در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مسعود طیبی درباره نمایش ستاره‌ی سُهیل: «رئالیسم جادوییِ عشق و فقدان» این اجرا با تکیه بر شاکله‌ی رئالیسم جاد
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:00:15
«رئالیسم جادوییِ عشق و فقدان»
این اجرا با تکیه بر شاکله‌ی رئالیسم جادویی، داستان مردی را پی می‌گیرد که هنوز عاشق زنی‌ست که ...؛ جهانی که در آن منطق روزمره و هذیانِ سوگ در هم می‌لغزند. ایده‌ی مرکزی روشن است: عشق، زمان را خم می‌کند و مرگ را موقتاً بی‌اثر. این تمهید، اگرچه آشنا، در این اجرا با «ریتم درست» و «بازی‌های دقیق» جان می‌گیرد.
بازی و میزانسن
بدن‌مندیِ بازیگران کنترل‌شده و دقیق است؛ مکث‌ها، قطع و وصل نگاه‌ها، و فاصله‌گذاری‌های نرم میان دو سطح «واقعیت/خیال» اجازه می‌دهد مخاطب بدون سردرگمی جابه‌جایی لایه‌ها را تعقیب کند. مدیریت ریتم—به‌ویژه در رفت‌وبرگشت‌های خاطره—قابل‌تحسین است و از افت ضرباهنگ در میانه‌ی اجرا جلوگیری می‌کند. میزانسن‌ها اغلب تابع معنا هستند و از حرکت‌های نمایشیِ بی‌کارکرد پرهیز می‌شود.
واقع‌نماییِ تکنیکی
«تکنیک خوب واقع‌نمایی» در جهت‌دادن به بازی‌ها و جزئیات پرپس‌زمینه (نحوه‌ی لمس اشیاء، استفاده از تنفس و میکرو اکسپرشن‌ها) دیده می‌شود. این ... دیدن ادامه ›› دقت، مرز باریک واقعیت و سحر را نگه می‌دارد؛ جادو از دلِ امر معمول بیرون می‌زند، نه با جلوه‌گری اضافی بلکه با چیدمان‌های رفتاری و شنیداری دقیق.
طراحی صحنه و امکانات بصری
نقطه‌ی قابل ارتقاء، «طراحی صحنه» است. اکنون دکور بیش از حد مینیمال می‌نماید و کارکرد نمادینِ کافی برای حمل دو سطح واقع/خیال ندارد. پیشنهادها:
افزودن یک «شیء-محور» (Motif Object) که هم در واقعیت کارکرد دارد هم در خیال؛ مانند چراغ رومیزی/آیینه/ یا هر چیز مشترکی که هر بار قاعده‌ی جابه‌جایی را به‌شکل زیباشناختی فعال کند.
بافت‌گذاری نور (گوبوهای نرم، هاله‌ی نور سرد برای خاطره و نور گرم برای اکنون و مرگ)
فضاسازی صوتی و موسیقایی
طیف صوتی می‌تواند نقش «راوی نامرئی» را پررنگ‌تر کند. طراحی صدای محیط (بادِ آرام خیابان، صدای دور آمبولانس، بارش باران) لنگرهای حسیِ سوگ را می‌سازد. موسیقی اگر به‌جای تم‌های ملودرام، بر مینیمالیسم با تکرار موتیف‌ها تکیه کند، اثر به رئالیسم جادویی نزدیک‌تر می‌شود.
دومیزان‌پاره‌گویی (Dual Register) در متن
دیالوگ‌ها وقتی موفق‌اند که یک لایه جمله‌ی روزمره باشد و لایه‌ی دیگر معنای استعاری—مثلاً «جاده های مه آلود» که تمثیلی از واقعیت و رویاست
جمع‌بندی
این اجرا در «ریتم»، «بازی» و «واقع‌نماییِ تکنیکی» امتیاز بالایی می‌گیرد و با چند ارتقاء در «طراحی صحنه»، «نور/صدا» ، می‌تواند از یک روایت عاشقانه‌ی تلخ، به تجربه‌ای ماندگار از رئالیسم جادویی بدل شود.
با احترام
مسعود طیبی
استاد دانشگاه و کارگردان
ممنون از نگاه دقیقتون🎭🙏
نگار امیری (negaramiri)
ممنون از حضورتون و مرسی که نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید