در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | نگاهی به همه‌ی فرزندان خانم آغا‎‎
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:01:50
نمایش همه فرزندان خانم آغا | نگاهی به همه‌ی فرزندان خانم آغا‎‎ | عکس

“حسین کیانی” از آن دست درام‌نویسانی است که در این سال‌ها چندان به سمت متون خارجی نرفته و کوشیده زبان و شیوه نگارشی را که طی ۱۵ سال اخیر در درام‌نویسی داشته است همچنان حفظ کند.

در نمایش "همه فرزندان خانم آغا" اگرچه نیم نگاهی به چخوف می‌اندازد و دو نمایشنامه "باغ آلبالو" و "مرغ دریایی" را در متن خود به یاری می‌گیرد، اما تمام تلاش خود را به خرج داده تا این یاری گرفتن شکلی ایرانی به خود بگیرد و او را از مسیر همیشگی‌اش منحرف نکند.

"همه فرزندان خانم آغا" نمایشی است که بر پایه تراژدی- کمدی شکل گرفته است. گونه‌ای که پس از دعوای استنیسلاوسکی و چخوف بر سر نمایشنامه باغ آلبالو مطرح شد. حسین کیانی نمایشنامه خود را از درون ذهن مخاطب آغاز می‌‌کند. صدای بیرون صحنه به تماشاگر کمک می‌کند، تا در لحظه‌ای کوتاه شخصیت‌ها را در ذهن مجسم کند و بعد با دیدن تصویر ذهنیات خود را با آنچه در صحنه رخ می‌دهد، منطبق کند. نکته بعدی که در اوان نمایش "همه فرزندان خانم آغا" قابل تامل می‌نماید، خانه‌ای است که داستان در آن رخ می‌دهد. این خانه در طول نمایش کارکردهایی چندگانه و نشانه‌ای پیدا می‌کند و با حالت استعاری که به خود می‌گیرد از تعریف صرف یک مکان برای زندگی خارج می‌شود. ما با خانه‌ای روبه‌رو هستیم که ساخت و ساز ساختمان‌های اطراف روی آن تاثیر گذاشته است. با توجه به آنچه شخصیت‌ها می‌گویند و برآیندی که تماشاگر از ساخت و ساز مدرن در ذهن دارد، حیات سنتی این بنا توسط معماری جدیدی که بیرون از آن رخ می‌دهد، بطور دائم در معرض تهدید است. آنچنان که در طول نمایش می‌شنویم، صداهایی بیرون از فضای خانه به گوش می‌رسند و  همچون تهدیدی ویرانگر خانه خانم آغا را به سمت ویرانی می‌خوانند. این صداها در نمایشنامه باغ آلبالو چخوف هم شنیده می‌شوند که کیانی توانسته استفاده بینامتنی مناسبی از آن انجام دهد. در اینجاست که نقش صدا به عنوان راوی دارای شخصیت می‌شود و این صدا نیز به نشانه‌ای بدل می‌شود که در جایگاه دال از مدلول‌های شناخته شده‌اش فراتر گام می‌زند. صدا می‌تواند به عنصر مهمی از روایت تبدیل شود، بخصوص اگر بیرون از قابی رخ دهد که ما آن را می‌بینیم. چون منبع صدا مشخص نیست دهشت آن بیشتر بازنمون شده و تاثیر بینا ذهنی‌اش نیز بر مخاطب بیشتر می‌شود. از سوی دیگر این صدا می‌تواند آوای هجمه مدرنیسم به سوی سنت هم باشد که در این نمایش بارها مورد تاکید قرار می‌گیرد. این کارکرد در ادبیات نیز سابقه داشته و علاوه بر نمایشنامه باغ آلبالو می‌توان در رمان دل تاریکی جوزف کنراد نیز از آن سراغ گرفت. آنجا هم صدای سوت کشتی همچون نوای زندگی مدرن است که به گوش زندگی سنت‌نشینان می‌رسد.

نمایش "همه فرزندان خانم آغا"، همانگونه که از نام اثر نیز بر می‌خیزد، انگشت اشاره‌اش را به سمت دو دسته شخصیت در نمایش می‌گیرد. خانم آغا و فرزندانش. در طول نمایش هر آنچه رخ می‌دهد، بازشناسی این شخصیت‌ها از خلال موقعیتی است که بر آنان عارض شده است. طغیان خدمت و طاووس از فرزندان خانم آغا برای فروش خانه، طغیانی از سر تعارض با موقعیت و تفکر مادر است. اینجا خانه دوباره خارج از نقش ظاهری خود ظاهر می‌شود. آنچه برای نویسنده و کارگردان مهم بوده بیشتر درگیری فرزندان با روح حاکم بر خانه است. روح حاکم بر خانه برای آنها نمایشگر تقدیری است که زندگی آنان را در برگرفته و ایشان برای فرار از این تقدیر مرتکب اعمالی می‌شوند. این داستان برای خود خانم آغا نیز رخ می‌دهد. او هم در موقعیت معکوس فرزندانش در شرایطی محتوم گرفتار آمده که برای مبارزه با آن باید بر علیه فرزندانش ایستادگی کند.

