در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال Mehrdad Goudarzi | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:11:00
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اقتباس ادبی موفق شرایطی دارد ، ساده ترینش درک تفاوت بین زبان ادبیات و زبان نمایش است ، اجرای مغازه ی خودکشی از همین نقطه آسیب دیده.
احتمالا اکثریت تماشاگران این نمایش رمان محبوب ژان تولی را خوانده اند و از شخصیت ها تصاویر ذهنی دارند. در گروه پنج نفره ی ما هیچکس نتوانست بازی و اجرا را با آنچه از رمان در ذهن داشت تطبیق دهد.
نمایش مغازه ی خودکشی در بهترین حالت فقط سایه ای از قصه را با خود دارد که آن سایه هم تکه تکه است. شخصیت ها به تیپ تبدیل شده اند که زیر بار گریم سنگین اقتباسی از سریال ونزدی با سرعتی سرسام آور از دیالوگی به دیالوگی دیگر می جهند و میپرند و نقش زمین می شوند و آواز می خوانند و در نهایت هرگز همذات پنداری نمی سازند.
اینهمه عجله چرا ؟
اصلا فرصتی برای هضم دیالوگ ها و همراه شدن با اجرا وجود ندارد . همه چیز روی دور تند است.
وقتی می خواهی در یک ساعت قصه ای را تعریف کنی که برای شنیده شدن زمان بیشتری لازم دارد سر و دم اثر را دم تیغ می دهی و بی یکی بود و نبود و قصه ی ما بسر رسید مخاطب بیچاره را حیران رها می کنی.
اگر اصل را بر این گذاشته ای که مخاطبت کتاب را خوانده و آمده به متن وفادار باش، و اگر برداشت آزادی از اثری مشهور را اجرا می کنی قصه ی خودت را کامل بگو .
نه وفادار بودید نه آزاد

پی نوشت : ستاره ها در تیوال روز به روز تخیلی تر می شوند
علی حقگودریاکناری، حسین نصیری و شاهین محمدی این را خواندند
ندا صفار این را دوست دارد
ممنون از نقدتون. جذابیت رمان به همین چیز هاست که هر کس تصور ذهنی خودش رو نسبت به شخصیت ها و فضا داره. و خب تصور ذهنی من هم به این شکل بود و جالبه که تصور خیلی از تماشاگران هم به همین شکل بود و از این با من حرف زدن که چقدر جالب که دقیقا به همین شکل تصور کرده بودن شخصیت ها رو.
فکر میکنم بهتر باشه به جای متهم کردن دیگران به اینکه چرا این نمایش رو دوست داشتند، نقد سازنده تری برای تیم ما داشته باشید دوست عزیز تا بتونیم از راهنمایی هاتون استفاده کنیم.
چون هیچ یک از کامنت ها و امتیاز ها به زور از کسی گرفته نشده.
۷ ساعت پیش
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
۴۵ دقیقه اول اثر به سختی حرکت می کند و بعد ناگهان با ورود مادر قربانی شتاب فزاینده ای می گیرد. این عدم توازن در ریتم اثر باعث شد نوعی غافلگیری را تجربه کنم که هم خسته کننده و هم خوشایند بود.
بازی خانم رویا افشار ستودنی ست و همه چیزش به اندازه.
کاراکتر پدر فلین خاکستری بیشتری لازم دارد که در بازی بهنام تشکر غایب است ، باور پذیری کافی نداشت، شاید به مرور در اجراهای بعدی بهتر شود.
طراحی صحنه به شکلی انجام شده که باکس های کناری دید مستقیم به نیمی از اجرا را که در گوشه های صحنه رخ می دهند از دست می دهند و باید تنها به شنیدن اکتفا کنند.
مهرداد گودرزی عزیز ممنون که آمدید و از اینکه نظرتان را به ما گفتید …
۳۱ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چیزی به عنوان اثر نمایشی در « موسیقی/ روایت » گروه دردنوشان ندیدم اما بی تردید تجربه ای متفاوت بود که برای خودش آنی داشت.
تک گویی ساده و صادقانه ی عمار تفتی نقطه ی قوتش است و همین باعث می شود در تمام مدت منتظر تمام شدن قطعات موسیقی و شنیدن ادامه ی ماجرا بمانید .
اما قطعات موسیقی حقیقتا رنج آورند. کیفیت صدا به شدت پایین است و انگار تصانیف نوشته شده نسخه های کپی شده ی هم باشند؛ یکی را که شنیدی می توانی بقیه را نشنوی ! از صدای خواننده ی اصلی هم کلا عبور کنید بهتر است .
اما بعد از پایان ، روایت عمار تفتی از زندگی تا مدتی با شما خواهد ماند و خود را تکرار خواهد کرد ، صداقت انرژی اش و خود افشایی بیرحمانه اش درگیرتان خواهد کرد .
کاش برای صیقل بخش موسیقی وقت بیشتری می گذاشتند تا هدر نرود، اثری که می توانست بیشتر از یک تک گویی تجربی باشد.
با درود

سپاسگزارم که نگاهتان را با ما در میان گذاشتید
۲۹ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
می توانیم از آنچه گفته ایم مطمئن باشیم اما هرگز نمی دانیم دیگری چه شنیده است . ژاک لکان
درباره ی بونکر دو ( شکارچی و قطار ) بسیار می توان نوشت و همینطور می شود با خستگی و کسالت از کنار اجرا گذشت ، درست مثل کتابی که برای یک بار خواندن نیست یا فیلمی که برای یکبار دیدن نیست ، بونکر دو درنگی لازم دارد و حوصله ای طولانی برای غلبه بر خستگی تعمدی اجرا.
در اتاق یک دیوانه چه می گذرد جز دیوانگی ؟ آیا تماشای دیوانگی لذت بخش است ؟ جنون چیست جز نشخوار واگوبه های مکرر؟

در بونکر یک بیمار و تراپیست گفتگویی طولانی دارند که به امید درمان رخ می دهد . در بونکر دو درمانگر مرده است و ما تماشاگر جنون لاعلاج بیمار در تیمارستانیم . بیماری که انسجام شخصیتی اش از دست رفته و به تکه هایی از انسان تقسیم شده ، هر بازیگر تکه ای را برای ما روایت می کند و این روایت ها مدام تکرار و تکرار و تکرار می شود تا مفهوم هذیان برای تماشاگر ... دیدن ادامه ›› محسوس شود.

برای تماشای بونکر حوصله ای طولانی با خود ببرید ، دست خالی بر نمی گردید.
بازی ها ، صحنه پردازی و از همه مهمتر متن و کارگردانی کیفیت خاصی دارند.
بونکر بیش از یک اجراست ، یک تور شکنجه است به تیمارستان.
وقتی اجرای باغ دکتر کوک به پایان رسید حس ناتمامی داشتم ؛ شاید چند دقیقه امتداد اجرای کاملتری می ساخت.
در پانزده دقیقه ی شروع نمایش هم حس دویدن داشتم ؛ سرعت اجرای دیالوگ ها اجازه ی شکل گیری شخصیت را نمی داد .
وقتی قصه درباره ی جنایت است تعلیق لازمه ی انتقال بار روانی به مخاطب است اما زمانبندی اجرا مجال هیچ نوع فاصله گذاری نداده بود .
همه ی اینها برای من یعنی دراماژ پختگی لازم را نداشت.
اما تماشای بازی خانم پسیانی مثل همیشه بسیار لذت بخش بود.
بدون حضورش نمایش بیهوده ای دیده بودم .
یک‌ دورهمی ساده ی زنانه ، یک تئاتر ایرانی با پس زمینه مناسب از روابط انسانی .
وزن بازی چشمگیر خانم صامتی به مراتب از دیگران بیشتر بود.
برای هماهنگی و توازن شاید نیاز به انتخاب بازیگرانی با مهارت گفتاری بیشتری بود.
در نهایت تماشاگر تا انتهای اجرا مشتاق می ماند و پس از ترک سالن پرسش هایی دارد که برایشان دنبال جواب خواهد بود.

محبوبه ها را با شریک و یاری ببینید
Mehrdad Goudarzi (mehrdad1888)
درباره نمایش بونکر i
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من

تماشای دشواری بونکر به سختی تاب آوری اتاق درمان است
باید مراقب باشی بده بستان درمانگر و درمان شونده را گم نکنی
۹۰ دقیقه جراحی بدون داروی بی حسی
اگر تئاتر به مثابه زندگی تعریفی داشته باشد اجرای خانم کردا و گروه شاگردانشان در این نمایش یکی از مصادیق آن است .
ارجاعات فرامتنی تنها لایه ای از نماد پردازی های هوشمندانه برای رسیدن تماشاگر به پیام اصلی اثر است :
آزادی رؤیت خواهد شد ، حتی اگر در کاسه ی چشمان من و تو گیاه روییده باشد.
نرگس رضوی، مهرناز خلیلی، امیر مسعود، Rezajm و Amir Sharifi این را خواندند
ملیکا میرعابدینی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Mehrdad Goudarzi (mehrdad1888)
درباره نمایش نکبت i
ممکنه درباره ی فروش تاریخ های بعدی اطلاع رسانی کنید؟
ممنون
Mehrdad Goudarzi (mehrdad1888)
درباره نمایش گالیله i
نتوانستم ارتباطی بین متن برشت و چیزی که دیدم پیدا کنم ، نه خبری از فاصله گذاری بود و نه دراماژ اجرا چنگی به دل زد .
حجم تپق های بازیگران از عدم تمرین کافی و دور خوانی حکایت داشت.
فرهاد آئیش حتی سایه ی خودش هم نبود.

یاد اجراهای حمید سمندریان از برشت بخیر که تا آخرین لحظه غرقت می کرد.

یک اجرای دم دستی و شتابزده