در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | نیلوفر ثانی درباره نمایش بررسی آناتومی و زوایای پیشرفت شغلی آقای بازیگر در شب کریسمس یا مفیستوفلس: درباره نمایش آناتومی و زوایای پیشرفت شغلی آقای بازیگر در شب کریسمس یا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:28:45
درباره نمایش آناتومی و زوایای پیشرفت شغلی آقای بازیگر در شب کریسمس یا مفیستوفلس/ مرتضا اسماعیل کاشی
روزنامه سازندگی سه شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۴
نیلوفر ثانی

"صورت‎نگاری شرّ در شکوه صحنه"
«مرتضی اسماعیل کاشی» از هنرمندان حرفه‎ای تئاتر است که توانسته در مدت فعالیت هنری خود، چه در بازیگری و چه کارگردانی، مخاطبان و علاقمندان بسیاری را جذب نماید.
اسماعیل کاشی، دوره کارگردانی خود را با نمایش "سه خواهر" پس از حضور موفق به عنوان بازیگر در آثار نمایشی همچون «برنارد مرده است، مکبث، عجایب المخلوقات، دستگاه، مستاجر،اتاق ورونیکا، کلاغ و تعدادی دیگر...» و دریافت جایزه بهترین بازیگری مرد در سی‎و یکمین جشنواره بین‎المللی تئاترفجر ... دیدن ادامه ›› برای نمایش «ویتسک» به کارگردانی رضا ثروتی، آغاز کرد که در سال ۹۵ و در تالار مولوی بروی صحنه رفت. یکسال بعد نمایش "صد درصد" را با دو بازیگر حرفه‎ای تئاتر، "ستاره پسیانی و هوتن شکیبا" در تماشاخانه ایرانشهر بروی صحنه برد. اما نمایش "پنجاه/پنجاه" اجرایی کارگاهی و در تماشاخانه هیلاج، در سال ۹۸ که روایتی تاریخی و مرتبط با قربانیان اردوگاه‎های جنگ جهانی دوم بود، توانست نظر بسیاری از تماشاگران و منتقدان را جلب نماید. طراحی صحنه و فضای اجرا، هماهنگی در بازی‎ها و عناصر صحنه، منطبق با مضمون و با قاب‎های تصویری، جذابیت‎های بصری چشم‎نوازی ارائه می‎داد. ضمن آنکه معنایی مرتبط با تئاتر و تاثیر نمایش و هنر در شرایط بحرانی نیز داشت.
نمایش"پنجاه/ پنجاه" حاصل همکاری و نویسندگی مشترک اسماعیل کاشی و هاله مشتاقی‎نیا، در ۱۴۰۲ و در دو دوره بازتولید شد و با نام کاملتر انسان/اسب، پنجاه/پنجاه» و با بیش از ۲۰۰ اجرا به عنوان یکی از اجراهای موفق چند سال اخیر، مطرح و مورد استقبال قرار گرفت.
در تازه‎ترین اثر خود اسماعیل کاشی که از ۳ شهریور ماه در سالن استاد ناظرزاده کرمانی مجموعه تماشاخانه ایرانشهر بروی صحنه رفته است، متنی را برگزیده که باز هم مضمونی تاریخی و نزدیک به مصائب و شرایط اجتماعی و سیاسی حول جنگ جهانی دوم دارد. همزمان با ظهور حزب نازیسم در آلمان و تاثیرات یک حکومت فاشیستی بر وضعیت اجتماعی، جامعه، هنر و هنرمند، و رویکرد این قشر در این شرایط، مورد نظر قرار گرفته است.
نمایشی برگرفته از رمان "مفیستو: یک پیشرفت شغلی" از "کلاوس مان" است که از یک چهره واقعی و هنری تئاتر آلمان در همان دوران برداشت شده و پیشتر نیز نمایشی با عنوان مفیستو و همین رمان در سال ۹۸ توسط دکتر دلخواه و با حضور جمعی از بازیگران و خود اسماعیل کاشی به اجرا درآمد.
کلاوس مان، رمان "مفیستو" را بر اساس زندگی "گوستاو گروندگنس" بازیگر و کارگردان تئاتر آلمانی و مشابه وقایع واقعی نگاشته است. این شخصیت که سال‌های ۱۹۲۰ تا ۱۹۶۳ فعالیت می‌کرده به دلیل دوستی نزدیک با کلاوس و نسبت خانوادگی با خانواده "مان" که مدتی داماد آنها بوده و با خواهر کلاوس، اریکا مان ازدواج داشته است، کاملا در تیرس نگاه و شناخت اطرافیانش بوده و فعالیت‎های او بازتاب وسیعی داشته است.
