انقضای کوتاهی دارد و یا به تنهایی کفایت نمیکند.
«نیمه تاریک ماه» با نامی استعاری از خسوف که به تاریک شدن فضای رابطهها اشاره دارد و عریان شدگی آن بخشی از ماه که در تاریکیست و بیشتر میتوان به نقصهای آن پی برد، میتواند نمایشی مفرح و دغدغهمند باشد که لحظاتی خوش را برای تماشاگران و همراهانشان رقم بزند و در عین حال پیامهای اخلاقی نیز داشته باشد..