با سلام و احترام
نمایش **"روزهای بیباران"**را تماشا کردم. این اثر شاید خیلی فلسفی نباشد و قرار نیست ما را به عمق تفکر ببرد، اما به خوبی تلخیها و دشواریهای روزمره زندگی انسان را به تصویر میکشد.
یکی از بازیگران در ابتدای اجرا گفت: «کلمات و حرفها چنان قدرتی دارند که میتوانند مسیر زندگیات را تغییر دهند.» این جمله برای من بیش از یک سال است که به باور تبدیل شده و با عمق وجودم زندگی میکنم.
در ادامه، همان بازیگر سوال مهمی پرسید: «اگر بین مردن و زنده ماندن با از دست دادن تمام خاطراتت مجبور به انتخاب باشی، کدام را انتخاب میکنی؟»
جواب من این است که حتماً زنده میمانم، حاضر هستم زندگیام را به قیمت از دست دادن حافظه و خاطراتم عوض کنم؛ چرا که ترجیح میدهم هیچکدام
... دیدن ادامه ››
از آن کثافتها، بیمهریها و بدیهایی که دیگران به من تحمیل کردهاند در ذهنم باقی نماند. شاید آنوقت بتوانم قلبم را بهتر ببخشم و آرامش پیدا کنم.
شبی که این نمایش را دیدم، درست همزمان بود با لحظهای که مدیرم سر کار حرفهایی زد که باعث شد استعفا دهم و چند ساعت بعد اخراج شوم. این تجربه تلخ و اتفاق نمایش کنار هم حکایت این دنیای پر از تلخی و طنز را برایم تداعی کرد و باعث شد بیش از پیش بخندم!
نکته دیگر اینکه صندلیای که روی آن نشستم، بسیار ناراحتکننده بود و اذیتم کرد.
بعد از نمایش که حسابی خندیدم و کمی آرامش گرفتم، رفتم چهارراه ولیعصر و در شعبه ایران برگر زینگر برگر خوردم؛ کیفیت عالی بود و دلت نمیخواست تمام شود!
بازی آقای آقاپور هم از نزدیک برایم بسیار جذاب و دیدنی بود و نمایش توانست لحظات خوبی برایم رقم بزند.
از تمام عوامل اجرایی و بازیگران عزیز ممنونم و برایشان آرزوی موفقیتهای بیشتر دارم.
با احترام
امیرحسین حیرانیان