با سلام و احترام
به شدت خداقوت و تبریک میگویم به عوامل نمایش **"مترونیک"**. دستمریزاد. اجازه بدهید از همین نقطهای که برایتان مینویسم، دوباره ایستاده تشویقتان کنم؛ بهخاطر نهایت خنده، جذابیت اجرایی، و احترامی که در پایان نمایش ـ آن هم دو بار ـ به تماشاگران گذاشتید.
قبل از ورود به جزئیات، لازم میدانم یک تشکر کلی اما جدی از همه عوامل داشته باشم. از بازیگران گرفته تا تمام عزیزانی که در پشت صحنه، روی صحنه، یا در بخشهایی فعالیت داشتند که شاید به چشم نمیآمد اما اثرشان کاملاً در کیفیت اجرا دیده میشد و نامهای محترمشان در فهرست عوامل این اثر آمده است. من بیدلیل تشویق نمیکنم و احترام به زحمت این گروه برایم مهم است.
طراح پوستر خلاق که سعی کرده بود مفهوم نمایش و پوستر را با استایل زیبایش نزدیک کند، تا سایر عوامل، و امیدوارم همه عوامل و هنرمندان درجه یک این نوشته را بخوانند چون من بیدلیل تشویق نمیکنم.
و اما بعد:
آقا فردین راکی درجه یک؛ هم بازیات قشنگ بود و هم احترامت به مخاطب در تکتک نظرات نوشتهشده و پاسخ دادنها نشان میدهد شخصیتی
... دیدن ادامه ››
فراتر از شخصیت نقشت داری. غصه نخور؛ تو به اندازه کافی خوب هستی که «کسی با تو بودن را باید افتخار کند».
خانم آسا جور؛ بازی شما هم درخشنده بود و این درگیری مداوم و داشتن دو دیالوگ مستقل شما و آقای راکی نشان میدهد این تضاد و خواستن و نخواستن ذهن و آدم از ابتدا بوده و مسئله بسیار مهمی در طول تاریخ است.
خانم غزل نیکوسیمایتک؛ به شما هم آفرین میگویم. شخصیت جالبی را بازی کردید و من لذت بردم.
خانم آرینا دوده؛ سبک گفتاری و زیبایی صدای شما در این اثر مرا مجذوب کرد و بهشدت اکتهای شما را در سایر ذهنهای بازی که هنرمندان عزیز دیگر بازی کردند بیشتر پسندیدم. آینده موفقی در صدا دارید و نقش شما را زیباتر کرد و البته قدرت بازی هم خوب بود.
خانم ملینا خداپرست؛ مصداق بارز یک فرد «رو مُخی» برای من بودید ـ منظورم کاراکتری است که بازی کردید! «استقلالچی؟ استفادهچی؟» خخخ. بازی شما هم قشنگ بود.
خانم مهشید آگاه؛ چیکار به نویسنده داشتی؟! بازی شما هم جالب بود و من لذت بردم.
سینا رَجیپور عزیز؛ داداش خدا بهت صبر بده، چی بود این دختره که ازش خوشت آمده؟!
بازی تو هم جذابیت خودش را داشت.
خانم حنا نوری گرانقدر؛ بازی شما هم جذابیت داشت و فن بیان زیبا و مناسبی برای نقش داشتید و خوشحالم که شما هم در اکثر نظرات به صحبت فرد نقدکننده پاسخ دادید و محترمید.
خانم دلارام یوسفی؛ به موقع به خوابش آمدید! بازی شما هم قطعاً ارزش دارد.
نوشاد کوهلی عزیز؛ شاید سواد و تخصص من بهدردت بخورد، خصوصاً که پادکستر هم هستم. بازیت کوتاه اما جذاب و طنز دلنشین بود.
خانم النا عباسنژاد؛ شما هم به خوبی بازی کردید.
آقا رضا علیزاده عزیز؛ بازیت کوتاه بود اما در طنز به شدت به نمایش قوت بخشید.
