نمایش›درد

خلاصه: داستان حول یک زوج می‌چرخد که در خانه‌شان زندگی می‌کنند. زن، فلورا، و شوهرش، ادوارد، در حال صحبت کردن و مواجهه با یک وضعیت عجیب هستند. ادوارد در حال بازتاب دادن به دردهایی است که ممکن است در زندگی مشترکشان وجود داشته باشد. در حین این مکالمه، مردی به نام پدر پترو به خانه آن‌ها می‌آید. او در ابتدا به نظر می‌رسد که یک کشیش یا مهمان ساده است، اما به تدریج معلوم می‌شود که او در واقع چیزی بیشتر از آنچه که نشان می‌دهد است.
داستان در ابتدا احساسات دلهره‌آور و اضطراب‌های پنهانی را به نمایش می‌گذارد که روابط شخصیت‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد. پیوسته به نظر می‌رسد که دیالوگ‌ها و رفتار شخصیت‌ها مخفیانه و معنادار هستند و مخاطب به تدریج متوجه می‌شود که این ملاقات به نوعی به تحولی در ذهن و زندگی شخصیت‌ها منتهی می‌شود.