«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
یاد نمایشنامه » دنیای مطبوعاتی آقای اسراری « اثر بهرام بیضایی افتادم.
نمایشنامه همزمان شش روایت را پیش میبرد. اول نوازنده و حضور استاد بقوسیان در منزلش دوم رابطه استاد موسیقی و هنر آموزش سوم تعمیر سیفون توسط مرد نویسنده چهارم رابطه نویسنده و خواهرش پنجم رابطه نویسنده و ناشر ششم داستان خوک کوچولو. با توجه به شش خط داستانی متفاوت نوع کارگردانی کار خیلی خوب بود. استفاده از قاب ها چ روشن و خاموش کردن آنها و حضور افراد به عنوان کسی که پشت خط تلفن است تمهید خلاقانه ای بود.
اما روایتهای بیان شده در متن نمایش هنوز خام است و جای کار دارد. رابطه نویسنده با خواهرش، رابطه استاد موسیقی و هنراموزش، رابطه نویسنده و ناشر درست پرداخت نشده. مثلا چرا خواهر چنین توقعاتی از برادرش دارد، فرض کنیم برای حمایت از خواهرش برای او موبایل بخرد،چرا باید آیفون بخرد، اصلا چه ضرورتی داشت به برادرش تلفن بزند، چه ضرورتی داشته شغل برادرش را به دوستانش بگوید.
میتوان گفت شخصیت پردازی خواهر و ناشر هنوز جای کار دارد.
کارگردانی و بازی آقای رکنی کامل بود
متن نمایش جای کار دارد
موسیقی قابل قبول
صدای خانم دلارام عالی
نورپردازی خیلی خوب
سالن هما هم نسبت به سالن شهرزاد صندلی های راحتتری دارد و فضای انتظار حیاط حس خوبی دارد.
نمایشهای سالن شهرزاد معمولاً دکور ندارد. دکور خوب این نمایش قابل توجه بود
در نظرات خواندم که نمایش جذابی است، اما با تردید رفتم. مگر میشود یک نفر با مونولوگ بیش از یک ساعت نمایش جذابی اجرا کند. و چه خوب شد که رفتم. عالی. عالی. لذت بردم. متن عالی. اجرا عالی. نورپردازی عالی، انتخاب موسیقی عالی. حتی سالن با اینکه صندلی های راحتی ندارد برای این اجرا عالی بود. شاید همین فاصله کم بازیگر و تماشاگران صمیمیت نمایش را زیاد کرده بود و اجرا در سالن دیگری چنین حسی منتقل نمیکرد.
متن فراز و فرودهای احساسی زیادی برای مخاطب ایجاد میکند و. احساسات مختلف تماشاگر را برمیانگیزد. عشق، حسرت، نوستالژی، غم، شادی، افسوس، خشم و نادر فلاح این متن عالی را عالیتر اجرا کرد. چه توانایی محشری برای بازی به جای چندین نفر و در همه نقش ها، آدم متفاوتی ببینی و فراموش کنی این شخص همان نادر فلاح است و چه توانایی بدنی خوبی که بدون خستگی از قبل از شروع نمایش شروع به گفتن مونولوگ کنی و بی وقفه و تک نفره کل زمان نمایش ادامه دهی. و چه تواضعی که در پایان اجرا چشم در چشم یک یک تماشاگران به تشویقها عکسالعمل نشان دهی.
و سالن هما برای اولین مرتبه رفته بودم و چه حس خوبی داشت
تشکر از همه عوامل
خداقوت
دم شما گرم
آقای تفتی در انتهای نمایش به نقل از استاد علی نصیریان گفتند که این برنامه، نه نمایش بود، نه کنسرت اما چیز خوبی بود. به نظر من سمینار کنسرت بود. اصلا با تصور نمایش نرید. به دید یک سمینار روانشناسی برید، در این سمینار بخشهای اول که بیان تجربه های عشقی آقای تفتی بود برایم جالف نبود اما قسمت دوم سمینار که درباره عقده های روانی و طرحواره های روانی بود مفید بود. شعرهای سعدی به این سمینار روانشناسی خورانده شده و لزوماً مرتبط نبود اما برای تلطیف فضا چ از خشکی درآمدن سمینار مناسب بود. قسمت دکلمه اشعار اضافه بود، خصوصاً که خانم دکلمه خوان تسلط روی مفهوم اشعار نداشت و همه را با یک آهنگ ولحن اجرا میکرد ، همان لحن الکی احساساتی که معمولا هر کسی میخواهد شعر بخواند به همان لحن میخواند. اما در یک کار حرفه ای انتظار میرود هر بیت متناسب با حس با لحنی متفاوت خوانده شود، که آقای تقتی در همان تک بیت هایی که دکلمه میکرد چنین میکرد. ملودی همه تصنیف هایی که خوانده شد تقریبا یکنواخت بود و به همین دلیل بعد از دو سه تصنیف اول احساس خستگی ایجاد میشد. تنظیم صدا خیلی بد بود و صدای سازها با هم و با صدای خواننده متناسب نبود. تصویر هایی که از پروژکتور پخش شد، آرشیوی و قدیمی و با کیفیت کم بود.
به توضیحات نمایش دقت کنید. یک نمایش تجربی است و با روال معلوم نمایش ها خیلی خیلی تفاوت دارد. سلیقه من نبود
خوب، جذاب ، حال خوب کن
بازی آقای شعبانپور عالی
فقط ایده کلی از کتاب است و نتیجه گیری کتاب را اینجا نمیشه کرد
اما حال خوبی داشت
نظرم درباره نمایش را بعد مینویسم. فعلا نیم ساعت تاخیر داره و ما که زوذتر آمدیم یک ساعت است اینجا بدون هیچ امکان رفاهی معطل هستیم . یک فضای پر تراکم و آزار دهنده بدون هیچ امکان رفاهی
خرید کردم. اجازه نمایش نمیده . پیام میده شناسه معتبر نیست
خیلی ضعیف خیلی ضعیف خیلی ضعیف
بیش از این چیزی درباره این کار چیزی نمیشود گفت
اما آقای جهانجویا بیزینس من موفق است. با نام استاد بیضایی مخاطب جذب کنی و نمایشی دبیرستانی تحویل دهی خودش هنری است.
نام آقای جهانجویا را باز خواهیم شنید اما نه به عنوان هنرمند تئاتر، بلکه به عنوان کسی که بلد است تئاتر را بیزینس کند
دیدم و اصلا دوست نداشتم
شخصیت فیروز بسیار بد بیان بود و نصف حرف ها قابل فهم نبود
میزانسن بسیار بد
مثلا صندلی که در پرده اول در صحنه بود و دراوری که در پرده دوم بود دید صحنه را از بین برده بود و نقاط کور ایجا کرده بود
فقط طراحی صحنه بسیار عالی بود