در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | وقتی عشق معجزه می‌کند
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:09:04
نمایش دیو و دلبر | وقتی عشق معجزه می‌کند | عکس

نمایش «دیو و دلبر» (ماهان حیدری) نمونه‌ای تکامل یافته و قابل اعتنا از نمایش‌های موزیکالی است که حسین پارسایی با «بینوایان» اجرای آن را آغاز و تقریبا تبدیل به رویه کرد. نمایش‌هایی که به واسطه نوع اجرا و استفاده از بازیگران مشهور یا اصطلاحا سلبریتی‌ها (و به دلیل بلیت گران) معمولا از سوی جامعه تئاتر به آنها حمله شد. نمایش‌هایی پرهزینه و پرزرق و برق که برای گروهی از تماشاگران (نه لزوما تماشاگر ثابت تئاتر) دوست داشتنی و جذاب هستند.

نمایش موزیکال «دیو و دلبر» از امکانات نمایشی تالار وحدت به درستی استفاده می‌کند، پر زرق و برق و لوکس نیست. نمایش است، پر از حرکت، میزانسن‌های فکر شده، آواز و موسیقی. بازیگرانش به جز حمید حامی که شهرتش را مدیون دنیای موسیقی است و با وجود شناخته شدن نمی‌توان او را سلبریتی خواند و بهزاد عمرانی (خواننده بمرانی) چهره‌های شناخته شده نیستند، اما استعدادهایی قابل توجهند. بنابراین اگرچه ظاهرا می‌شود «دیو و دلبر» را زیر عنوان «تئاتر موزیکال» دسته‌بندی کرده و به آن دشنام داد، اما تفاوت‌های اساسی با مجموعه کارهای حسین پارسایی دارد. کارهای پارسایی که تجربه‌هایی تازه در این حوزه بود، لوکس و پر از چهره بودند و البته توانایی‌های این کارگردان در کار با بازیگر و کارگردانی صحنه‌های شلوغِ پرتحرک را نشان می‌دادند. امتیازهایی که مقلدان پارسایی ندارند.

نکته اصلی در نمایش ماهان حیدری، وابسته بودن «دیو و دلبر» به هنر نمایش است. این نمایش، فقط از طریق ترکیب بازیگرانش نمی‌خواهد پرفروش باشد، برای دیده شدن، ابزارها و عناصری دارد که در خدمت مفهومی به نام تئاتر موزیکال قرار می‌گیرند. دکور نمایش صرفا زیبا و مرعوب کننده نیست. دکوری است در خدمت نمایش و فضاهایی که روایت قصه به آن نیازمند است. آنچه تماشای «دیو و دلبر» را جذاب می‌کند، گروه یکدست بازیگران و اجرای کم اشتباه آنان است. بهزاد عمرانی روی صحنه، حضوری دلنشین دارد و با توجه به نقشش که چاشنی طنز دارد انتخاب هوشمندانه‌ای به نظر می‌رسد. حمید حامی به واسطه قدرت صدا و تسلطش در خواندن، گزینه درستی بوده اما نمی‌شود به عنوان بازیگر به او نمره قبولی داد. حضور در یک نمایش موزیکال که حرکت در آن وجود دارد برای خواننده‌ای که پیش از این، با دنیای بازیگری ارتباطی نداشته، بسیار دشوار است. حامی در حرکت‌ها، به اندازه بازیگران دیگر موفق نیست اما قطعاتی که اجرا می‌کند، آنچنان مورد توجه تماشاگر قرار می‌گیرد که به ستاره نمایش تبدیل می‌شود.

می‌شود حدس زد مخالفان نمایش‌های موزیکال، این بار از اجرای «دیو و دلبر» در شرایط نابسامان اقتصادی و فضای غم زده جامعه انتقاد کنند. اما اگر پذیرفته‌ایم که سینما و جشنواره‌ها وجود داشته باشد، همان طور که سریال‌سازی برای شبکه نمایش خانگی متوقف نشده یا مسابقات ورزشی در جریان است، باید بپذیریم که اجرای نمایش‌ها هم برقرار خواهد بود. در فضای فعلی تئاتر که درگیر بحران‌های مختلف است و نمایش‌های ضعیف و بی‌کیفیت در سالن‌های مختلف روی صحنه هستند، تماشای «دیو و دلبر» اتفاقی امیدوارکننده است. گروهی جوان و بااستعداد تلاش کرده‌اند، به دنیای افسانه‌ها سر بزنند، رویا و واقعیت را با هم ترکیب کرده و چند ساعت تماشاگر را میهمان ترانه، موسیقی و فانتزی کنند.

همه می‌دانیم بیرون از درهای تالار وحدت، واقعیت مهیب‌تر از آن است که «دیو و دلبر» نشانمان می‌دهد. جادوی محبت، دیوی را انسان نکرده و عشق، دست‌های خالی و قلب‌های سنگی را نجات نداده است. اما مگر قرار نیست هنر، موسیقی و ادبیات، زندگی را قابل تحمل‌تر از آنچه هست نشان دهند؟

درباره نمایش دیو و دلبر
۲۸ خرداد ۱۴۰۱