در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال میلاد فراهانی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:45:37
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سه شنبه 20 آذر ماه به تماشایِ نمایشِ غلامرضا لبخندی نشستم . . .
در ابتدا طراحی صحنه و انتخاب موسیقی رو بسیار دوست داشتم ، به این دلیل که کاملاً ... دیدن ادامه ›› مطابق با موضوع نمایش ، حس ترس و دلهره و حتی گاهی نفرت رو به مخاطب منتقل می کرد . . .
در ابتدای نمایش با یک راوی مواجه بودیم یا یک وکیل که داستان غلامرضا خوشرو رو روایت میکرد ، روایت عجیبی از خفاش شب و قتل های زنجیره ای که در اواسط دهه ی هفتاد همه ی ساکنین تهران و کرج اسمش رو شنیده بودند و روزها و شب های ترسناکی رو تجربه کرده بودند !
استفاده از یک پیکان دو تکه شده به نظرم ایده جالبی بود . . .
نمایش هرچه جلوتر میرفت خودمون رو در یک دادگاه یا یک جایی شبیه به برزخ با حضور مقتولین و خانواده هاشون احساس می کردیم ، اسم هایی که میشنیدیم مطابق با واقعیت بود اما برام سوالی که پیش میاد اینه که آیا سرگذشت هر یک از مقتولین مطابق با واقعیت بود یا خیر؟تمام مدت اجرا داشتم به خانواده های مقتولین فکر میکردم که چه حس و حال عجیب و غریبی داشتن!
متن نمایش واقعاً متن خوبی بود ، اما یک جاهایی از متن برام گنگ باقی موند :
کاراکتری که جناب ضیایی ایفای نقش میکردن در ابتدا نقش یک وکیل یا راوی و روایتگر داستان رو به من القا کرد اما در انتهای نمایش ، دیالوگ هایی که بین کاراکتر ایشون و غلامرضا رد و بدل شد در نقش یک راوی نبود و یک جورایی من احساس کردم که شاید وجدان غلامرضا بود یا یک قدرت برتر!
جایی که گفت:
غلامرضا اگر حرفی هست که به هیچکس نگفتی ، به من بگو ؟
غلامرضا هم در جواب گفت :
منو ببر فاروج ، همونجا که بچه بودم زنده بودم! همه منو فراموش می کنند؟
همه رو نمیدونم اما من فراموشت نمیکنم!
یا یک جای دیگه گفت یک چیزی بگو که یادم نره . . .
که گفت : زینهار از قرین بد، زنهار / و قنا ربنا عذاب النار
این دیالوگ ها که رد و بدل شد یک فضای احساسی حاکم شد ، یک جورایی حس کردم کاراکتر سیاه داستان داره به سمت خاکستری شدن میره!!!
اما به نظرم کاراکتر غلامرضا خوشرو به قدری دارک هست که هیچ جوره خاکستری نخواهد شد . . .
در انتهای نمایش وقتی دیدم دستکش غلامرضا در دست فرد دیگری بود و گفت که مجید غلامی هستم ، برای من به این معنا بود که اون جنون هنوز از بین نرفته و ادامه داره !!!
در مورد بازی ها بخوام نظرم رو بگم ، جناب پناهنده واقعاً عالی بودن و حس جنون رو به خوبی منتقل کردند ، بقیه دوستان هم بازی متوسطی داشتند. . .
خسته نباشید میگم به عوامل نمایش غلامرضا لبخندی . . .



سلام جناب فراهانی عزیز
خوشحالم که اجرا رو دوست داشتید، به نظرم جناب ضیایی نقش بازپرس یا قاضی پرونده رو داشتن یا سمتی شبیه به این. و حدسم این هست که مکالمات بینشون پشتوانه ی حقیقی داشته.
به هر حال ممکنه این آدم تو تخیلش وجود داشته ، کسی چمیدونه
فرناز یحیی پور
به هر حال ممکنه این آدم تو تخیلش وجود داشته ، کسی چمیدونه
بله موافقم ، میتونه ساخته ذهنش باشه و خیلی عوامل تاثیر گذار هستند در این اتفاق!
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سه شنبه سیزدهمِ آذر ماه درکنار دوستانِ عزیزم به تماشای نمایش مَنگی نشستم .
اولین بار بود تئاتر هامون رو انقدر شلوغ میدیم!
در ابتدای شروع نمایش ... دیدن ادامه ›› تاریکی و صداهای عجیب و غریب و انتقال اون حس ترس ، برام تداعی کننده تنهایی انسان در ابتدا و انتهای سفرش به این دنیا بود.
طراحی صحنه را بسیار دوست داشتم ، استفاده از چمدان برام تداعی کننده یک مسافری بود که از سفر برگشته و چمدانش رو باز کرده تا از اتفاقات و داستان هایی که در طول سفرش باهاش مواجه بوده برامون بگه.
در ادامه با یک جوان با ظاهری بسیار داغون و ژولیده مواجه هستیم که ظاهرا در یک کشتارگاه کار میکنه و از کارش و زندگی که داره اصلا راضی نیست اما با خودش میگه بالاخره یک روز از اینجا میرم!
کشتارگاه و زندگی پر سر و صدا و ناخوشایند میتونه نماد زندگی مدرن باشه.
بازی جناب رحمانپور خوب بود و بیان خوبی داشتن،گریم خوبی هم داشتن.
بازی بازیگران فرم بسیار بسیار خوب و در جهت انتقال مفاهیم نمایش بود و من دوستش داشتم،در یک جایی از نمایش بازیگران فرم دستکش های قرمزی رو سمت تماشاگران پرتاب کردند و من حس کردم جهت انتقال حس پاشیدن خون در کشتارگاه باشه که ایده خلاقانه ای بود اما من خودم دیدم که این دستکش ها به چشم یکی از دوستان تماشاگر خورد و شاهد درد کشیدنشون بودم که برام ناخوشایند بود!
نور و نورپردازی و استفاده از سایه ها برام جالب بود.
موسیقی و طراحی لباس خیلی خوب بود.
کارگردانی کار رو دوست داشتم ، متن نمایش خوب بود اما یک جاهایی حس شعارزدگی رو بهم منتقل می‌کرد .
در انتها من هم موافقم راز پایان غم و جدا شدن از دنیای مدرن و روزمرگی ها رسیدن به عشقه …
خسته نباشید میگم به عوامل نمایش منگی…
سرنوشت محتوم انسان،مستقیم با محیط اونه.جایی که تولد و زیست شکل میگیره،کیفیت بقا هم شکل میگیره.
