«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خون نازنین کشان کشان خودش را به دست های ما رساند ،
از سر و کول کاسه هایمان بالا رفت ،
بی آنکه خود بدانیم !
و تمام مدت، راوی مقابل چشمان ما با خون گلویش را تر کرد ،
با اینکه ما شاهد بودیم ، یک قطره خون هم از نازنین نرفته بود ....
اگر روحیه ی حساسی دارید یا به عبارتی اعصاب فولادین ندارید به دیدن این نمایش نروید !!!
این موضوعی است که باید توسط عوامل نمایش اعلام می شد .
مخاطب «اسیر»ی نیست که به صندلی غل و زنجیرش کنیم و هر آنچه میخواهیم به خوردش دهیم . تصاویری که در این اجرا نمایش داده شد حتی در فضای مجازی هم نیاز به هشدار دارد ، اما ما در یک اجرای عمومی شاهدش بودیم .
امشب مخاطب هایی رو دیدم که عمیقا آزرده شده بودند . به احترام مفهوم تئاتر تا پایان در سالن نشستم اما با چشمان بسته . از روحم بایت دیدن آن تصاویر پوزش میخواهم . چند دقیقه ی پایانی بسیار اذیت شدم .
سلام.
ببخشید منظورتون از تصاویر چیه؟ من هنوز تداوم نمایش و میخاستم برم ببینم.. نمایسنانه رو ولی خوندم.. تو نمایشنامه شخصیت ها یکم زخمی و بیمار میشن و یه باندپیچی چشم داریم چیز دیگه ای خاطرم نیست که آزاردهنده باشه.. بدام سوال ایجاد شد که چه چیزی اینقدر شما رو آزرده کرده؟؟
سلام.
ببخشید منظورتون از تصاویر چیه؟ من هنوز تداوم نمایش و میخاستم برم ببینم.. نمایسنانه رو ولی خوندم.. تو نمایشنامه شخصیت ها یکم زخمی و بیمار میشن و یه باندپیچی چشم داریم چیز دیگه ای خاطرم ...
البته الان کامنت ها رو خوندم و تقریبا متوجه شدم. همچین تصاویری در متن وجود نداشت
هیچ جوابی برای این سوالم پیدا نمیکنم که چرا بعد از هربار دیدن اجرا، درست بعد از خارج شدن از سالن انقدر دلتنگ میشوم . اجرایی که بارها و بارها می تواند مرا به سالن تئاتر بکشاند .
چیزی فراتر از تئاتر ...
تا به اینجا بهترین تئاتری بود که دیدم .
طراحی صحنه من رو مجذوب خودش کرد و باعث شده بود بسیار به اجرا نزدیک تر بشیم و فضا سازی در ذهن مخاطب بسیار بهتر شکل بگیره .
از ابتدا تا انتها احساس می کردم که واقعا در چنان موقعیتی حضور دارم ، ارتباط گرفتن آقای ابر با مخاطب ، برگشتن مجدد به قصه و طنازی های میان اجرا بسیار دلچسب بود .
همه چیز به اندازه بود و نمایشنامه به شکلی بود که می شد مدت ها به آن فکر کرد، رمزهایی بود که مخاطب می توانست با ذهن خودش رمزگشایی کند و خودش را در اجرا بیشتر سهیم بداند .
با وجود تفاوت های نمایشنامه با داستان نازنین داستایوفسکی یکپارچگی و درهم تنیدگی داستان به خوبی حفظ شده بود
از بازی خوب آقای ابر و خانم نقوی هم که می توان بسیار حرف زد .... .
قطعا در چنین اجرایی فشار بسیار زیادی روی بازیگر هست.
طراحی لباس ، طراحی کاراکتر ها ، نور وکارگردانی از نظر من بسیار حرفه ای و خوب بود .
در یک کلام «لذت بردم ».
خسته نباشید میگم به تمام عوامل . امید که باز هم نمایش هایی با این کیفیت ببینیم .
با وجود تایم نسبتا طولانی ، اجرای تقریبا خوبی بود ، حضور نوازندگان و اجرای موسیقی ایرانی در قالب همسرایان در نمایش های باستانی یونانی بسیار ایده ی جالبی بود که از بدو ورود به سالن برای مخاطب فضاسازی می کردند ، نمایشنامه در حد خود قوی بود و اجرای بازیگران هم همچنین.
خسته نباشید
این حجم از خلاقیت ، طنازی واقعا قابل تقدیره ، انصافا کار خوب و تاثیر گذاری بود ، نمایشنامه ی شسته رفته ای که هم موجب خنده ی تماشاگر میشه و هم بسیار خوب از مکبث پیروی میکنه و گاها مخاطب رو به فکر فرو می بره .
خسته نباشید به این تیم جوان و خلاق .
عروسک گردانی به حدی خوب بود که می شد در کالبد مثلث و دایره ها احساسات رو دید .
با درود
قطعا اجرای یک تئاتر زحمات زیادی رو برای تمام عوامل دارد ، با احترام به این قضیه باید بگویم اجرا بسیار ضعیف بود و دیدن این نمایش رو به سایر دوستان توصیه نمی کنم ، چرا که نمایشنامه ضعیف بود و جدا از اینکه به سبب کمدی بودنش موجب خنده ی مخاطب نمی شد ، محتوا و موضوع خوب و کاملی را هم دارا نبود .
صداهایی که در ابتدا پخش می شد گاها بلند بود و اذیت کننده.
بازی ها هم متأسفانه چشمگیر نبود .
در کل اجرای خوبی رو شاهد نبودیم