کیانی در نیمه نخست نمایش‌اش به شخصیت‌ها اجازه می‌دهد دائم با یکدیگر به کشمکش بنشینند. در این میان هم روحیه شخصیت‌ها بر مخاطب آشکارتر می‌شود و هم پایه‌های درام استحکام می‌یابد. اما استفاده مهمی که کیانی در جایگاه نویسنده از کلام می‌کند،  این است که آدم‌ها با این گفت‌وگوها نه تنها به هدف نزدیک نمی‌شوند بلکه پیله‌های دور خود را بیشتر می‌کنند. گویا عنکبوتی که به جای اینکه تارش را دور طعمه‌اش بپیچد، بیشتر آن را حول خود مستحکم‌تر می‌کند. اینجاست که می‌بینیم آدم‌ها پیش نمی‌روند، بلکه بیشتر فرو می‌روند. از سوی دیگر نویسنده و کارگردان اینجا چندان در مورد شخصیت‌ها دست به قضاوت نمی‌زند. بلکه دامگهی تدارک می‌بیند که بعدتر بتواند از آن استفاده کند. در ساختمان این نمایشنامه هرچه پیش می‌رویم و در دوران نتیجه‌گیری تعارض گاه خنده‌آور شخصیت‌ها جای خود به تراژدی می‌دهد. اینجاست که می‌بینیم نه تنها فرزندان خانم آغا که خود خانم آغا نیز دچار هامارتیا می‌شود. همه آدم‌ها به نوعی در مقابل تقدیر خود ایستاده‌اند که مرگ خدارحم به عنوان آسیب‌پذیرترین عضو داستان می‌تواند تاوان این خطاهای دراماتیک باشد. اگرچه در انتها چندان دلیل جنون خانم‌آغا مشخص نمی‌شود، اما سرنوشت دیگران با اعمال آنها نسبتی مستقیم پیدا می‌‌کند. تنها کیانی می‌توانست پایان نمایش‌اش را به گونه‌ای دیگر تدارک ببیند. مرگ خدمت، آنچنان که در نمایش می‌بینیم اگرچه بر پایان تراژیک نمایشنامه صحه می‌گذارد، اما آن را از منظر اجرا به ملودرام‌های سانتی‌مانتال نزدیک می‌کند. کل نمایش آنقدر گویاست که به این شکل پایان و انگشت فشردن به احساسات تماشاگر لازم نمی‌نماید.

در کنار شخصیت‌های اصلی که ذکر آنها رفت، آدم‌های فرعی‌تر نیز سرنوشتی چنین دارند. درواقع جنس حرکت این شخصیت‌ها بر زندگی آنان نیز تاثیر می‌گذارد، اگرچه آنها نیز در این انتخاب موثرند. بطور مثال یدالله پس از اینکه طاووس از ازدواج با او سرباز می‌زند به ازدواج با سروناز که دورانی دلبسته او بوده، تن می‌دهد و بعد آنها را با کودکانی دوقلو در بغل می‌بینیم که از شاکله زندگی در عذاب‌اند. این نگاه می‌تواند بطور موروثی و در دیدگاهی ناتورالیستی برای فرزندان آنها هم اتفاق بیفتد، کما اینکه به شکل دیگری در زندگی خانم آغا و فرزندانش نیز رخ داد.

در این میان شخصیت "اصغر عاجز" به نوعی برنده میدان می‌شود، اگرچه او هم به جسم بی‌حرکت خانم آغا می‌رسد، اما نسبت به دیگران در بازی زندگی موفق‌تر است و به قول خدمت می‌تواند کمبودها و عقده‌های دوران کودکی‌اش را جبران کند.

میزانسن‌های نمایش نیز به نوعی طراحی شده که گویا آدم‌ها در یک موقعیت مشخص دائم دور خود می‌‌پیچند و این تکرار بر یکنواختی زندگی آنها صحه می‌گذارد. حوض میان صحنه نیز این باور را گسترش می‌دهد. اگرچه خانه درهایی دارد، اما این درها از دید تماشاگر پنهان هستند، گویا شخصیت‌ها هیچ راه مشخصی برای گریز از واقعیت‌های محتوم زندگی خود ندارند. تنها افرادی که آزادانه از این در پنهان عبور می‌کنند، شخصیت‌های فرعی‌تر داستان‌اند. این برخلاف آثار نویسنده‌ای همچون هنریک ایبسن است که با تعبیه درهای مختلف روی صحنه دائم راه فرار از موقعیت را به شخصیت‌های اثرش نشان می‌دهد.

"حسین کیانی" در نمایش "همه فرزندان خانم آغا" سعی می‌کند تا تجربه‌های گذشته خود را از منظر زبان، روایت و حتی کارگردانی کامل کند و در راه دست‌یابی به یک تراژدی مدرن تمام تلاش خود را به خرج می‌دهد، اما وی هنوز کارهای دیگری را در کارنامه دارد که از این اثر پیش‌تر می‌ایستند.

رامتین شهبازی 

درباره نمایش همه فرزندان خانم آغا
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