ایده خوبیه که به جای استفاده از رنگ قرمز از دستکش قرمز استفاده کرده بودن. من از این خون و خون بازی ها اصلا خاطره خوبی ندارم. لک لباسم به سختی پاک شد. و شلوارم دگ بدرد استفاده نمی خوره ،رنگ و روش رفت.
لنا گودرزی
ایده خوبیه که به جای استفاده از رنگ قرمز از دستکش قرمز استفاده کرده بودن. من از این خون و خون بازی ها اصلا خاطره خوبی ندارم. لک لباسم به سختی پاک شد. و شلوارم دگ بدرد استفاده نمی خوره ،رنگ و روش رفت.
درود بر شما
به نظر من هم ایده جالب و خلاقانه ای بود 👌🏻
و متاسفم بابت اتفاق بدی که تجربه اش کردید🤦🏻‍♂️
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یکشنبه چهارم آذر ماه به تماشای نمایش بونکر نشستم . . .
اولین بار بود که در مجموعه تئاتر لبخند حضور پیدا میکردم ، به نظرم سالن خوبی داره و بزرگترین ... دیدن ادامه ›› مزیتی که داره موقعیت مکانی خوبش و داشتن پارکینگ اختصاصی هست . با اینکه پارکینگ قابل استفاده نبود ولی باز هم من کم تر دغدغه پیدا کردن جای پارک ماشین رو داشتم !
در ابتدای شروع نمایش طراحی صحنه رو خیلی دوست داشتم چون مشخص بود بهش خیلی فکر شده ، چرخش صحنه و همه المان ها به ما این حس رو القا می کرد که یک جورایی داخل یک بونکر هستیم و این برام جالب بود .
در مورد متن بخوام نظرم رو بگم ، متنِ خوب اما عجیبی داشت که به نظرم ساعت ها باید بهش فکر کرد و میشه گفت خیلی فراتر از متن های است که تا به الان اجرا رفته . (البته این برداشت من با تعداد محدود نمایشی هست که دیدم ، شاید دوستان نظر متفاوتی داشته باشند)
فراز و فرود بسیاری داشت و چون دیالوگ ها به صورت پینگ پنگی اجرا شد باعث میشد ریتم اجرا پایین نیاد اما باز هم یک جاهایی خسته کننده میشد . . .
به نظرم در اواسط اجرا یک نقطه عطف وجود داشت که خیلی برام هم عجیب بود و هم جذاب ، به طوری که احساس کردم با یک قطار به آینده سفر کردم و وقتی پیاده شدم انسان هایی عجیبی میدیدم . . .
انسانی که بٌرد داره . . .
انسانی که رم میخوره !
انسانی که Setup نداره و فقط Setting داره و دختری که بدون رم نمیتونه صحبت کنه و حرف های گنگ می زنه !
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش از بسته به بسته تر ، از خونه به دسته تر !
رمش بیرونه و اصرار داره رمش رو جا نزنه !
Reset نشه . . .
در نهایت به چشم دکتر چاقو میزنه و دوباره صدای قطار . . .
انگار دوباره سوار قطار شدیم و در دل داستان سفر می کنیم . . .
حرف هایی از جهان دوم و سوم . . .
در یک جایی از متن کاراکتر دختر به کاراکتر دکتر گفت : تو عصبی شدی چون باهات موافقت نشده!!! دقیقا با چی موافقت نشده بود؟؟؟
یعنی دکتر هم به دنبال نصب اون برد بود ؟
در ادامه کاراکتر دکتر گفت چرا باید برام مهم باشه؟؟؟
کاراکتر دختر میگه : چون خودت افلیجی ، چون از کار افتاده ای! چون کاری ازت بر نمیاد ...
دوباه صدای قطار . . .
اینبار با یک ارازل سطح یک عاشق مواجهیم ؟! یک ربات عاشق؟!
کلمات هیچ ربطی به هم ندارند ، هیچوقت نداشتند ! یک مشت توجیح مسخره ! تو به هم ربطشون میدی و همین دخلت رو میاره !
همه این ها چیزهایی بود که دیدم و شنیدم و هنوز هم دارم بهش فکر میکنم . . .
در مورد بازی ها ، جناب آذرنگ مثل همیشه عالی بودند و خانوم رسول زاده واقعاً سوپرایزمون کردن و بازیشون فوق العاده بود . . .
موسیقی عالی ، کارگردانی فوق العاده . . .
خسته نباشید میگم به عوامل نمایش بونکر

پنجشنبه سوم آبانماه بعد از حدود دو ماه دوری از سالن تئاتر ، به تماشای نمایش گور پلاس نشستم . . .
طراحی صحنه رو دوست داشتم فقط تنها ایرادی که بهش وارده با توجه به متن ، اصلا شبیه یک خونه در حال بازسازی نبود یا حداقل من این حس رو نگرفتم . . .
طراحی نور و لباس خوب بود . . .
در مورد متن بخوام نظرم رو بگم با اینکه کشش خوبی داشت اما متن متوسطی بود ، پایانبندی زیاد جالب و درگیر کننده نبود . . .
اگر خیلی پرتوقع نباشیم با اینکه موضوع نمایش موضوع خیلی جدیدی نیست اما واقعاً طنز شیرین و دوست داشتنی داشت و من به شخصه دوسش داشتم و باعث شد با حال خوب سالن رو ترک کنم . . .
کارگردانی نمایش خیلی خوب و ریتم اجرا خیلی خیلی مناسب بود به طوری که اصلا خسته کننده و حوصله سر بر نبود .
در مورد بازی ها بخوام نظرم رو بگم آقای مهدی یگانه مثل همیشه عالی بود ، جناب رشادت و خانوم پرتو عزیز خیلی خوب بودن ، آقای مرادی کاراکتری که داشتن رو خیلی شیرین بازی کردن ، خانوم اخوان هم بازی خوبی ارائه کردن ، در پایان یک خسته نباشید به آقای یاوری میگم چون 75 دقیقه بدون حرکت خوابیدن واقعاً کار ساده ای نیست 😅
خسته نباشید میگم به عوامل نمایش گور پلاس ❣️

به نظرم یکی از بهترین فیلم هایی است که با موضوع نه به جنگ ساخته شده . . .
چقدر فیلمنامه رو دوست داشتم،شخصیت پردازی درست و به جا ، چقدر قصه روان و دلنشین بود،چقدر لحظات کمدی خوب و دوست داشتنی،طراحی صحنه و میزانسن ها خیلی خوب ، بازی ها عالی و باورپذیر . . .
به جناب آذرنگ عزیز و کلیه عوامل تبریک میگم واقعاً گل کاشتید . . .
انقدر دوسش داشتم که دلم نیومد چیزی ازش نگم😅
پنجشنبه یک شهریور به تماشای این نمایش نشستم . . .
اولین بار بود که دیر به اجرا رسیدم و اصلا دوست نداشتم وارد سالن بشم اما عوامل نمایش همکاری کردن و لطف داشتن اجازه ورود دادن ، از همین جا از همه عزیزانی که اون شب مزاحمشون شدم و باعث شدم تمرکزشون به هم بریزه عذرخواهی میکنم . . .
در مورد نمایش تلفیق حال و هوای یونان باستان با بیان های ایرانی و موسیقی سنتی خیلی برام جالب توجه بود . . .
استفاده از دو نور که روز و شب رو نشون میداد جالب بود و به طور کلی نورپردازی خوب بود ، طراحی لباس خوب و فکر شده بود . . .
ایده مردم عادی و پچ پچ کردن ها جالب بود . . .
اجرای گروه موسیقی خیلی خوب بود . . .
اجرای خانوم ادبی و خانوم محسنی خوب بود و صداشون رو دوست داشتم و از نقاط قوت نمایش بودنند . . .
به طور کلی برای من نمایش متوسطی بود . . .
خسته نباشید میگم به عوامل نمایش شبیه شبیه آنتیگون . . .
ممنون از شما🙏🏻
۰۶ شهریور
H.M.kiani2
حسین نمیدونم... ولی همون گمشده در پست مدرن مده آ معرفی کردی، کافی بود که توصیه می کنی برای دیدن، توصیه ات را برای ندیدن بکار بندیم....
مختاری
۰۷ شهریور
سجاد آل داود
مختاری
مختاری نیستم..
کیانی ام...
البته کیان خیلی به مختار کمک کرد و از فَنون مختار بود...
۰۸ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیشب به تماشای این نمایش نشستم . . .
اولین نکته منفی تاخیر حدود نیم ساعتی نمایش بود که اصلا توجیهی نداره و هیچ کدام از عوامل در پایان نمایش هیچ اشاره ای به این موضوع نکردن ، ظاهرا تشکر از مهمانان مهم تر از تلف شدن وقت ما بوده . . .
در حین اجرا صحبت ها و نظر دادن ها ظاهرا تمامی نداره . سالن داغون باشه ، نمایش دیر شروع شده باشه و . . . 🤦🏻‍♂️
طراحی صحنه رو دوست داشتم ،‌ خیلی خیلی خوب بود و خودم رو در دل خاک سفید و جزیره احساس میکردم (توجه به جزئیات در طراحی واقعاً خوب بود)
گریم و طراحی لباس خوب بود . . .
نمایش از نظر ریتم خیلی خوب پیش رفت اما اواخر کار از ریتم افتاد و خسته کننده شده بود . . .
متن به نظرم متوسط بود و توجه من رو اصلا جلب نکرد ، کارگردانی کار رو دوست ... دیدن ادامه ›› داشتم . . .
بازی ها خیلی خوب بود ، مخصوصاً جناب یگانه عزیز و جناب معیری عزیز ، به شخصه در هر نمایشی اسمی از هردو عزیز باشه قطعاً انتخاب من خواهد بود .
در نهایت با توجه به تعاریف دوستان با توقع بالایی به تماشای این نمایش نشستم که متاسفانه از نظر بنده با اینکه بازی های خیلی خوبی دیدم اما در حد تعاریف نبود ولی واقعاً ارزش دیدن رو داشت .
خسته نباشید میگم به عوامل نمایش خاک سفید . . .


دیروز به تماشای این نمایش نشستم . . .
سالن سایه رو تا حالا انقدر شلوغ ندیده بودم و این برام جالب بود . . .
حضور کارگردان کار و استقبال ایشون از تماشاگران رو واقعاً دوست داشتم.
اولین نکته مهم برای من طراحی صحنه اس ، طراحی صحنه خوب بود و در خدمت نمایش . . .
طراحی نور و نورپردازی هم خوب بود ، موسیقی رو هم دوست داشتم .
در مورد نمایش بخوام نظرم رو بگم ، زمان نمایش بسیار مناسب بود و خسته کننده نبود ، ریتم نمایش اول کار یکم کند بود اما رفته رفته بهتر شد ، متن متوسطی داشت اما کارگردانی کار واقعاً خوب بود .
موضوع نمایش متاسفانه منو یاد فیلم های ترکی انداخت! روابط عجیب ‌و غریب! البته شاید این روزها ... دیدن ادامه ›› عادی شده باشه!
‌ولی ‌پایانبندی نمایش رو دوست داشتم . . .
بازی خانوم شعبانی مثل همیشه عالی بود و بار کل نمایش رو دوش ایشون بود ، خانوم میر امینی هم بازیشون خوب بود و اکت هاشون رو دوست داشتم اما بازی خانوم طهماسبی متوسط بود .
خسته نباشید میگم به عوامل نمایش بی پایانی . . .
چرا پس ندیدمت میلاد جان🫣!؟
۰۲ شهریور
سحر بهروزیان
قطعاً ما که به خوش تیپی محمد نیستم :) من بلیتم گرفته بودم بلیت دوستم باید چاپ می شد سالن هم منتظر ورود ما بود انقدر مهم هستیما😎 لطف شماست کم سعادتی من بود🤍🙏🏻
محمد جان اصلا تو یک لیگ دیگه بازی میکنه😂
۰۲ شهریور
میلاد فراهانی
محمد جان اصلا تو یک لیگ دیگه بازی میکنه😂
👌🏻👌🏻👌🏻😍
۰۲ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیشب به تماشای این نمایش نشستم . . .
اولین نکته مثبت برای من طراحی صحنه بود که ایده های خوبی داشت ، طراحی نور و نور پردازی خوب بود . . .
حضور افراد در کنار صحنه و صحبت کردن با هم رو دوست نداشتم باعث می شد ارتباطم با نمایش به طور کل قطع بشه!
