در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال پریا وزیری | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:53:57
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
در این روایت، تارتف تنها یک فریبکار مذهبی نیست؛ بلکه مردی است که خود قربانی استبداد و خشونتِ دربار بوده. او با چهره‌ای فروتن و لحن مذهبی، وارد خانه‌ای می‌شود که سرشار از زخم‌های پنهان است. او هم به‌نوعی در حال انتقام‌گیری از سیستمی‌ست که پیش از آن او را بلعیده، اما در این مسیر، خودش هم بازتولیدگر همان ظلم می‌شود.

زن داستان، نه صرفاً یک اغواگر یا تیپ فریب‌خورده است، بلکه دختری‌ست با مادری قربانی، که خود نیز قربانی فقر، نابرابری و بی‌پناهی اجتماعی شده است.این شخصیت‌پردازی جسورانه و بی‌رحمانه، روایت کلاسیک را از قالب طنز ساده بیرون می‌کشد و آن را به درامی اجتماعی، تراژیک و انسانی بدل می‌سازد
این اجرای تارتف نه صرفاً بازخوانی یک نمایشنامه‌ی کلاسیک، بلکه بازجویی‌ای‌ست از تاریخ، اخلاق و وجدان انسانی—در سرزمینی که قربانیان، خود فریبکار می‌شوند، و فریبکاران، خود قربانی‌اند.
ممنون از اینکه تارتف رو تماشا کردید و نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتید🙏
۱۵ اردیبهشت
پریا عزیز چقدر زیبا می نویسید!
۲ روز پیش، یکشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید


در این نمایش، عشق نه پناهگاه بود و نه رهایی؛ بلکه آینه‌ای بود که انسان را با ژرف‌ترین توهمات خویش رو در رو می‌کرد. زن و مرد، در میانه‌ی جهانی که مرز میان حقیقت و خیال در آن فرو ریخته، به هم چنگ زدند؛ نه برای نجات، که برای فرار از تنهاییِ مطلق.
زن، شاید ساخته‌ی ذهن تب‌آلود مرد بود، یا شاید انعکاسی از میل بی‌پایان بشر به معنا. در جهانی که هیچ چیز قطعی نیست، حتی عشق نیز نمی‌تواند ضامنی برای بیداری باشد. و آنگاه که هر دو، در نهایت، به آغوش تاریکی پناه بردند، آنچه رخ داد نه شکست بود و نه پیروزی؛ بلکه تسلیم باشکوه انسان در برابر بی‌پناهی خویش بود.
این نمایش، بی‌آنکه پاسخ دهد، سوال می‌پرسد: وقتی مرز واقعیت و رویا از میان می‌رود، عشق چه معنایی پیدا می‌کند؟ و ما، در کدام لحظه نابود می‌شویم: زمانی که دیگر دوست نمی‌داریم، یا زمانی که دیگر واقعیتی برای دوست داشتن وجود ندارد؟
امیر مسعود، شاهین محمدی، مهرناز خلیلی و سینا این را خواندند
فاطمه هدایتی و صبا این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پیکار مابین ایمان سرد و شک مقدس
پندار گناه به مثابه زمینی ترین شکل وجود
شرم ادیپ در چشمانی که دیگر نمیبینند
و انقطاع نسلی که از عشق بر جامانده .
اینها همه در احتضار کابوس گونه زیگموند
ما را به تماشایی ترین شکل تناسخ بر صحنه فرا میخوانند.
محمد فروزنده و امیر مسعود این را خواندند
مجید یارندی پور این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید