در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | لیلا درباره نمایش سیندرلا: من کار مخزن آقای تهرانی رو دیده بودم و دوست داشتم اما این کار ... درست
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:41:10
لیلا (leila64)
درباره نمایش سیندرلا i
من کار مخزن آقای تهرانی رو دیده بودم و دوست داشتم اما این کار ... درسته که دیالوگ های جالبی داشت اما کل کار خسته کننده بود و در کل می تونم بگم شده بود شبیه شعرهای بعضی شاعران عزیزی که شعرهاشون شخصیه و فقط خودشون میدونن چیکار کردن. مثلا صدای اسب چه ربطی داشت به دزدگیر اتومبیل (احتمالاً) مدل بالا؟ و در کل ساختار نمایش، صحنه، بازی هنرپیشه ها و ... با هم خیلی تناسب نداشتند. ضمناً اگر تصنعی بازی کردن هنرپیشه ها برای تقویت درونمایه نمایش بوده باشه ( که خیلی مطمئن نیستم واقعا برای این منظور بوده باشه)، باید بگم که نتونسته به هدف خودش برسه چون این تصنعی بودن بیش از حد برجسته شده و اون چیزی که تماشاگر می بینه یک سری بازی تصنعیه نه روابط تصنعی.
"شعرهای بعضی شاعران عزیزی که شعرهاشون شخصیه و فقط خودشون میدونن چیکار کردن"
دوست عزیز و گرامی ، با کمال احترام
من این کار را هنوز ندیده ام اما فکر نمی کنید اصولن یک اثر متجددانه و یا مدرن تابع خودِ هنرمند است؟ و یا به قول لینتن یکی از مشخصه های هنر مدرن رهاسازی خود از سوژه ها و مضامین قابل شناخت و خارجی است؟
۱۵ شهریور ۱۳۹۲
جناب آقای رسولی پیکانی عزیز
آیا نمیشه کسی بقال یا قصاب یا کارمند باشه و اهل هنر هم باشه ؟
با تمام احترام نسبت به نظر شما ، اما بنده ی حقیر فکر می کنم هنر اصلا یک مقوله ی انحصاری نیست و می شه کسی هم دغدغه ی نان داشته باشه و هم دغدغه ی هنر.
می دونم شما فقط مثال زدید . اینم می دونم که شاید این بحث کمی بی ربط باشه در اینجا . اما بحث هنر خیلی راحت به بی راهه کشیده می شه و راحت تر از اون می شه درباره ی قشر خاصی پیش داوری کرد و خیلی حیفه که شاهد این اتفاق ناخوشایند باشیم.
۱۹ شهریور ۱۳۹۲
با اجازه از صاحبِ ارجمند پُست
دوست عزیز و گرامی خانم کاظمی
از اینکه مرحمت فرمودید و نظرات این موجود بی بضاعت را خواندید ، بسیار مچکرم و از طرفی دیگر از اینکه به نوعی به مخالفت با من بر خاستید ، این خیزش را بنده ارج می نهم زیرا که فکر می کنم خیزش مخالفی ، جهشی در اندیشه ی فرد مورد مخالفت قرار گرفته می آفریند. این را هم اضافه که من نظر خود را درباره این قضیه بیان نکردم بلکه قصد داشتم سخن جنابِ تهرانی را کمی روشن کنم.
در همین راستا ابتدا به ساکن عرض کنم که اون مثال ها را من نیاوردم بلکه جناب تهرانی گفته اند که آدرس مصاحبه ی ایشان در نظر خانم لیلا ... دیدن ادامه ›› موجود است. حال با این شفاف سازی سوالی شکوفا می شود ، از این قرار که آیا شما جویای نظر شخصی من هستید و یا گمان من درباره ی نظرِ جناب تهرانی؟ فکر می کنم نظرم چندان اهمیتی ندارد زیرا که من در سرگردانی سیر می کنم که ابتدا و انتهایش ناپیداست. در نتیجه سعی می کنم به صورت خیلی مختصر به سوال دوم پاسخ دهم:
روزی یکی از اساتید ما از بچه های کلاس پرسید که آیا به تئاتر می روند یا که خیر. همانطور که انتظار می رفت کسی صحنه ی تئاتر را حتا برای یک بار از نزدیک تجربه نکرده بود. استاد ما در واکنش به چنین بی تجربگی در این مقوله خاص گفتند که شما به عنوان بچه های ادبیات بایستی این گونه اتفاقات فرهنگی و انتلکتوئلی را پیگیری کنید. ( به دقت به ترکیب واژه های فرهنگ و انتلکتوئل توجه کنید.) این واکنش و به تبع این فرد نشان دهنده ی قشری است با خلقیات آریستوکراتی که هنر را انحصار قشر خاصی می دانند. (البته این را اضافه کنم که قشر مذکور جدا از گروهِ اسنوب یا همان نوکیسگان هستند که معلوم نیست به چه طریق از دهان طبقه متوسط بیرون جهیده اند و بر اثرِ عقده حقارت در تلاشند که خود را به آریستوکرات ها نزدیک کنند.) گمان من این است که این طریقه ی تفکرِ قشر آریستوکرات درست در نقطه مقابل نگاه جناب تهرانی و شماست. به عبارت دیگر نگاه تهرانی و شما به یک سو حرکت می کند.
امیدوارم با بضاعت ذهنی ام پاسخی درخور سوال شما داده باشم.

۲۰ شهریور ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید