«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
معجزه ای به نام بینش علی شمس به دنیا و چقدر جهانم کم داشت این ریتم اضافه شده به تپش قلبم رو، که زندگی در رگهام جاری شه
حقیقت اینه که جهان مفهوم تازه ای برای ارائه نداره تفاوت رو تنها نگاه کردن ها و تعریف کردن های ما به زبان های مختلف می سازه
بیمار رو شفا، ناامید رو امید، بریده از جهان رو بندی وصل به هستی، قلب خسته رو تپش میداد، شاهکاری که چشم های من رو با هنر این هنرمندان ، هر کدام تک به تک، دیشب پر کرد.از صدایی که تو سرم چرخید تا سفر از مرزهای زمان، تا آب حیاتی که از تکدی گری زندگی از صاحب زمان کرد و نسل میمون تسلیم شده به شکل انسان دنبال بقا در یک زمین گوش به فرمان ....
از ریتم و فرم و هنر و نظرگاه بدیع، تا پیدایش و خلق این همه زیبایی نو آورانه، تا استمرار المان و اشاره و استعاره، هر آنچیزی که به هنر معنی میشه
مانا باشی، خاک صحنه ات گیرا که نفس بخشید
سلام و درود
ضمن عرض خسته نباشید حضور تمامی دست اندرکاران محترم این بینش و نمایش،
من، به کوتاهی همین دو حرف ثبت شده، سال ها در نقش یک ناظر و نه ناطق تئاتر موجودیت داشتم، اما این نمایش برآن داشت که چندخطی نگارش کنم،
سراپا گوش بودم که تک تک کلمات رو نفس بکشم و منطبق بر جریان افکارم حس کنم، درجایی که خدا مرده است نیچه در بغض دورا و فریاد کیت نمایش داده میشد،
من سکوت محض و مطلق بودم درجایی که در ذهنم وطن : همان خورشید در حال غروب 43 باره شازده کوچولو بود، وقتی که دلش سخت گرفته بود
و بغضی که به چشم ها می نشست از تمام آنچه همین موضوع یکسان تعاریف مختلفی در ذهن هم هواهای همان سالن داشت.
معتقدند درد انسان ها را به هم نزدیک می کند و این غم بی پایان که از هر گوشه جهان که سر بزند، مویرگی از قلب دنیا را برای همیشه پاره می کند، قطعا اگر نادیده انگاشته شود، انسانیت را از نفس می اندازد.
سپاس از هجمه کلمات و افکاری که از دیشب در ذهنم از احساسس هایی که کردم سرازیر شد.
موفق باشید