ضمن عرض تشکر از عوامل نمایش کارگردان
در ابتدا باتوجه به اینکه نمایش قصه گو نمیباشد چرا که هدفش قصه گویی نیست، میزان سنجش هم بالطبع متفاوت خواهد بود، در متن اغراق هایی غیر نمایشی شاهد بوده ام که به بخش های پر اهمیت تر و اثر گذاری متن ضربه سنگینی وارد کرده اند
همچنین این اغراق ها محدود به متن نمی باشند بلکه در خود کارگردانی نمایش هم شاهدش بوده ام
اما محمدرضا آگاه عزیز، برای اجرایش ارزش قائل است، همچنین تمامی بازیگران که از جان و دل برای اثر مایه گذاشتند، بالاخص پدرام زمانی بزرگوار که تقلا و فریاد هایش هرچند اغراق آمیز و پر تکرار بوده اند اما جان اثر و جزئیات زیر متن احساساتم را تحت تأثییر قرار داده اند.
به کمک صدا، موسیقی و نور اتمسفر آشنایی میسازد
گویی این زیر متنها و فضای آشنا برای همه مخاطبان آشنا نیست و این غریبگی با اثر برایشان آزار دهنده است، اما آه از آن دسته که احساس آشنایی دارند. گاهی حس ها غیر قابل توصیف هستند و نمیشود راجبشان چیزی گفت مثل رقصیدن های موزون با قطعه موزیک غیر قابل توصیفی که شاید فقط برای کودکان ابتدا دهه ۷۰ قابل حس کردن باشد
شاید اضافی بنظر برسد اما درک میکنم که چرا هست، اما نمیتوان در کلمات بیانش کرد
آگاه تصمیم به توجیه و گلایه اثر پیشینش از عدم پذیرش
... دیدن ادامه ››
مخاطب ندارد، حرفش مهاجرت به کشور دیگری برای موفقیت نیست، اصلأ موضوع اینها نیست، موضوع جمع کردن تمام وجودت، خواسته هایت و خاطراتت در یک چمدان پس از جدل های دورونی با خودت برای مسیری که تهش به عقیده ام نرسیدن است.
به راستی تراژدی خنده داریست نرسیدن های ما