همراهان گرامی، با توجه به راهپیمایی مناسبتی امام رضاییها در تاریخ جمعه ۱۹ اردیبهشت در محدوده مرکز شهر، لطفا حتما در زمانبندی حضور خود در سالنها، تمهیدات لازم را در نظر بگیرید.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
این نمایش را حتی باوجود تفاوت و تغییرات نسبت به متن اصلی میتوان خدمتی ارزشمند به ادبیات نمایشی به حساب آورد.
به عقیده ی من تمام کسانی که اهل کشف و شهود و لذت بردن از ادبیات داستانی و نمایشی هستند میتوانند از تماشای این نمایش لذت ببرند و باتوجه به تمام محدودیت در نحوه و نوع بیان و اجرا به اصل قضیه پی ببرند.
خورده ای که اما به این نمایش میتوان گرفت شایـ د این باشد که از حوصله و صبر مخاطب عام خارج است.
پیشتهاد میکنم اگر صبور هستید و اهل مطالعه این نمایش را ببینید.
دلم نمیخواست تموم بشه .
دوست داشتم تا سپیده ی صبح فردا ادامه داشت این کار !
گاهی از اینکه برای دیدن یک تئاتر 300 کیلومتر مجموع مسیر رفت و برگشت به تهران را طی می کنم به خودم فحش میدهم .
بعد از دیدن این نمایش از دست خودم عصبانی بودم . اصلا و ابدا خوب نبود که هیچ به شدت افتضاح بود .
یکی از سه کار خوبی که در سال نود دیدم " درخشش در ساعت مقرر " بود .
راستی فکر کنم با ارائه ی بروشور می توان اطلاعات ضمنی و خیلی کوتاه درباره ی عوامل و متن و هر چیزی که مربوط به یک اثر نمایشی ست در اختیار مخاطب قرار داد ؟
چرا در اجرای این نمایش خبری از بروشور نبود ؟ !!!
بعد از دیدن کار قبلی گروه آو ( گیل گمش ) یک جور لذت خاصی تمام وجودم را گرفته بود که دوست داشتم فقط سکوت کنم تا آن حال و هوا از من دور نشود . نمونه ی یک تفاوت بارز با همه ی چیزی که از نمایش در ذهن داشتم که در کمال هنرمندی عناصر مختلف کنار هم چیده شده بودند .
اما مل پامنی هیچ کدام از مولفه های یک نمایش را ندارد و بیشتر شبیه یک پرفورمنس است یا حتی یک ویدیو کلیپ . نه آغاز مشخصی دارد و نه پایانی ، نه فراز و فرودی دارد و نه کاراکتر مشخصی ، نه داستانی دارد و اینکه حتی قابل نتیجه گیری کردن برای رسیدن به هدف خاصی نیست . شاید هدف از ساخت این کار به قول بابک مهری (کارگردان) این است که چند دقیقه ای کنار هم خوش بگذرانیم . همین . . .
کاش بابک مهری اصولی را که در گیل گمش رعایت کرده بود همیشه مورد توجه قرار دهد .