گروه موسیقی خوب بودن و کمک بسیاری به جذاب شدن نمایش کردن اما به نظرم اگر میشد بر روی صحنه دیده بشن و کاراکترها میتونستن باهاشون ارتباط بگیرن خیلی جالب تر می شد . . .
در مورد نمایش بخوام نظرم رو بگم زمان نمایش مناسب بود ، ایده خواب دیدن ها و به تصویر کشیدن افکار کاراکتر ها خیلی جالب بود ، متن خوب بود اما به نظرم کشش لازم رو نداشت و درگیر کننده نبود یعنی بیشتر اکت و بازی دوستان باعث میشد ارتباطم با نمایش قطع نشه . (البته این نظر منه)
بازی هر سه عزیز خوب بود و لذت بردم از بازیشون . . .
خسته نباشید میگم به عوامل نمایش ننه زار . . .
سپاس از نقد مفیدتون و ممنونیم که به تماشای طریق و سلیم نشستین 🙏🙏🌹
دوست عزیز ممنونم از نظرهای شما قطعا پیشنهادهای شما برای ما مفید خواهد بود،سپاس فراوان 🌺🌺
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پنجشنبه 18 مرداد به تماشای این کار نشستم . . .
اولین نکته مثبت برای من طراحی صحنه بود که دوسش داشتم . . .
طراحی لباس و گریم هم خوب بود . . .
در مورد نمایش بخوام نظرم رو بگم ، اولین نکته مثبت حضور جناب عبدالکریمی بود واقعاً لذت بردم از اجرای اپرا و بازیشون . . .
کاراکتر سگ هیتلر و بازی جناب یوسف واقعاً عالی بود و دوسش داشتم ، بازی بقیه دوستان در حد متوسط بود . . .
یک نکته دیگه اینکه اگر اسم نمایش چاپلین نبود شما اصلا متوجه نمیشدین که جناب خلج نقش چاپلین رو دارن بازی میکنن !
کارگردانی کار خوب بود اما به نظرم باز هم مثل اکثر نمایش های این روزها ، متن خیلی خیلی ضعیف بود و کشش لازم رو اصلاً نداشت و اواسط کار خیلی خسته کننده شده بود اما از تماشای این نمایش پشیمون هم نیستم .
تماشگران هم اون شب واقعاً عالی بودن ، صدای زنگ گوشی ، صدای پچ پچ و . . . 🤐 🤦🏻‍♂️
خسته نباشید میگم به کلیه عوامل نمایش چاپلین . . .
پنجشنبه 4 مرداد به تماشای این کار نشستم . . .
اولین نکته جذاب برای من لحظه ورود به سالن نمایش بود ، طراحی صحنه رو با اینکه خیلی ساده بود واقعاً ... دیدن ادامه ›› دوست داشتم . . .
به نظرم حضور بازیگرها و تعامل با تماشگران در بدو ورود خیلی هوشمندانس و این باعث میشه که از ابتدا ارتباط بهتری با نمایش برقرار بشه . . .
نکته جذاب بعدی برای من گریم سنگین بازیگران بود که واقعاً خوب و عالی بود . . .
در مورد نمایش بخوام نظرم رو بگم ،‌ موضوع نمایش برام جذاب بود و نگاه متفاوتی داشت . متن نمایش هم خوب بود و کشش لازم رو داشت اما شاید می تونست بهتر باشه .
به نظرم دو کاراکتر اصلی نمایش رو همیشه در زندگی خودمون و حتی در افکار خودمون باهاش درگیر هستیم و این تقابل در مواجهه با یک گرفتاری و مشکل در میان ما مردم همیشه بوده و هست . اما واقعا تصمیم درست در مواجهه با یک سگ گرفتار در چاه چی میتونه باشه ؟ ببینیم اصلا زندس؟سنگ بندازیم که صداشو بشنویم؟براش نون بریزیم که زنده بمونه؟ ما آدم ها با توجه به زیستی که داریم دچار هزاران پیچیدگی در رفتار خودمون هستیم که این پیچیدگی ها میتونه توجیه ما در تصمیممون باشه ، حتی ما آدما در اکثر مواقع تصمیم به تماشا و گذر از اون اتفاق رو میگیریم!(متاسفانه این روزها از این قشر آدم ها خیلی زیاد شده !) اصلا کسی میتونه تعیین کنه درست و غلط بودن تصمیم ما رو ؟
کاراکتر راهب برام خیلی عجیب بود ، بی تفاوت به همه اون اتفاقات طوری که انگار اصلا اونجا حضور نداشت!
خیلی به کاراکترش فکر کردم و خیلی از نظرات دوستان رو خوندم ، منم با این نظر بیشتر موافقم که شاید همه این تقابل ها در ذهن راهب اتفاق افتاده و در انتها تونست اون مشکلات بزرگ رو برای خودش کوچیک کنه ! اما خب چه نتیجه ای از پایانبندی نمایش میشه گرفت؟
برای من که نتیجه اش فکر و فکر و فکر بود حتی بعد از حدود 10 روز!
کارگردانی نمایش واقعا خوب بود،طراحی لباس هم خیلی خوب بود . . .
بازی هر سه عزیز رو هم دوست داشتم . . .
نکته آخر اینکه امتیاز خیلی پایین این نمایش برام خیلی عجیبه!
خسته نباشید میگم به عوامل نمایش خوب جیب هایی پر از نان ♥️
محمد فروزنده
🕊️👌🏼🕊️
محمد جان دیدار و هم کلام شدن با شما هم جزو اتفاق های خوب اون شب بود 🌹
میلاد فراهانی
محمد جان دیدار و هم کلام شدن با شما هم جزو اتفاق های خوب اون شب بود 🌹
ارادت🙏🏼
برای منم هم همینطور میلاد جان🕊️❣️🕊️
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من دیشب به تماشای این کار نشستم . . .



به طور کلی موضوع نمایشنامه رو دوست داشتم،دو راهی بین دو کلمه که سرنوشت همه مارو رقم میزنه بله و ... دیدن ادامه ›› نه گفتن!
اما به نظرم این نمایش ایراد و باگ خیلی خیلی زیاد داشت که باعث شد لذت نبرم از دیدنش !
