در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فائزه احمدی طباطبائی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:16:16
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام و عرض ادب.
هنرمند عزیز، شجاع و خلاق، جناب جهانجونیا، شب گذشته اجرای شما رو تماشا کردم. ابتدا بهترین‌ها رو برای شما و تیمتون در اجراهای آینده آرزو می‌کنم اما لازم می‌دونم که مواردی رو از دریچه‌ی ذهن و نگاه خودم به ثبت برسونم. با نظر شما مبنی بر ارائه‌ی روایت‌های جدید از آثار بزرگان موافقم اما در این میان نکته‌ای قابل تأمل وجود داره که شاید غفلت از اون آثار به مراتب زیان‌بار‌تری به همراه داشته باشه. ما ممکنه زمانی تصمیم بگیریم که شعری از شعرای کلاسیک ایران مثلاً حافظ رو در قالب رپ ارائه بدیم. لازمه‌ی این موضوع نه فقط شناخت صحیح چارچوب‌های این سبک موسیقی بلکه شناختی به مراتب عمیق‌تر از ادبیات کلاسیکه. شما زمانی به بهترین شکل شعر حافظ رو با رپ ارائه میدید که بهترین شکل خوانش کلاسیک حافظ رو بشناسید. در واقع اگر قرار بر ارائه‌ی واریاسیون‌هایی از یک تم هست، ابتدا باید تم رو درک و باور کرد. در اجرایی که من دیدم گرچه خلاقانه بود و البته شجاعانه، اما بیشترین مشکل عدم شناخت تم بود و این موضوع واریاسیون‌های حاصل رو هم به نابودی کشونده بود. برای ارائه‌ی چنین اثری با روایت جدید باید فن‌بیانی داشت بارها قوی‌تر از آنچه در ارائه‌ی نمونه‌ی کلاسیک اثر لازمه، باید شناخت و تجربه‌ای از مفاهیم داشت بارها عمیق‌تر از آنچه در تم وجود داره، باید ریتم رو به نحوی شکست که پشتوانه‌ی اون درک صحیح ریتم و بیان آهنگین اصلی اثر باشه و... . من با خوانش جدید آثار بزرگان و ارائه‌ی دیدگاه هنرمندان جوان و خوش‌ذوقی چون شما بسیار موافقم اما مشروط بر دانش و مهارتی که در درک تم به نقطه‌ی قابل قبولی رسیده باشه.
موفق باشید و سلامت و البته در مسیری رو به پیشرفت روزافزون.
درود از مهرتان سپاس‌گزارم
بخش بزرگی از نوشته‌ی شما را بر تئاتر می‌دانم و نه از تئاتر.
سال ۱۳۹۸ در بین تبلیغات چهره‌بزرگ‌ها اگر نام بیضایی را جست و جو میکردید می‌توانستید به تماشای 《کارنامه‌ی بندار بیدخش》به کارگردانی من بنشینید. و گمان می‌کنم آن‌چه آن تم، درک و بیان می‌نامید را شاهد بودید. اما من خود آن را 《نمایش》 می‌نامم و نه《تئاتر》 متاسفانه شما از میانه‌ی مسیر رسیده‌اید و هدف مسیر را دیده‌اید و می‌پندارید که پشتوانه ندارد.

هر آنچه نوشتید فقط -شاید- در جلسات خوانش متون امکان پذیر است.
که خوانش متون کار من نیست.
و هیچ کدام از کلمات شما در هیچ‌جای ... دیدن ادامه ›› تئاتر جایی ندارد.

ثابت کنید که ساختار اژدهاک 《کلاسیک》است؛ اگر یک استاد در جهان توانست این را بگوید از امشب این رویداد را لغو خواهم کرد.
《ریتم》در تئاتر را توضیح دهید.
《بیان آهنگین》 در تئاتر چیست؟
《واریاسیون》 در تئاتر را نخستین بار کدام بزرگوار مطرح کرده است؟

جملات بالا را نخستین بار از کدام نامردی درباره‌ی تئاتر شنیده‌اید؟

من پاسخ پرسش‌هایم را می‌دانم اما وای بر استادان تئاتر این سرزمین که مخاطب جدی تئاتر این کشور این‌چنین طولانی اشتباه می‌کند.
من بر شما نقدی ندارم؛ بر آنچه تا کنون بر چشمان شما گذشته آشفته‌ام!

و هر شنبه با بیضایی را ساختم و خود اولین طعمه شدم که این‌ها را بشنوم و هر روز از آن دورتر شوم.
با اینکه هیچ کدام از نقدهایتان پشتوانه‌ی عملی ندارد و امکان ندارد آن را در یکی از گفته‌های بهرام بیضایی یا هر استاد دیگری در تئاتر بیابید باز هم حق دارید که کار را دوست نداشته باشید و بدانید هر چه پیش‌تر رویم هر شنبه با بیضایی بیشتر شما را آزار خواهد داد؛ مگر بزرگواری کنید کمی بر عرایض من تحقیق و تفکر بفرمایید.
۱۵ ساعت پیش
علی جهانجونیا  
متاسفم که بیشتر از آنکه تلنگری برای بهتر دیدن باشد؛ اینچنین زننده به نظر رسیده، به هر حال هرکسی رویکرد نوشتاری دارد که شاید اگر از نزدیک گپ بزنیم اینچنین نباشد یا بدتر باشد. حالا در آرامش ...
شما خرده گرفتید به مخاطبی که صرفا نظرشو گفته و سعی دارید دانش اون شخص رو مغرضانه به چالش بکشید. در صورتی که نیاز به چنین برخوردی نیست. حتی اگه مخاطب جواب هیچکدوم از سوال‌ها رو ندونه، باز تا وقتی که توهینی نکرده (که نکرده) حق داره نظرش رو آزادانه بیان کنه (ولو اشتباه) و کسی نمی‌تونه بابت نقدش تخریب یا تحقیرش کنه.
شما جوانید و جویای نام و در مسیر پیش رو، هزاران راه نرفته و آزمون و خطا در پیش دارید. اگه از الان انتقادپذیر نباشید وای به حال آینده کاری شما.
۱۱ ساعت پیش
حسین چیانی
شما خرده گرفتید به مخاطبی که صرفا نظرشو گفته و سعی دارید دانش اون شخص رو مغرضانه به چالش بکشید. در صورتی که نیاز به چنین برخوردی نیست. حتی اگه مخاطب جواب هیچکدوم از سوال‌ها رو ندونه، باز تا وقتی ...
جویای نام نیستم اکنون هم کارم تمام شود راضیم زیرا کارم را کرده‌ام
به نظر خودم تخریب نکردم سوال پرسیدم و نه صرفا از یک مخاطب و متاسفانه بهترین راه پاسخ ندادن فرافکنی است.
۹ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام و عرض ادب.
مدت زیادی نیست که جدا از کتاب و سایر آموزش‌های تئوری، با نمایش‌های ایرانی، بر روی صحنه، آشنا شدم. بخش زیادی از این احساسِ خوب رو مدیون توانمندی و هوشمندی جناب انصافی در این حوزه هستم و ابتدا به اعتبار حضور ایشان، نمایش رو انتخاب و تماشا کردم، اما به حق آشنایی با جناب آویژه‌ی بزرگوار و دوستان بازیگر، افتخار بزرگی بود که این نمایش برای من به ارمغان آورد. روانی و رهایی روایت‌ها(گاه بداهه‌ها)، خلاقیت در ارائه‌ی مفاهیم، ارتباط زیبا و محترمانه با مخاطب، متن، کارگردانی، دراماتورژی و بازیگری درست به نحوی که با وجود ارائه‌ی یک اثرِ مطابق با سلیقه‌ی روزِ جامعه از تیپ شخصیتی سیاه غافل نشده بود، تعویض جذاب صحنه‌ها که در عین حال در خدمت روایت بود و ... همگی از نقاط قوت این اثر بودند. چقدر زیباست که در چند نمایش ایرانی که تماشا کردم از اساتید بزرگ و ارزشمند این حوزه به زیباترین شکل یاد میشه. ادب، شخصیت با وقار و دل‌نشین تک‌تک شما عزیزان به یاد ماندنی بود. تیمی در این سطح که به وضوح در جزئیاتِ کار تأمل کرده و برای نگاه مخاطب احترام قائله شایسته‌ی قدردانی و تحسینه.
تماشای این اثر رو به افرادی که دغدغه‌ی تماشای یک نمایش ایرانی متشخص رو دارند پیشنهاد می‌کنم.
سلام و عرض ادب.
ضمن عرض خسته نباشید به دغدغه‌مندان حوزه‌ی فرهنگ و هنر،
برتری این نمایش، از دیدگاه من، به طور کلی، با متن و نویسنده بود.
گرچه بازیگرانی با توانمندی بالقوه دیده می‌شد اما در اکثر اپیزودها چنان درگیر دیالوگ‌ها بودند که بازی و کارگردانی به وضوح از متن عقب می‌ماند. محتوای نمایش و نحوه‌ی ارائه‌ی آن بسیار سطحی بود در حالیکه همین متن با اجرا و کارگردانی مناسب شاید می‌توانست پتانسیل بالایی برای یک اجرای نسبتاً قابل قبول داشته باشد. نور، صحنه و ... معمولی بود و خلاقیت خاصی ندیدم. ابتدا تصور می‌کردم چیدمان صحنه که به تدریج در هر اپیزود خلوت‌تر می‌شد خلاقانه است و حرفی برای ارائه دارد اما در ادامه که با اجبار کارگردان برای نوشتن نظرات بین اپیزود‌ها مواجه شدم، حس کردم شاید این نوع مشارکت گرفتن اجباری از مخاطب، که در نوع خود غیرحرفه‌ای تلقی می‌شد، دلیلی داشته باشد؛ مثلاً پرت کردن حواس تماشاچی‌ از آشفتگی‌ها و آنچه حین تعویض اپیزودها، پیش روی ما، بر صحنه می‌گذشت. برای فردی که برای یادگیری و تقویت سواد بصری به تماشای نمایشی می‌نشیند تمام این موارد تنها فاصله‌ی مخاطب و هنرمندان را به مرور بیشتر و بیشتر می‌کند و در نهایت این ارتباط گسسته می‌شود، اتفاقی که برای من به معنای واقعی افتاد. در کل در عین حال که نویسنده و توانمندی تعدادی از بازیگران را تحسین می‌کنم، احساس خوبی از تماشای اثر نداشتم، جز درس عبرت، جنبه‌ی آموزشی دیگری برای من نداشت و تماشای آن را پیشنهاد نمی‌کنم. با‌احترام.