کلاوس مان، در رمان خود با تغییر نامها این شخصیت را "هندریک هوفگن" نام گذاری کرده و به پیشرفت شغلی او در برهه‎های تاریخی از زمانی که قرار بر اجرای تئاتری انقلابی در دهه ۱۹۲۰ داشته تا پس از روی کار آمدن حزب نازی و علی‎رغم آن تلاش‎های آزادی خواهانه و سوسیالیستی و توصیه کلاوس به بازنگشتن گروندگس به آلمان و بازگشت او و همکاری با حزب نازی برای ادامه فعالیت‎های هنری‎اش، بطور مشروح پرداخته است.
به ویژه آنکه بسیاری از هنرمندان و نویسندگان و خود کلاوس و پدرش توماس مان (برنده جایزه نوبل ادبیات) در دوران هیتلر مجبور به تبعید و ترک آلمان شده بودند، این هم‎سازی و همکاری هنرمندی فرصت‎طلب، سوژه مهمی برای نگارش رمان در دوران تبعید به نظر می‎آمد.
کلاوس مان، رمان را از زمان اجرای نمایشی انقلابی در سالن تئاتر که گروندگس و سایر اعضای گروه تئاتر در حال تمرین و اجرا بودند آغاز کرده و تا اوج شهرت او در اجرای نقش‎ها و کارگردانی تئاتر در آلمان و در دوره نازی و دوره‎هایی از خیانت، همکاری با حکومت وقت و دست زدن به هر دستاویزی برای ادامه حضورش بر صحنه تئاتر و در نهایت در انزوایی تلخ، ادامه می‎دهد. دوره‎ای ۱۰ ساله که از او یک مفیستو می‎سازد. گروندگس همان مفیستویی‎ست که با معامله روح خود در قبال شهرت و بقا بروی صحنه، نیروی ویرانگریست که جز خود به چیز دیگری اهمیت نمی‎دهد و هر چیزی را در این راه قربانی می‎کند.
اسماعیل کاشی و مشتاقی‎نیا در نمایش اخیر خود با نام طویل «بررسیِ آناتومی و زوایایِ پیشرفتِ شغلیِ آقای بازیگر در شب کریسمس یا مفیستوفلس»، مبنای متن و نمایشنامه را بر اساس همین رمان مشهور کلاوس مان قرار داده و با گزینش رخدادهای مهم و تعیین مسیر گروندگس از شروع فعالیتها و تا شهرتش بر صحنه، پیش برده‎اند. اگر چه پایان‎بندی نمایش متفاوت از رمان در نظر گرفته شده است.
این کارگردان جسور که همواره وجهی از تجربه‎گرایی و شیوه‎های کارگاهی را در اجراهای خود مد نظر قرار داده است، اینبار نیز با تعداد زیادی از هنرجویان کارگاه بازیگری، نمایشی را تدارک دیده که بیش از ۵۰ بازیگر دارد. صحنه مدام از بازیگران پرو خالی می‎شود و فیگورها و پرفورمنس‎ها، پی‎در پی ساخته و پرداخته می‎شوند.
اسماعیل کاشی و اجراگرانش تلاش کرده‎اند با حفظ روایی متن، بروی خلق تصاویر و قاب‎های بصری بیشتر متمرکز باشند. اگر چه زمان محدود برای اجرای متن طویلی چون مفیستو با انبوهی از جزئیات، وقایع و روابط، شتابزدگی و سرعت بالای اجرای گزینشی را لاجرم بدنبال دارد. شاید بهمین دلیل است که اگر مخاطب از قبل زمینه آشنایی و یا اطلاع از داستان و زندگی " گروندگس" را نداشته باشد، نمی‎تواند با روبرو شدن با این حجم اسامی اشخاص و کاراکترها (که برخی تغییر نیز کرده‎اند)، داستان را بطور روشن و مشخص دنبال کند و همواره نوعی گنگی و ابهام در سیر و سرنوشت افراد، گریبانگیر است.