طراحی صحنه؟طراحی صحنه که اصلا نداشتیم و اگر بیشتر بهش توجه میشد میتونست خیلی به جذاب شدن نمایش کمک کنه،ویدیو آرت و نور رو دوست داشتم اما چرا انقدر صدای زمینه کم بود؟اصلا شنیده نمیشد!یعنی من اصلا احساس نمیکردم داخل یک کافه ام ،داخل یک بیمارستانم!این باعث شده بود ارتباطم به طور کلی با نمایش قطع بشه!
اینجا متن و کشش متن میتونست کمکم کنه که ارتباط بگیرم که باز هم موفق نبود.
مهرداد راوی اصلی داستان بود که عاشق باران بود و دوتا دوست صمیمی به اسم پوریا و شبنم داشت و ظاهرا یک خواهر به اسم آوا داشت.
سوالم اینه آوا اصلا چرا بود؟بهتره بگم اگر نبود بهتر بود!!!من دوتا چالش در زندگی مهرداد دیدم و شنیدم که برام تعریف کرده بود که آوا هیچ کمکی به من در جهت ارتباط گرفتن بیشتر با اون چالش ها نکرد!و باز هم باگ صدای زمینه ،لب دریا و هیچ صدای موج ساحلی در پس زمینه شنیده نمیشه یا حداقل من اصلا نشنیدم!فقط در انتهای نمایش صدای باراش باران رو میشنیدیم.
اصلا باران چی شد؟من نفهمیدم باید نگران نبودن باران باشم یا مریضی بنده خدا پوریا😅تا این حد ارتباطم قطع شده بود با نمایش! متن واقعاً واقعاً ضعیف بود!
ولی در آخر منم با آوا موافقم که عشق از هر چیزی مهم تره و بقیه زندگی کشکه!
اما اول از همه واقعاً بازی سعید برجعلی عزیز رو دوست داشتم کاراکترش رو باور کرده بودم ، کاش کاش کاش متن انقدر ضعیف نبود!
ارتباط چشمی و سوال پرسیدنتون از مخاطب رو دوست داشتم،جالب بود که یک دوست عزیزی تجربه این اتفاق رو داشت و چقدر دوست میداشتم آخر نمایش میشد باهاشون صحبت کرد.
بازی خانوم بهارمست و وحید جان منتظری خوب بود واقعاً(چقدر شما به هم میاید😅😍)
بازی خانوم قاسمی هم خوب بود اما کارکترشون در نمایش واقعا اضافه بود.
خسته نباشید میگم به همگی دوستان🌹
پنجشنبه ۳۱ خرداد بالاخره موفق شدم این نمایش رو پس از مدت ها انتظار ببینم !!! الان که فکرش رو میکنم واقعاً ارزشش رو داشت . . .
بلک باکس رو دوست ... دیدن ادامه ›› دارم ، شاید خیلی جای خفنی نباشه اما انرژی خوبی داره همیشه برام . . .
ساعت ۲۰:۵۰ ورود دادن ، وقتی وارد شدم دم در یک برگه بهم دادن که روش نوشته بود “فقط ۵ دقیقه طول میکشه که خون خشک شده روی چاقو رو پاک کنی”
شروع خوبی بود،چون ذهنم رو حسابی درگیر خودش کرد ، وقتی وارد شدم خیلی تاریک بود ،چینش صندلی ها و صدای موسیقی و احترامی که تیم اجرایی برای مخاطب قائل بودن نظرم رو حسابی جلب کرد و با خودم گفتم به یک مهمونی دعوت شدم …
١٠ دقیقه در شروع اجرا تأخیر داشتیم ، که به نظرم زیاد نبود . . .
به محض اینکه چراغ ها روشن شد من تا چند دقیقه فقط محو طراحی صحنه و جزئیاتش بودم!
اولین بار بود که اجرا و بازی صابر ابر رو میدیدم ، از زمانی که شروع کرد اصلا نمیتونستم ازش چشم بردارم . ارتباط گرفتنش با تماشاگرا چقدر هوشمندانه بود و به نظرم این کار خیلی خیلی به جذابیت متن اضافه کرد.
واقعاً خیلی خوب تونست شریف ، منصف ، جنس شناس ، آدم شناس بودش رو به تماشاگر نشون بده!
ولی خانوم باز بود خدایی😂چون فقط از خانوما تعریف می‌کرد😅
یک نمایش مونولوگ عالی و کامل بود برای من و یک جا بود که واقعاً حرف دل من رو زد و کاش من هم میتونستم داد بزنم و بگم :
برای چی ادای آدمای شریف رو در میارین؟ادای آدمای بزرگوار؟مگه همین شماها نبودین من وقتی با همه ی احساساتم اومدم سراغتون گوه مالیدین ب هیکلم؟
برای چی سرتون رو از تخت خواب مردم نمیکشین بیرون؟
ب شما چه کی با کی میخوابه؟کی با کیه؟ چند ساله؟چرا هر چی تو این شهر میشنوین ده تا میذارین روش همه شهر رو پر می کنید؟چی عایدتون شد این همه وقت؟!
چهره صابر ابر زمان فریاد زدن این حرف‌ها هیچوقت یادم نمیره!
بازی خانوم نقوی با این که اصلا دیالوگ خاصی نداشتن خیلی خوب بود.
موسیقی عالی،کارگردانی هوشمندانه
راستی آقای ابر کدو خوب سرخ میکنیااا،من ترجیهم امشب به صرف کدو بود تا بورش!!!
خسته نباشید میگم به گروه خفن نمایش امشب به صرف بورش و خون . . .
برای چی سرتون رو از تخت خواب مردم نمیکشین بیرون؟
ب شما چه کی با کی میخوابه؟کی با کیه؟ چند ساله؟چرا هر چی تو این شهر میشنوین ده تا میذارین روش همه شهر رو پر می کنید؟چی عایدتون شد این همه وقت؟!
آخ که چقدر این برای بعضی ها کاربرد داره! 👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻
سوزان
اقا من دقیقا بعد اجرا رفتم کدو خریدم سرخ کردم 😶
چه خوب شد این نظر را خوندم من اصلا در برابر بوی کدو نمی تونم مقاومت کنم. برای بیست و دوم تیر بلیط دارم یادم باشه قبل از رفتن کدو سرخ کنم و بخورم ))))
سعیده شریفی
چه خوب شد این نظر را خوندم من اصلا در برابر بوی کدو نمی تونم مقاومت کنم. برای بیست و دوم تیر بلیط دارم یادم باشه قبل از رفتن کدو سرخ کنم و بخورم ))))
حتماً حتماً این کار رو کنید😅
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من جمعه 25 خرداد به تماشای این نمایش نشستم . . .
هرچیزی که بیان می کنم نظر شخصی و حس و حال بنده پس از تماشای نمایش است . . .
اولین نکته منفی برای من حین ورود به کاخ سعد آباد بود ، جمعیت بسیار زیاد بیرون کاخ و عدم حضور عوامل اجرایی نمایش . به نظرم از بدو ورود باید دوستان اجرایی جهت راهنمایی و هدایت تماشاگران حضور می داشتند ، یکی از دلایل تاخیر در شروع اجرا همین مسئله بود .
دومین نکته شرایط آب و هوایی بود ، قبل از شروع اجرا بارندگی شروع شد و یک تاخیر حدود 45 دقیقه ای داشتیم . نمیشه خرده گرفت به عوامل اما واقعا میشد اجرا رو کنسل کرد .
در مورد نمایش بخوام نظرم رو بیان کنم ، سبک نمایش درام اعلام شده بود که به نظرم بیشتر درام کمدی بود و گاهی نمایش شبیه نمایش های روحوضی می شد !!!
اسم نمایش کوچه عاشقی است اما هیچ کجای نمایش من حس عشق و عاشقی رو از هیچ کدوم از کاراکترها دریافت نکردم که به نظرم ایراد در متن هست .
طراحی صحنه و نور پردازی رو دوست داشتم ، موسیقی خیلی خیلی عالی بود و از اجرای جناب ترکاشوند ، خانوم کامیاب و خانوم حاج محمدی بسیار لذت بردم ... دیدن ادامه ›› .
بازی دوستان هنرمند معمولی بود اما بازی خانوم دهقانی ، جناب آهنین جان ، جناب مالکی و جناب میرزاییان خوب و جالب توجه بود .

به کلیه دوستان خسته نباشید میگم ، به امید اجراهای بهتر
ضمن عرض خسته نباشید به عوامل نمایش ، ولی قبلش توی بلیط به تماشاگران بگید با خودشون چتر داشته باشن که نمایش نیمه کاره رو با چتر به سمت خروجی برن و پایان نمایش رو هم خودشون به دلخواه تصویر سازی کنن و به پایان برسونن ، دقیقا مثل نمایش جمعه ۲۵ خرداد ،
همه اینا رو ‌گفتم اما دلیل بر بد بودن نمایش نمیشه ، مخصوصا اجرای آقای ترکاشوند و خواننده های خانم که عالی بودن
مرتضی
ضمن عرض خسته نباشید به عوامل نمایش ، ولی قبلش توی بلیط به تماشاگران بگید با خودشون چتر داشته باشن که نمایش نیمه کاره رو با چتر به سمت خروجی برن و پایان نمایش رو هم خودشون به دلخواه تصویر سازی ...
با روندی که نمایش داشت من اصلا نتونستم پایانش رو تصویر سازی کنم !!!
بله واقعاً موسیقی خوب بود . . .
۳۰ خرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ART . . .
برای من نمایش خوب و کاملی بود . . .
طراحی صحنه و دکور خیلی ساده و مینیمال بود اما کاملاً در خدمت نمایش (به نظرم میتونست بهتر باشه)
یک ... دیدن ادامه ›› سوم ابتدایی نمایش برای من خیلی ریتم کندی داشت اما خب خسته کننده هم نبود . . .
متن نمایش رو خیلی دوست داشتم ، طنز به جا و خوبی داشت و به طور کلی موضوع نمایش برام جذاب بود به این دلیل که در اطراف خودمون این تناقضات و تفاوت نگاه ها وجود داره .
سرج(سرژ) ، ایوان ، مارک سه دوست با نگاه های متفاوت به زندگی ، نمیدونم بگم متاسفانه یا خوشبختانه خودم رو شبیه به ایوان میبینم . . .
به نظرم روانشناس ایوان درست می گفت : اگر من من نباشم و تو تو نباشی ، پس من من نیستم و تو تو نیستی اما اگر من من باشم چون من منم و اگر تو تو باشی چون تو تویی ، پس من من هستم و تو تو هستی . پس برای پیروزی باید تو منیت من را بپذیری و من توییت تو را تا من و تو ما شویم . . .
منم موافقم که نباید زندگی رو سخت گرفت و با پذیرش تمام تفاوت هایی که داریم باید بشینیم و زیتون بخوریم ، زندگی همینقدر ساده و خوشمزه است .
کارگردانی نمایش واقعا خوب بود ، بازی ها رو دوست داشتم مخصوصاً بازی محمد صدیقی مهر عزیز و آرمین رحیمیان گرامی ، سام کبودوند عزیز هم خوب بود اما نمیدونم چرا بازیشون برای من خیلی شبیه به کاراکتری که در نمایش جنون محض داشتن بود و من این شباهت رو دوست نداشتم .
خسته نباشید میگم به عوامل نمایش آرت🌹

اگر من من نباشم و تو تو نباشی ، پس من من نیستم و تو تو نیستی اما اگر من من باشم چون من منم و اگر تو تو باشی چون تو تویی ، پس من من هستم و تو تو هستی . پس برای پیروزی باید تو منیت من را بپذیری و من توییت تو را تا من و تو ما شویم . . .
هامون بازی کردن؟!
اون وقت دیگه من من نیست یعنی خودم من نیستم
من من من اه
خوب اره تو خودتی؟ تو یعنی اصلاً عوض نشدی…..
نه عوض نشدم فقط تو رو دیگه دوست ندارم….
به دوستان توصیه می‌کنم فیلم تئاتر این متن با عنوان "هنر" رو هم از طریق تلویبیون تماشا کنن.
زنده‌یاد داوود رشیدی (کارگردان/ سرژ)، سعید پورصمیمی (مارک) و فرهاد آئیش (ایوان)
محمدمهدی فتحیان
نمایش خوب و قابل توجهی بود. امیدوارم ازش استقبال خوبی صورت بگیره
موافقم باهاتون جناب فتحیان عزیز
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من امروز در کنار دوستان عزیزم به تماشای این نمایش نشستم…
با کمال احترام اصلا دوست نداشتم…
دوست ندارم کامنت منفی بذارم اما نمایش واقعاً در هیچ زمینه ای هیچ حرفی برای گفتن نداشت . . .
کل نمایش یک طرف ، خانوم عساکره عزیز یک طرف . . .
تنها دلیلی که باعث شد بتونم ۶۰ دقیقه در سالن غیر استاندارد قشقایی دوام بیارم فقط فقط بازی ایشون بود . . .
بازی اون دوستمون که نقش سگ رو داشتن هم خوب بود واقعاً . . .
خسته نباشید میگم به عوامل این نمایش ، امیدوارم در آینده بتونید اون هدف و تفکری که پشت این نمایشنامه بود رو بهتر و بهتر اجرا کنید🌹
اتفاقا ب عکس شما من از این به بعد کامنت منفی خواهم گذاشت بنده فکر میکنم ما با این ادب و احترام فقط به عزیزان آب دوغ خیاری رو میدهیم خود را هنرمند بخوانند
۲۸ اردیبهشت
میلاد فراهانی
بهنام جان من باهات موافقم اما نمیشه صد درصدی و قاطع بیانش کنیم . افراد با سواد بسیار زیاد داریم اما خب کجا هستند ؟ جامعه چه برخوردی با این افراد داشته ؟ اصلا کسی که با سواد هست جایگاه واقعی ...
میلاد عزیز من بیشتر نگاه کلی دارم و خود عزیزت بهتر میدانی وضعیت نشر و کتاب در این مملکت چگونه است. تعداد مقالات علمی قابل بحث و تولید علم در چه وضعی هست و... حقیر به اندازه خودم خبر دارم.
مرا ببخش دوست عزیزم بنده با تفکر و تامل انگشت اتهام را به سوی خودمان میگیرم و اصلا به بحث های تاریخی سیاسی جغرافیایی بها نمیدهم به قول کندی فقید بگو من برای امریکا جه کردم؟!!. باور بفرما همین الان اگر بخواهم شروع کنم به دفاع از خودمان و دلیل آوردن که چرا چنین بی فرهنگیم و البته بی سوادیم! و نقب بزنم به انواع تهاجم ها و توطئه یکه تازم جناب!!
اجازه بدهید من به جان بخرم که ضد مردمی و میهنی ام اما آنچه را که درک میکنم بگویم نه غیر آن.
دلم میسوزد و جانم دگر جانی ندارد نفس رفته مرا با خود دگر کاری ندارد
مرا گر میزنی بنگر که هستم؟! زدن، افتاده را کاری ندارد


۲۹ اردیبهشت
بهنام دیناری
سلام ظهر به خیر شما به بنده بفرمایید چه چیز رانتی نشده؟ کجای این مملکت حرف درست شنیدنی هست؟ چند نفر آدم بهای نبودن با سیستم و همراه نشدن با جامعه را پرداخت میکنند؟؟؟ به عنوان مثال خود اقتصاد ...
ظهرتون بخیر🌹همه چیز رانتی شده درست میفرمایید توی همین تیوال خیلی از افراد دچارش شدند و اگر درباره ی تئاتر محبوبشون حرفی زده بشه مغضوب کثیری واقع میشی و به زمین گرم میزنندت🥲😄اما تئاتر واقعا حال منو خوب میکنه برای ساعت‌های دور از گوشی توی فضای آروم نقش آفرینی آدم هارو میبینم.ادم ها و ضریب هوشی شون اطلاعاتشون و سلیقه هاشون متفاوته و خیلی وقتها از سر بی فرهنگی و بی سوادی نیست بنظر من البته و واقعا زمان و توانایی و علاقه برای یادگیری خیلی چیزهارو ندارند بیشتر.همه ی ما اندازه ی خودمون میدونیم و خیلی بیشتر از اندازه ی خودمون نمیدونیم.اندازه هامون متفاوته.اینجا خیلی کمک میکنه تا خیلی چیزها یاد بگیریم.برای من که اینجوری بوده واقعا و از خیلی آدم ها خیلی چیزها یاد گرفتم و هنوز گفت و گوی خودتون درباره ی اون نمایش کذایی هنر 🥺آویزه ی گوشمه و مورد استفادمه.خیلی ها هم مثل من.البته من توانایی بحث ندارم باشما چون دانشتون توی هنر و ادبیات خیلی بیشتر از منه و کم میارم،با آقای کیانی هم همین مشکل رو دارم .بسیار شعر اخوان ثالث مورد پسندم هست مخصوصا در ادامه ش درباره ی دو راه دیگر🌹در میانه ی روز خیلی نوشتم و احتمالا به همگی حس خواب آلودگی القا کنم🫣
۲۹ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جمعه 14 اردیبهشت به تماشای این نمایش نشستم . . .
اولین نکته مثبت برام زمان ورود و شروع اجرا بود ، که با کمترین تاخیر بود . . .
در شروع نمایش باز هم طراحی صحنه نظرم رو جلب کرد و خیلی دوست داشتم ، یعنی در واقع کاملا در خدمت نمایش بود و فضای مناسبی را در جهت محتوای نمایش ایجاد کرده بود . ( جناب ییلاق بیگی واقعاً کارشون عالیه به نظرم )
در مورد نمایش بخوام نظرم رو بگم ، کارگردانی جناب سلیمانی رو دوست داشتم اما به نظرم متن متوسطی داشت و نیمه ابتدایی نمایش با اینکه واقعاً بازی آقای تشکر و جناب سلیمانی عالی بود برام زیاد جالب نبود اما مفاهیم سیاسی نمایشنامه برام جالب توجه بود . . .
در نیمه دوم نمایش حضور بارونی متحرک 😄 (جناب ناصرنصیر) باعث شد با کار ارتباط بگیرم و واقعاً با حضور ایشون نمایش برام خیلی جذابتر شد ، تقابل سیاست و سادگی آدم ها با طنز به جا و درستی که کار داشت باعث شد به طور کلی نمایش رو دوست داشته باشم .
به نظرم هر نمایشی که جناب سلیمانی حضور داشته باشن و اسمی از ایشون باشه ، قطعاً قابل احترام هست و ارزش دیدن رو خواهد داشت .
خسته نباشید میگم به عوامل نمایش توافق نامه


نظر لطف شماست ... ممنونم از نگاه دقیق شما تماشاگر عزیز .... پاینده باشید جناب فراهانی عزیز ...
۱۸ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من پنجشنبه به تماشای این نمایش نشستم . . .
