در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سلمان سامنی سامنی درباره نمایش فلسفه باز: در یکی از فیلم هایی که آقای خامنه ای برای بازدید از نمایشگاه کتاب رفته
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:44:31
در یکی از فیلم هایی که آقای خامنه ای برای بازدید از نمایشگاه کتاب رفته بودند دیدم کتاب بینوایان را در دست گرفته ، تورق می کنند و خطاب به صاحب نشر می گفتند :
" البته حجم بسیاری از این رمان های غربی خیلی زیاد است و همین خواندنشان را دشوار می کند . در حالی که بسیاری از این توصیفات اضافی است و اگر برداشته شود ، در اصل داستان خللی وارد نمی شود و خواندنش هم راحت تر می شود "
اصل داستان چیست ؟ چگونه و با کدام اطمینان می توان از اصل داستان سخن گفت ؟
اگر منظور از اصل داستان سه محور شرایط عرفی ، رویداد و بنیان یابی است ، من می توانم سراسر بینوایان را در یک صفحه خلاصه کنم . سراسر شاهنامه را نیز همچنین . اما من با کدام مجوز می توانم بگویم این قسمت از ذهن نویسنده اضافات است و این یک صفحه اصل آن است ؟
بار دیگر جملات بکت که اتفاقا شهره به سکوت ‌و گزین گویی است ، خطاب به مترجم ایتالیایی آثارش را به یاد بیاوریم :
" در ترجمه نمایشنامه من هیچ چیز از خودتان اضافی نکنید و جهان من را به زبان ایتالیایی منتقل کنید و نه زبان ایتالیایی را به نمایشنامه ی من غالب . "
در انتظار گودو نهایتا در یک صفحه قابل روایت است اما این تاکید بکت حتی بر سر یک واژه دقیقا به خاطر چیست ؟
رفقای فرهیخته ، داستان ... دیدن ادامه ›› به یاری خلوت و کنش کاراکترها در بستر زمان ، بدل به داستان می شود . بعضا با بیهوده گویی ها ، با مغالطات زبانی ، با سخنان پوچ و بی هدف و حتی با زبان بازی .
اما جهان درام و فلسفه ای که پیش روی بشر باز شده به ما می آموزاند که چگونه همین سخنان پوچ و بی هدف ، آرام آرام در بستر زمان ، مقدمات بزرگترین کنش های ضروری بشری را فراهم می کند .
از نظر من داستان هیچ اصل و خلاصه ای ندارد مگر آنکه مجموعه ای از کنش های پوچ و بیهوده که در ابتدا اضافی می نمایند ، آن هنگام که در نسبت با " کل " قرار می گیرند ، بدل به پیچ و مهره هایی می شوند که دستگاهی عظیم را شکل داده اند و در کل ، جزئی ترین جزئی ها ، ضروری ترین ضرورت ها هستند .
جنگ و صلح تولستوی ، داستان حمله فرانسوی ها به روسیه است . تمام . ابله داستایوفسکی داستان جوانی است که ارثی به میراث برده و بیهوده می بخشد . آرزوهای بر باد رفته داستان جوانی است که می خواهد نویسنده باشد اما درگیر فساد شهر می شود . شاهنامه روایت اسطوره ای شاهان ایران است ..‌.
این جملات هیچ کمکی به مخاطبان خود نمی کند .
خلوت کاراکترها ، ناخودآگاه آنها ، نسبتشان با زبان ، لحظه به لحظه و آن به آن است که جهانی داستانی پیش روی انسان باز می کند .
درود🌹با کلیات نوشته تون موافق هستم و توی شاخ و برگ داستان هم می‌توان خیلی چیزها آموخت اما درمورد نمایش و تئاتر گاهی بهتره کمی هم خلاصه کار کرد.صندلی های سالن ها مناسب نیستند دمای هوای سالن ها مطبوع نیستند و از جایی به بعد ناخواسته درگیر خستگی میشیم توی دیدار و این ،فهم هسته ی اصلی داستان رو یکم سخت تر میکنه و حیف میشه .
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید