همراهان گرامی، با توجه به راهپیمایی مناسبتی امام رضاییها در تاریخ جمعه ۱۹ اردیبهشت در محدوده مرکز شهر، لطفا حتما در زمانبندی حضور خود در سالنها، تمهیدات لازم را در نظر بگیرید.
تیوال | متین مختومی درباره نمایش حاشیه ای بر خسرو و شیرین: نمایشی که ۲۰ شب بدون تماشاگر و با فروش فیک به صحنه رفت.
تهیهکنندهای
نمایشی که ۲۰ شب بدون تماشاگر و با فروش فیک به صحنه رفت.
تهیهکنندهای که طبق گفتهی خودش ۱ میلیارد ضرر کرد.
کارگردانی که میخواست بعد از شب پانزدهم،
نمایش را لغو کند، باری نتوانست.
و بازیگرانی که ماه ها وقت گذاشتند، اما در نهایت دستمزدشان،
یک ماگ قهوه بود، و اهانت به شخصیتشان، از جانب کارگردان.
باشد که عبرتی شویم، برای دیگر فعالان.
عزیزم
متین جان
بنظرم شما آدم ترسویی هستین که تا لحظه آخر نون و نمک گروه رو خوردین،تو شادی گروه بودین،میدانی داشتین برای دیده شدن
ولی اینحا بیان مشگل میکنید درصورتی که در کنار گروه بودم همیشه
میزارم بحساب جوانی و خام بودنتون و بماند این متن شما و من به یادگار
و برای صدمین بار ( نمایش حاشیه ایی برای خسرو و شیرین با ۱/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ تومن ضرر) به کار خود پایان داد
درصد از سود نه به شما،بلکه به بزرگترهای گروه هم نرسید
عزیزم
متین جان
بنظرم شما آدم ترسویی هستین که تا لحظه آخر نون و نمک گروه رو خوردین،تو شادی گروه بودین،میدانی داشتین برای دیده شدن
ولی اینحا بیان مشگل میکنید درصورتی که در کنار گروه بودم همیشه
میزارم ...
عزیزم
متین جان
بنظرم شما آدم ترسویی هستین که تا لحظه آخر نون و نمک گروه رو خوردین،تو شادی گروه بودین،میدانی داشتین برای دیده شدن
ولی اینحا بیان مشگل میکنید درصورتی که در کنار گروه بودم همیشه
میزارم ...
عزیزم
متین جان
بنظرم شما آدم ترسویی هستین که تا لحظه آخر نون و نمک گروه رو خوردین،تو شادی گروه بودین،میدانی داشتین برای دیده شدن
ولی اینحا بیان مشگل میکنید درصورتی که در کنار گروه بودم همیشه
میزارم ...
جناب رضائیان،
گویی شما به درستی در جریان احوالات و اتفاقات نیستین.
“ترسو” اون کسیه که وقتی من، کما فیالسابق در کمال ادب و احترام، توی گروه سوالی رو به عنوان یک بازیگر مطرح کردم، تاب دادخواهی منو نداشت و امکان گفتگو رو با توهین و حذف کردن من، سلب کرد.
ضمنا فکر میکنم “بزرگی و سن و سال”، نه با حاشا کردن و اعمال قدرت و نادیدهانگاشتن، که با رفتار حرفهای هر فرد در حوزهی خودش اعتبار دارد. بازیگری که حتی به تعداد سالهای زیستهاش هم مخاطب ندارد، نمیتواند “بزرگ” باشد، جز در وهم خود و حلقهی دوستان نزدیکش.
کما اینکه ... دیدن ادامه ›› “دیده شدن” برای پوشیده هاست؛ احوالات و سبقهی من، علیرغم نظری که یحتمل شما و سایر حضرات بنا به سن من دارید، در تئاترها و دانشکدهها و محافل زندهی تهران، عیانتر و پویاتر از اونیه که برای “دیده شدن”، دست به دامان کسی باشم. که من اگر همراه این تیم شدم، به اعتبار نیمچه رفاقت و دلتایی بود که با آقایان چاوش و محمدی داشتم؛ افسوس که مخدوش شد.
در نهایت اینکه به شخصه توقع حداقلی از احترام رو از طرف والیان پروژه داشتم. که ابراز شرمساری خیلی راحتتر از کاشتن کینه بود. بود و نبود ۲۰ میلیون تومان زندگی هیچکسی را تغییر نمیدهد، وای به حال آن که تغییرش دهد، اما اینگونه ندادنش ذوق را مکدر میکند. قطعا شما هم اگر بودید، مزد کارتان را جویا میشدید؛
این “جسارت” است، “ترس” نیست.
بیش از این هم حاصلی در گفتگو نیست،
که ما به زبان هم بیگانهایم.
اما جامعهی نمایش کوچک، و زمان در گذار است؛
بیشک رشد یا پسرفت هر یک از ما، بنا به انگارهها و ارزشهایش،
خیلی زود عیان خواهد شد. امید است بختیار و خوشدل باشید،
والسلام.