نویسندگان این اثر با انتخاب رخدادهای مهم، سیر داستانی را در نظر گرفته‎اند که بتواند کارنامه شغلی و زندگی گروندگس را با تحولات و تغییراتی که داشته در طول زمان نشان دهد. اما بیش از آنکه بتواند روایتگر مفهومی و داستانی و یا شکلی از اعتراض باشد، بیشتر به ویژگی‎های بصری و شمایل‎های تصویری، بازی با نور و حرکات فرم متمایل شده و شتابزدگی و عدم ایجاد مکث‎هایی اجرایی، در جهت فهم و ادراک بیشتر مخاطب با روند تغییرات، حلقه اصلی معنایی و مفهومی را مختل کرده است.
نمایش "بررسی آناتومی..." اگرچه با توجه به نام برگزیده شده، قرار است یک کالبدشکافی عمقی با تشریح کامل باشد، یک صورت‎نگاری خلاصه‎شده، تیتروار و با چاشنی ایدئولوژیک است. چه بسا زمان ۱۳۰ دقیقه‎ای اجرا، نمی‎تواند بیش از این میزان، تحلیل و یا عمقی را ارائه دهد.
بهمین دلیل اگرچه در این اثر با طراحی دکور و سازه‎ای مرتفع و جذاب که از بالکنی دو بخشی با دیواره‎ای شیشه‎ای و قابل دید و نورپردازی حرفه‎ای، بهره برده شده و به این واسطه، قابهای متنوع، حرکات فیزیکی و پرفورمنس تکمیلی و مفاهیمی مرتبط، به معرض دید تماشاگر قرار می‎گیرد اما نمی‎تواند به طور مشروح به شخصیت‎پردازی و عمق لایه‎های کاراکترهایش بدون آنکه به ورطه خیر و شر نیفتد، بپردازد. اسامی پرتعداد برای مخاطبی که پیشتر رمان را نخوانده و یا حتی اگر خوانده در حافظه‎اش نمانده است، بخوبی ربط و پیوند وقایع را، نشان نمی‎دهد. بجز کاراکتر اصلی گروندگس که آن را خود کارگردان یعنی "مرتضی اسماعیل کاشی" بازی می‎کند و به همین دلیل شاخص و مشخص است، در حجمی از نور و رفت و آمد و حضور اجراگران متعدد، حتی تاریخ و روایت زمانی از دست می‎رود و گم می‎شود. به ویژه آنکه بازی‎ها و قدرت بیان بازیگران، یکدست نیست و ضعف‎هایی در این بخش نیز محسوس است که نشان از تازه کار بودن برخی از این بازیگران دارد. بجز حضور قدرتمند و شاخص اسماعیل کاشی به عنوان بازیگر نقش اصلی و کاراکتر گروندگس که البته تمام مدت بر صحنه نیز حضور دارد، بازی دیگر اجراگران چندان به چشم نمی‎آید و در هاله او قرار می‎گیرد و بهمین دلایل اجرا در محدوده فرم بیشتر جریان دارد و از متن پیشی می‎گیرد.
دراماتورژی متنی طویل در یک اثر دراماتیکی اگر با وضوح و روشنی، تکرار و مکث همراه نباشد، تبدیل به کلیتی می‎شود که نمی‎توان جزئیات را بخوبی درک و دنبال کرد. و این عاملی می‎شود که میان اثر ادبی و اجرای صحنه‎ای آن، شکاف ایجاد شود.
با این حال نمی‎توان انکار کرد انتخاب متنی حجیم که بتواند با وضعیت روز زمانه پیوندهایی داشته و هنرمندان ضدمردمی و فرصت‎طلبی که در هر برهه‎ی تاریخی، نان را به نرخ روز می‎خورند، به معرض دید بگذارد، آنقدر اهمیت دارد که بتوان از کاستی‎های آن عبور کرد. اگرچه نمایش "بررسی آناتومی.." همانند نمایش درخشان "پنجاه/ پنجاه" در ذهن مخاطب تا مدتها باقی نمانده و اجازه تکمیلش را تا بیرون از سالن ندهد.


نیلوفر ثانیِ عزیز
بسیار ممنونم 🌹
۱۸ شهریور
مثل هر بار آموختم ازتون سرکار خانوم ثانی عزیز
۲۹ شهریور
نیلوفر ثانی (niloofarsani)
میثم هنزکی
مثل هر بار آموختم ازتون سرکار خانوم ثانی عزیز
ارادت آقا. لطف دارید همیشه آقای هنزکی عزیز .متقابلا همینطوره.
۳۰ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید