«آرش واحدی» نویسنده و کارگردان «آخرین قطره از نیمه پر لیوان» که به تازگی اجرای خود را در خانه هنرمندان ایران آغاز کرده است، درباره این نمایش و سبک رئالیسم جادویی آن به خبرنگار ایلنا گفت: قصه در مورد اعتماد از دست رفته مردم به همدیگر است. در مورد روند اشتباهی که بخاطر فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی میان آدمها بهوجود آمده و در آینده میتواند به فاجعهای بزرگتر ختم شود. منظور از آینده ۳۰۰ سال بعد است. زمانی که این عدم اطمینان باعث شده بسیاری از ارزشهای فردی و جمعی ما از دست برود و حتی معنی کلمهها برای نوادگان ما تغییر کند.
او با بیان اینکه «این روند بی شک برای انسانهای فردا، تنهایی بهوجود میآورد.» ادامه داد: شخصیت اصلی داستان من به دنبال فرار از تنهایی به سرزمینهای دیگر (که بیشتر تمثیلی از انسانهای دیگر است) سفر میکند.
کاری نمایش «آخرین قطره از نیمه پر لیوان» با اشاره به شیوه اجرایی اثر هم توضیح داد: در سبک اجرایی نیز سعی شده تمام این معضلات به شکل تک گویی توسط دو پرسوناژ بیان شود. یک مرد، یک زن... به شکلی که گویی مخاطب در حال تماشای ذهن یک فرد است. نیمهای از ذهن خوشبین و نیمهای دیگر بدبین است. نیمهای زخمیتر، نیمهای پرتلاشتر.
واحدی با تاکید بر اینکه به اعتقاد او، «وظیفه هر یک از ما این است که نسبت به اتفاقهای روز جامعه واکنش نشان دهیم؛ هر شخص به نوبه خود و به شکلی که بلد است.» گفت: «آخرین قطره از نیمه پر لیوان» واکنش من به اتفاقات و پوستاندازی است که در سه نسل گذشته، خود به چشم شاهد بودم. اینکه چگونه اعتماد میان اعضای یک اجتماع کم و کمتر میشود. این که ۳۰ سال قبل، واژههای مختلف چه معنی برای ما داشت و حالا چگونه تغییر هویت داده است.
او خاطرنشان کرد: زمانی که واژه، تغییر هویت دهد باید اتفاق عجیبی در یک جامعه رخ داده باشد. برای مثال بارِ معنایی واژه «همسایه» را امروز با ۳۰ سال قبل مقایسه کنید. حال فرض کنید اگر با همین روند پیش برویم ۳۰۰ سال بعد چه واژههای دیگری (منظور از واژه هویت، موضوعات است) چه ارزشهایی، چه واژههایی تغییر میکنند یا به صورت کلی از بین میروند؟
این نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر با بیان اینکه «دغدغه من تنها بیان و گذر کردن از این موضوع نیست.» ادامه داد: زیرا تجربه ثابت کرده که این رویکرد، کارایی خاصی ندارد. نمایش بیشتر سعی دارد مانند تمام آثار فوتوریستی دیگر، زنگ خطری را برای آینده نامفهوم به صدا درآورد. حال به اندازهای که من میفهمم، برداشت میکنم و میتوانم آن را انتقال دهم.
او ادامه داد: در کنار تمام نقدهای اجتماعی و اقتصادی و سیاسی که اثر در حال بازگو کردن آن است، من به بخش کوچک دیگری بیشتر پافشاری کردهام. اینکه این سلب اطمینان چه بر سر روابط انسانی میآورد؟ برای مثال اگر این گونه پیش برویم، آیا میتوانیم عاشق شویم؟ به قول دکتر صدر، اگر کسی به شما میگوید «دوستت دارم» چگونه میتوانید حرفاش را باور کنید؟
واحدی تصریح کرد: شاید حالا تیغ به استخوان نرسیده باشد و این مقوله سادهتر به نظر برسد؛ فرض را بر این میگیریم که هنوز این اتفاق رخ نداده است. ولی در آینده اگر واژههایی مثل عشق، دوست داشتن، تنهایی و... تغییر هویت دهند، چه اتفاقی بر سر نسل بشر خواهد آمد؟ دغدغه اصلی این است که در کنار تمام فشارهای بیرونی، اگر چنین ویژگی نابی را از دست بدهیم چه خواهد شد؟
او درباره استفاده از تم کمدی و استفاده از یک استند آپ کمدین برای یکی از دو بازیگر نمایش توضیح داد: وجه کمدی کار با تعریفهای جدیدی که برای واژهها میآوریم شکل میگیرد. تعریفی متفاوت که در حقیقت درست است و مخاطب شاید به آن فکر نکرده باشد. برای مثال وقتی میگوییم «طبقه اجتماعی» در ذهن ما خوشیهای طبقه مفرح و مشکلات طبقه تهی دست شکل میگیرد... پس در حقیقت واژه طبقه اجتماعی مشخص کننده شیوه لذت بردن از زندگی است. این بازی با واژگان، بیشتر طنز ماجرا را شکل میدهد. در حقیقت کمدی که در تیوال ذکر شده، طنز قهقهه نیست، طنزِ لبخند است.
کارگردان نمایش «آخرین قطره از نیمه پر لیوان» ادامه داد: در مورد محمد معتضدی هم که باید بگویم او پیشینه تئاتری دارد. پیش از این که استندآپ کمدی کند، یک بازیگر تئاتر خوب است. من بازی او را در «خاطرات هنرپیشه» دیده بودم و منتظر فرصتی بودم که با او همکاری کنم. سمن قناد هم که از سن پایین روی صحنه تئاتر بزرگ شده است و در آینده از او بیشتر و بیشتر خواهید شنید.
واحدی همچنین با تاکید بر اینکه «این روزها پس از پاندمی کرونا یکی از مهمترین هنرهای جهان در کشور ما نیاز به حمایت دارد.» گفت: تعطیلیهای کرونا، بیشترین آسیبهایش را به هنرهای گروهی زد. سینما و تصویر در تمام این مدت باز هم به سختی در حال تولید و ارائه محصولاتش بود ولی تئاتر (حتی بیش از قبل) رو به خاموشی بود. حال ما با یک بدن نیمه جان مواجه هستیم که نیاز به حمایت دارد و علاقهمندان تئاتر باید به کمک تئاتریها و سالنهای تئاتر بیایند.
او در پایان یادآور شد: از نظر من تئاتر یکی از مهمترین هنرهای پایه است و باید همه با هم کمک کنیم که نفس بکشد.