خانم مینا مهربان؛ شما نقش را درست ایفا کردید فقط چرا خلاف فامیلیتان نقش منفی داشتید؟ قدرت صدای شما هم خوب بود و خصوصاً در نقشهای جدی عالی خواهید بود.
محمدرضا اقدایی؛ چقدر ادعا و ادا… فقط ادا ادا ادا! با نقش جالبت بالاخره یک سری از افراد کتابخونِ الکی نمایشی را نقد مثبت و طنز کردی.
خانم کیانا کیپادفر محترم؛ چرا کم دیالوگ داشتید؟ شاید شخصیت باید همینقدر صحبت میکرد ولی انتظار بیشتری از شما داشتیم و قطعاً موفق خواهید بود.
خانم هلیا طباطبایی؛ نمیدانم شما تو خواب بودید که بعداً تونمایش تیپ بسیار شیک زدید یا… نمیدانم، اما بازی شما هم جذاب بود. (دو بزرگوار را که اشاره به خواب کردم، نقششان را دقیق متوجه نشدم؛ ضعف حافظه، ببخشید.)
خانم طلوع طلوعی؛ جدیت بازیتان جالب بود ولی این اخلاق شخصیت نزدیک به «غروبی» در نقش بیشتر به چشم میآمد تا «طلوعی»...
خانم مبینا یوسفی محترم و درجه یک؛ خوشحالم علاوه بر بلاگری زیبا و قوی در حوزه معرفی تئاتر، از نزدیک شاهد بازی خوبتان بودم. نمیدانم اولین اجرا بود یا نه ولی باید قویتر ظاهر شوید چون استعداد و هنر زیادی دارید.
خانم سونیا بهرخ؛ به قول منِ پادکستر: «صداست که باقی میماند». شما روی صحنه نبودید اما عالی بودید.
و دو عزیز دل و دوستداشتنی:
آقای آرمان آسایش و اگر اشتباه نکنم آقای کامبیز اکبرآبادی؛ شما هم کارگردانی، بازی و صحنه را درست کردید و در اجرا بهشدت مؤثر بودید.
اگر از همه نام نبردم ببخشید؛ عادت دارم از همه قدردانی کنم.
نقد
یک) من کمی به خاطر تعداد شخصیتها چشمدرد گرفتم و جاهایی از دیدن اکتها جا میماندم. بازیها درخشان بودند، صحنه جذاب (کمی شاید ساده) اما تعداد زیاد شخصیتها باعث میشد موقع دیالوگ نداشتن یک طرف، نفهمم او دقیقاً چه میکند.
دو) دسته صندلی من خراب بود و چیدمان صندلیها هم خوب نبود. کاش سالن بهتر شود؛ هم برای مجموعه عزیز و هم این تیم.
سه) دوست داشتم در کنار امید و ناامیدی، یک نظر یا پاسخpersonal از نویسنده و طراح نمایش هم میدیدم یا میشنیدم. فقط هنرمندانه و خوب به مشکل اشاره شده بود، اما گره باز نشد؛ شاید هم هدف همین بوده.
چهار) اعتقاد مذهبی و خداباوری دارم. فقط امیدوارم مقصود نهایی نویسنده در اجرا، اشاره مستقیم به خدا یا سیستم آفرینش نبوده باشد.
به نظرم آینده بسیار درخشانی در انتظار بازیگران جوان و دهه هشتادی این نمایش است. و این تیم اگر ادامه دهد میتواند کارهای موفق دیگری با همین عوامل داشته باشد. اگر بازیگری دیالوگ نداشت، شاید میخواست هنرمندانه نشان دهد «جدل میان خواستن و نخواستن دل» با «خواستن و نخواستن ذهن» متفاوت است؛ گاهی همسو، گاهی معکوس و گاهی نامشخص از میان حالتهای محتمل.
امشب بعد از مدتها لذت بردم و خندیدم؛ در ردیف ۲ صندلی ۶.
با احترام
امیرحسین حیرانیان