بعضی وقتا آدم مجبوره یه راه خیلی درازی رو بی راهه بره 😕،تا بتونه از اونور یه راه کوتاهی رو درست برگرده🥴.

من قبل از اینکه این نمایش را ببینم خلاصه نمایشنامه رو خوندم! گویا امروز روز آخر این نمایش ارزنده بود که از نور و دکور زیبایی بهره می‌جست! انصافاً آقایان هنرمند این نمایش تک پرده‌ای به خوبی از عهده کار برآمدند و بشخصه از هنرنمایی آنها بویژه جناب سخایی با آن مونولوگ های طولانی بسیار لذت بردم!
گویا جوامع بشری یک به یک و گاهی وقت پشت سر هم و گاهی به فاصله دهه ها تجربه‌های مشترکی رو پشت سر میگزارند! بنابراین، داستان این نمایش که دهه‌ها پیش نوشته شده امروز داستان روز جامعه ما نیز هست!
البته به غیر از صفحات جنوبی شهر که بنده ساکن آن هستم و دماغ همه در کار و بار و زندگی هم حضوری قابل توجه دارد😅
در نهایت به نظرم امتیاز 3.9 الحق زیبنده این کار ارزنده نیست! یکی از دیالوگ‌های قابل توجه این نمایش که فکر منو درگیر کرد] پیمودن یک بیراهه طولانی است برای طی کردن یک راه بهتر و کوتاه‌تر] البته من نقل به مضمون کردم و سپاسگزار🙏 می‌شوم اگر عین دیالوگ را دوستان ارجمند لطف کنند و برای بنده بنویسند! به تلخی گویا این تک جمله داستان راستان این روزهای ماست!
برای کلیه عوامل محترم این نمایش ارزنده بهترین‌ها را آرزو دارم و امیدوارم همیشه در عرصه هنر شاهد درخشش آنها باشم!

بدون اغراق، این یکی از آشفته ترین کارهایی بود که در تئاتر سنگلج به تماشا نشستم...
نمایشنامه: یک داستان آشفته مانند خوابهایی که آدم بعد از خوردن غذاهای سنگین میبینه!
دیالوگها: دوست ناداشتنی و بدون فراز و فرود که وقتی با توپوق زدن بازیگران اثر همراه میشد نچسب تر میشدند! جاهایی حس میشد دیالوگها در پی سفید شویی برخی نازیبایی های انسانی هستند! هرچند در فرازهایی نیز سعی در بیان انتقاداتی داشت که قابل توجه بود.
دکور کار: (فاقد دکور یا استفاده از آلات بصری نامربوط)
موسیقی کار:بسیار غیر حرفه ای و نا هماهنگ
نور پردازی: معمولی
البته من شب اول به تماشای ... دیدن ادامه ›› این کار رفتم.
در دیالوگها دو جا سعی شد این نمایشنامه آشفته را اگر اشتباه نکنم با نقاشی های سبک امپرسیونیسم مقایسه کنند که شاید توجیه این آشفتگی باشد! درکل به عنوان مخاطب به هیچ عنوان راضی از تاتر خارج نشدم.
ای کاش جناب کارگردان قبل از بردن اثر بر روی صحنه خیلی بیشتر روی نرم افزاز و سخت افزار اثر کار می‌کردند! امیدوارم در کارهای آتی شاهد درخشش بیشتر شما هنرمندان ارزنده باشیم.

نمایشنامه تون 20
دکور و نور پردازیتون 20
انتخاب لباس و گریم 20
عروسک گردانی مسلط و هنرمندانتون 20
دیالوگ ها و انتخاب صدای مناسب برای هر کاراکتر20
بار کمیک نمایش و خنده گرفتنتون از مخاطب 20
همه چی رو عدد بیست تنظیم شده بود 20 بود حتی درجه کولر های سالن...
همیشه بدرخشید! لذت بردم...

مهاجرت های اجباری، داستان های آنها و فراز و فرودهایشان داستانهای تلخی هستند و برای همیشه تلخ و سیاه باقی خواهند ماند. بنابراین، وقتی که به دیدن یک چنین آثاری می‌رویم خواه ناخواه تحت تاثیر سایه سنگین تلخی داستانشهایشان قرار می‌گیریم!

نمایش [ اسب‌ها هیچ زمستانی کوچ نمی‌کنند] نمایشی از این دست بود! نمایشی که جدای از روایت‌هایش رد پیام نهایی آن را می‌شد در خلال دکلمه‌های پایانی آن به روشنی دریافت کرد!

خدا قوت می‌گم به همه عوامل این نمایش و براشون درخشش‌های بیشتر آرزومندم!

الحق، شب گذشته شاهد یک نمایش خوب و چشم نواز بودم! نمایشی با نمایشنامه ای گیرا، بازی‌هایی زیبا، شوخی‌هایی خوشمزه و همچنین دکور و نورپردازی بجا و چشم نواز!
قبل از تماشای این کار، خلاصه نمایشنامه رو مطالعه کردم و انصافاً دوستان خیلی زیبا از عهده اجرای این نمایشنامه برآمده بودند!
فکر می‌کنم، اجرای نمایش‌های کمدی مخصوصاً وقتی که نمایشنامه متعلق به کشور دیگه ای هستش با فرهنگی متفاوت و گرفتن خنده از مخاطب بومی کار سختی است‌. با این حال، هنرمندان این اثر و کارگردان آن به خوبی از عهده این کار برآمده بودند که واقعا جای تبریک دارد!
تماشای این نمایش قشنگ کمدی و ملاقات با هنرمندان خوب آن را به همه هنر دوستان و علاقمندان به تئاتر پیشنهاد می‌کنم! مخصوصاً اینکه این نمایش علی رغم کمدی بودن دربردارنده پیام بسیار خوبی هم هست!
برای همه هنرمندان خوب این اثر آرزوی سلامت و تندرستی و درخشش‌های بیشتر و بیشتر دارم!

خیلی خدا قوت می‌گم به جناب فتحعلی بیگی جناب داداشی و این تیم فوق العاده! دیشب، بدون هیچ اغراقی شاهد یک نمایش بی‌نظیر بودم. نمایشی، که هم پیام داشت هم کمدی داشت و هم تراژدی اش به اندازه بود. همه چیز به اندازه! درست به مانند یک غذای ایرانی بسیار خوش پخت و جا افتاده!
همچنین، بسیار خوشحالم که قبل از ملاقات با این اثر ارزنده، این شانس را داشتم؛ که نمایش های ارزنده تارتف و همچنین قضیه تفنگ چخوف را به تماشا بنشینم و از قبل، آشنایی اندکی با جناب مولیر و سبک و سیاق کارشان پیدا کنم!
نمایش زیبای شب‌نشینی با مولیر، بواقع معجون و تلفیقی از سنت و مدرنیته بود! دیشب شاهد بازی‌های فوق‌العاده‌ای بودم بویژه هنرمند گرانقدری که نقش تارتف را بازی می‌کردند بازی بسیار چشم نوازی را از خودشون به نمایش گذاشتند. به همه بازیگران و هنرمندان این اثر ارزنده خدا قوت و خسته نباشید می‌گویم!
و اما پیام و نقد نمایش کاملا واضح و روشن بود و انشالله که گوش شنوایی باشد تا این انتقادات مشفقانه اهالی هنر را بشنود و در اصلاح امور به کار گیرد.
کمترین نمره‌ای که به این اثر ارزنده می‌توان داد ستاره ۵ است و بسیار کم پیش می‌آید که بنده موقع تشویق نهایی نمایش‌ها دستانم را از شوق ملاقات با یک شاهکار نمایشی به بالای سرم ببرم! امیدوارم که شاهد آثار بیشتری از جناب فتحعلی بیگی باشیم و سایه‌سار این بزرگان مشفق همچنان بر سر تئاتر و هنر این سرزمین مستدام باشد.
ملاقات با این اثر ارزنده و هنرمندان گرامی آن را به کلیه دوستداران هنر و به ویژه دوستداران تئاتر و سینما پیشنهاد می‌کنم.

این نمایش حرفی برای گفتن داشت و پیامی که به دنبال انتقالش بود واضح بود و ملموس و صد البته بسیار بسیار با ارزش! مجموعا هنرمندان روی صحنه هم کم نگذاشتند! مخصوصا بازی یکی از هنرمندان برایم بسیار دلنشین بود!
اما نمیدانم چرا کلیت کار به دلم ننشست!
احساس میکردم یک سری صحنه ها و دیالوگ های اضافه داشت! مخصوصا توضیحات جناب کارگردان و بحثش با بازیگران روی صحنه! بهتر نبود اگر به شیوه نقالی و با گریمی درخور این کار صورت می‌گرفت!
نمیدانم شاید اگر طور دیگری به صحنه میرفت دلنشین تر می‌بود! با این حال برخی صحنه ها هم زیبا و دلنشین بودند!
خدا قوت میگم به همه دوستان به هر روی تلاش انجام شده قابل تقدیر است!

سلام و درود،
نمایش، تاتر سیاه بازی پر بازیگر و خوش آب و رنگی بود که موسیقی زنده به زیبایی آن می‌افزود! به نظرم موتور نمایش اصطلاحا دیر گرم شد که شاید به دلیل ماهیت داستان آن بود!
با بعضی از دوستان که نسبت به بکارگیری برخی عبارات و دیالوگها در نمایش نکاتی داشتند، تا حدودی موافقم! مخصوصا برخی عبارتها مانند [این خیلی زر میزنه] که خیلی هم تکرار شد و انصافا از قشنگی کار کم می‌کرد!
نمایش شوخی های جالبی داشت و در گرفتن خنده از مخاطب موفق عمل‌کرد!
برای هنرمندان و همه عوامل زحمتکش این نمایش آرزوی بهترین ها را دارم و امیدوارم شاهد درخشش هرچه بیشتر آنها در صحنه های هنر این سرزمین باشم. خدا قوت