درود و خداقوت به تک تک عوامل "ریش فیدل، غبغب مرکل" از امیرعلی نبویان که نامش در جایگاه نویسنده خوش میدرخشه و در قدم اول این اسم همیشه برای من مساوی بود با مواجه شدن با یک متن حسابی!
و البته جناب آقای شهاب الدین حسین پور که بی اغراق نفسی در تک تک کلمات این متنِ حسابی دمیدن و روح بخشیدن.
نمایش برای من از لحظهای که وارد سالن شدم و دنبال جایگاهم میگشتم شروع شد، انتخاب و طراحی موسیقی در لحظه ی پیش از شروع نمایش به خودیِ خود بسیار روی روحیه ی مخاطب و دیدی که باید به اجرا داشته باشه تاثیر گذار هست، حالا که این نمایش با موسیقی زندهی بسیار بسیار خوش ریتم و دلپذیری که داشت میخ اول رو محکم کوبید.
در کنار متن، آنچه که من رو خیلی همراه کرد روایت هایی بود که در کنار جنبه ی فانتزی خودش، بسیار ملموس و آشنا به نظر میرسید، انگار که از دل زندگی واقعی بیرون کشیده شده بود و بخش بزرگی از این باور پذیری بخاطر اجرای درست هر روایت بود، از هر قشر و جماعتی یک نماینده روی صحنه حضور داشت. انگار
... دیدن ادامه ››
هرکدوم از این شخصیت هارو قبلا یک جایی توی زندگیم دیده بودم، از ژیگول گرفته تا لولو؛ شخصیتهای آشنایی که دلیل خندهها و اشکها و چه بسا اعصابخوردیهای ما بودن در طول زندگی.
ولی دیوانه، آخ دیوانه ی عزیزم. حتی خندیدن به بامزگیهات توامان با درد و اندوه بود برای من. خیلی کلیشهایه که بگم شاید دیوانه، عاقلترینِ جمع بود اما کلیشه بودن چیزی از حقیقت و راستی مطلب کم نمیکنه. "قربانی و ابزار جاه طلبی دیگران شدن" حق تو نبود از زندگیای که تک و تنها با پاکی ساختی و با تمام دیوانگی به چنگ و دندون گرفتی. (محمد معتضدی با اجرای دو نقش کاری کرد که در فاصلهی نیم ساعت، هم بهش عشق ورزیدم و هم ازش متنفر شدم!)
یکی از جذابترین اتفاقاتی که این نمایش برای من رقم زد هم ایجاد و انتقال حس نوستالژی بود؛ از انتخاب آهنگهایی که درطول اجرا خونده میشدن تا صداهایی که دوران بچگی من رو ساختن و الان روی صحنه درحال ساختن حال خوب بودن.
به امید درخشش بیشتر برای تک تک عوامل این اجرای زیبا✨️