در سانس ویژه ساعت 23:45 ، حضور در خیابان نوفل لوشاتو اونم ساعت 12 شب خیلی برام جالب بود ، هیچوقت فکرش رو نمیکردم تا ساعت دو صبح در سالن تئاتر باشم 😄
اول از همه دوستانی که این نمایش رو پیشنهاد دادن تشکر میکنم ، به این دلیل که باعث شد برای اولین بار پدر و مادرم رو کنار خودم داشته باشم و از اینکه دعوتشون کردم پشیمون نشدم و لبخند رضایت رو در چهرشون میدیدم . . .
اولین مورد که نظرم رو جلب کرد طراحی صحنه بود ،‌ همه المان ها به جا و درست بود و خیلی برام جذاب و دوست داشتنی بود . (به این نتیجه رسیدم هرجا اسمی از جناب ییلاق بیگی هست طراحی صحنه امتیاز کامل رو خواهد گرفت)
مورد دوم گروه جذاب موسیقی بود ، آقای آتشانی مرسی بابت این همه انرژی واقعاً ترکوندید تک تک عالی بودین و به نظرم یک طرف کار شما و گروه خوب شما بود (البته دوست میداشتم خانوم کناریتون می تونست بیشتر بخونه)
مورد سوم طراحی لباس هم برام دوست داشتنی و خوب بود ، چقدر کروات لنگ دوستان موسیقی ... دیدن ادامه ›› جالب بود 😄
مورد چهارم گریم دوستان هنرمندمون رو هم خیلی دوست داشتم . . .
در مورد نمایش به طور کلی موضوع نمایش و انتقاد به جامعه در قالب طنزی درست رو پسندیدم و دوست داشتم ، به نظرم متن و کارگردانی خوبی داشت ، فقط شاید آخر کار میشد یکم نمایش کوتاه تر باشه . . .
مورد آخر بازی دوستان بازیگر ، تک تک بازی ها رو دوست داشتم دمتون گرم بابت این همه انرژی اونم تا ساعت 2 صبح . . .
خسته نباشید میگم به تک تک عوامل و دست اندرکاران نمایش خوب فین جین . . .
درود برشما سپاس از حضورتان و
سپاسگزارم جهت نگاه پر مهر شما به طراحی لباس
۱۶ اردیبهشت
سپاس از حضور گرم شما و نظرات پر از مهرتون 🙏🏻
۱۷ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیشب به تماشای این کار نشستم . . .
نکته اول این که سالن تئاتر هامون نظم خوبی داشت و به نسبت قبل خیلی بهتر شده بود . . .
نکته دوم دیدن آقای فیاضی بود ،‌ خیلی حال و هوام رو عوض کرد و من رو برد به خاطرات خوب دهه هفتاد . . .
در مورد نمایش بخوام صادقانه نظرم رو بیان کنم ،‌ نور پردازی و طراحی صحنه به نظرم جالب نبود یعنی میتونست خیلی خیلی بهتر باشه ،‌چون من هر نمایشی میرم اول از همه طراحی صحنه و به طور کلی میزانسن برام خیلی اهمیت داره چون باعث میشه بیشتر ارتباط بگیرم با اون نمایش .
متن و کارگردانی کار رو دوست داشتم ، به این دلیل که همه چیز به جا و به اندازه بود و واقعاً بعد اجرا با حال خوب خارج شدیم و طنز کار خیلی دوست داشتنی بود ولی پایان کار خیلی یهویی بود که دوستش نداشتم . . .
در مورد بازی ها بخوام نظرم رو بگم دخترهای عزیزمون واقعاً خوب و دوست داشتنی بودن یک جورایی میشه گفت قند این نمایش بودن😍
بازی آقای غریب و عراقی و درویش هم خوب بود واقعا . . .
دوستانی هم که فقط صداشون رو داشتیم خیلی خوب و با تسلط نمایش رو اجرا کردن . . .
دمتون ... دیدن ادامه ›› گرم ، خسته نباشید ، همین که تو این شرایط و تو این اوضاع بد باعث شدید لبخند رو لبامون بیاد و طنز خوب ارائه کردید جای تقدیر داره🌹
نکته آخر اینکه منم حیوان مورد علاقه ام از امروز به بعد خره!
مرسی از توجه و نکات تون باعث افتخار ماست 🍏😍
۰۸ اردیبهشت
🙏💙💙
۰۸ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیشب به تماشای این نمایش نشستم . . .
اول از همه خیلی خوشحال شدم دوستان عزیز تیوالی رو ملاقات کردم و گپ زدیم ، شب خوبی بود برام . . .
پس از . . .
در مورد نمایش چون اصلا تخصصش رو ندارم فقط دوست دارم حسی که داشتم رو به اشتراک بذارم و به نظرم بهترین توصیف رو خانوم بهروزیان عزیز داشتند که پیشنهاد میکنم حتماً نظرات ایشون رو بخونید . . .
اولین نکته ای که در مورد اجرای دیشب میتونم بگم اجرای درخشان آقای مهران مرادی هست ،‌ واقعا لذت بردم از این همه استعداد ، بازی عالی و انرژی که صرف کاراکتر نشان کردن . بازی ایشون من رو به یاد بازی درخشان واکین فینیکس در فیلم جوکر انداخت ، انقدر غرق در بازی بودن که واقعا نگران حالشون هستم . آقای مرادی خسته نباشید و دمت گرم . . . یکی از انتقادهایی که به ایشون شده بود بازی اگزجره بود ، که من ندیدم واقعاً البته ایرادهایی بود ولی قابل چشم پوشی بود
از حق نگذریم بازی آقای پیمان محسنی هم عالی و باور پذیر بود که کمتر کسی بهش اشاره کرد ، فقط بازی خانوم پهلوان به نظر من به نسبت دو کاراکتر اصلی ضعیف تر بود .
از بازی ها که بگذریم برای من نمایش متوسطی بود و نمیشه اسم شاهکار روش گذاشت ، متن خوبی داشت ولی شاید اجرا میتونست بهتر از این باشه ... دیدن ادامه ›› .
کارگردانی ، طراحی صحنه و موسیقی خوب بود .
به نظرم پرداختن به هرآنچه که در ذهن یک بیمار روانی میگذره جالب بود و هنوز هم ذهن من رو درگیر خودش کرده چرا که همه ما هم اون غول درون رو داریم و هر روز باهاش رو به رو هستیم.
خسته نباشید میگم به گروه نمایش پس از . . .