در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مجموعه تئاتر لبخند درباره نمایش بازی‌های شبانه: یادداشت محمدحسن خدایی درباره نمایش «بازی‌های شبانه» به نویسندگی و کارگ
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:23:48
یادداشت محمدحسن خدایی درباره نمایش «بازی‌های شبانه» به نویسندگی و کارگردانی آریان رضایی

قصه‌های شبانه شهرزاد

تلاش آریان رضایی در نمایش «بازی‌های شبانه» معطوف به معاصر کردن زندگی شهرزادِ قصه‌گوی «هزار و یک‌شب» است. سه زن در یک مکان محافظت‌شده، گردهم آمده و مدام در باب اکنون خویش گفتگو می‌کنند. اما این اکنون به واسطه گذشته‌ای که هیچ‌گاه سپری‌نشده، به حالت تعلیق درآمده و زندگی روزمره را برای آنان ناممکن کرده است. سیاست اجرایی آریان رضایی مبتنی است بر مخدوش کردن فضای عینی و ذهنی شخصیت‌ها از طریق روایتی پیچ‌درپیچ و پر از ابهام. به دیگر سخن این سه زن بر روی صحنه هیچ‌گاه وضعیت با ثباتی ندارند و حضورشان ترکیبی است از هویت‌های متفاوت و گاه متضاد. سیالیتی که با ارجاع به مکبث شکسپیر، آنتیگونه سوفکل و حال و هوای این روزهای زنان ایرانی متعین می‌شود، نوعی از سرگشتگی و سردرگمی زنان معاصر ایرانی را بازتاب می‌دهد. توگویی این زنان، از پس فاجعه،‌ توانایی فهم زندگی خویش را از دست داده و لاجرم هویت اجتماعی مشخصی ندارند. اما نکته امیدبخش این است که آنان در این فضای هزارتو شکل، تصمیم گرفته‌اند همچون شهرزاد هزار و یک‌شب، برای زنده‌ماندن و تاب‌آوری رنج‌های فراموش‌نشده، قصه بگویند و در این تقلای دشوار، حتی شده به قیمت شکست، کنش‌ورزی خویش را ادامه دهند. این ... دیدن ادامه ›› زنان به میانجی یادآوری گذشته و تلاش برای روایتمندی‌اش در مسیر یکدیگر قرار گرفته‌اند مدام در حال تایید یا نفی دیگری‌اند. آن هم در فضایی دربسته که بی‌شباهت به زندان یا آسایشگاه روانی نیست. بنابراین شکست یا پیروزی اهمیت چندانی نداشته و این عاملیت زنانه است که در صورت امکان می‌بایست پی گرفته شود.
    آریان رضایی بعد از مدت‌ها دوری از صحنه اجرایی، در نمایش «بازی‌های شبانه» به عنوان نویسنده و کارگردان مسیر دشواری را انتخاب کرده است. جهانی که آفریده، راهی برای رهایی در چشم‌انداز پیشِ رو نمی‌یابد و حتی می‌شود گفت در نهایت عاملیت زنانه را ناممکن می‌نماید. این درخودماندگی همچون استعاره‌ای از کلیت وضعیت این روزهای ما و صد البته ماحصل برآیند نیروهای حاضر در صحنه است. نکته اینجاست که «شهریار» یا همان مرد پرقدرتی که هرشب به قصه زنان گوش می‌دهد و بعد از عشق‌ورزی شبانه، آنان را به قتل می‌رساند اینجا به صدایی فروکاسته شده که با زبانی آرکائیک و شاعرانه زنان را خطاب می‌کند و از آنان ادامه قصه‌گویی را طلب می‌کند. غیاب بدن مردانه شهریار به همراه حضور همیشگی هر سه زن، تا حدودی سویه نمادین پیدا کرده و دچار سمبلیسم بدون مازاد شده است. در مقابل این حضور غایب، زنان نمایش تلاش دارند گذشته را احضار و روایتی از آن ارائه کنند تا امکان زنده‌ماندن و تغییر سرنوشت همچنان وجود داشته باشد. یکی از نکات برجسته اثری چون هزار و یک‌شب، قصه‌های شنیدنی است. اما شوربختانه نمایش «بازی‌های شبانه» با آن‌که به این اثر کلاسیک متوسل شده است قصه‌ای را به سرانجام نمی‌رساند و بیش از اندازه دچار وقفه و گسست می‌شود. از خلال روایت هر سه زن، می‌توان گذشته‌ای را متصور شد که تکه‌پاره است و نامنسجم. در این کلیت مخدوش که هیچ کدام از روایت‌ها بر دیگر روایت‌ها تفوق نمی‌یابد می‌توان سرگذشت زنی را پی گرفت که مادرش به علت مدیریت یک گلخانه به قتل رسیده است. سپس این زن رهسپار فرانسه شده و بعد از مدتی به موطن خویش بازگشته و اکنون گرفتار نفرین شهریار شده است. نقش این زن را شبنم مقدمی بازی می‌کند و پیچیدگی شخصیتی او را با مهارت به مخاطبان انتقال می‌دهد. همچنان‌که مونا فرجاد در نقش دنیازاد، گاهی به عنوان یک پرستار ایرانی در بیمارستانی در پاریس، مشغول مراقبت از زن اول است. علاوه بر این دو نفر، مرضیه بدرقه را داریم که با هیبتی منحصر به فرد، در نقش مادر و...ظاهر شده و بر رازآمیزی اجرا می‌افزاید.

طراحی صحنه را سینا ییلاق‌بیگی به انجام رسانده که در خدمت فضامندی روایت است. چند سازه هندسی که در کنار هم، خصلت هزارتویی مکان را رویت‌پذیر می‌کنند. در میانه صحنه یک تخت بیمارستان قرار دارد که زن اول بر روی آن دراز کشیده و کابوس یا رویا می‌بیند. سالن چهار مجموعه تئاتر لبخند، برای این اجرا، سه سویه تدارک دیده شده و در سه طرف سالن، پرده نمایشی قرار دارد که تصاویر دوربین مداربسته و گاهی ذهنیت پرابهام شخصیت‌ها را به تصویر می‌کشد. تمهیدی که در بعضی صحنه‌ها در خدمت اجرا است و گاهی تزئینی به نظر می‌آید. استفاده از موسیقی و نورپردازی، در این اجرا، کیفیت مناسبی دارد و در خدمت سیاست اجرایی کارگردان.