«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
من برای امروز 2 تا بلیط داشتم ولی متاسفانه نمیتونم برم. اگر کسی میخواد به من میل بزنه: mn.gemini@gmail.com
سلام. برای امشب (دوشنبه پانزدهم) دو تا از دوستان رفتن سفر. بلیطشون پیش منه. ردیف 7. کسی می خواد؟
یه چیزی بود که من تو بروشور نمایش دیدم اما تو خود نمایش ندیدم. و اون این که تو بروشور نوشته بود که این نمایش صرفا سه روایت از زندگی سه نفره. بدون هیچ گونه قضاوتی. (نزدیک به همین مضمون). اما اون چیزی که من تو نمایش ندیدم همین بی طرفی و عدم قضاوت بود. به نظر من نویسنده خیلی دوست داشت که قضاوت کنه و ما قضاوت هاش رو بپذیریم. این روحی بود که تو کل نمایش دمیده بود. آیا کسی هست که منو روشن کنه؟
آخ که صندلی های C3 و C4 چه صندلی های خوبی بودن برای این نمایش. فکر کنم بهترین صندلی های سالن حافظن. ردیف اول. درست روبروی بازیگران. خدایا شکرت.....
نمایش خوبی بود مجموعا. پرده ی اول نمایش گیرا و در عین حال دردناک بود. بازیها (مخصوصا سیروس همتی و امیر کربلایی زاده) خوب بود. بازی سیروس همتی خیلی خوب و بی آلایش و ساده و عمیقه همیشه. (دقیقا همینا که گفتم). متن نمایش خوب بود اما تو بعضی موارد زیاده روی داشت (مخصوصا زمانی که فکر کنیم در مورد اشخاص بزرگی این نمایش نوشته شده ، خیلی قابل هضم نیست که اینقدر بی پرده بخواهیم در مورد شخصیت های داستان حرف بزنیم. به وضوح اشاره ام به دیالوگ دو شرطه ی مست در مورد پردگیان حرم بود). موسیقی اصلا خوب نبود. اشاره ی دقیق می کنم به زمانی که مطرب پشیمان اصلی (علیرضا عمرانی) مونولوگی دراد در وصف حال و هوای خود و پشیمانی اش. آکورد ، اصلا تطابق با متن نداشت و صرفا یک آکورد کلیشه ای برانگیزاننده ی احساسات بود. اگر قرار است احساسات علاوه بر متن با موسیقی نیز برانگیخته شود پس بهتر است تطابق موسیقی و متن کامل باشد. (ارجاع می دم به نمایش مشروطه بانو ، زمانی که آقای فراهانی مونولوگی بسیار گیرا دارند. اونجا همزمان یک آوای آرام به صورت زنده در گوشه ی گیلکی خوانده میشد که کاملا با متن همخوانی داشت.). در مورد آواها و نواهای فولکلوری که پخش میشد (مداحی ها یا آکاپلاها) اصولا ما اومدیم که نمایش ببینیم نه اینکه به روضه گوش بدیم. معمولا اگر از این موارد هم استفاده می شود در حد بسیار کم است و نه به این میزان که در نمایش دیده شد. (عدم پذیرش این مقدار استفاده از این نوع آواها در اطرافیان من قابل مشاهده بود.) و نکته ی آخر گلایه از داشتن کلیشه ی مونولوگ که در پی انتقال پیام به صورت کاملا مستقیم به مخاطب هستند و اجازه ی هیچ فکر و اندیشه ای را به مخاطب بعد از نمایش نمی دهند. من به شخصه (تاکید می کنم به شخصه) با این نوع انتقال پیام مشکل عمیق دارم.
در نهایت از همه ی دست اندرکاران نمایش تشکر می کنم. شب مفیدی بود.
از نمایش لذت بردم. اما دو نکته رو دوستم که اهل فضای مجازی نیست اشاره کرد که بگم بد نیست و اون اینکه پایان بندی این داستان خیلی خوب نبود. در واقع زمان زیادی صرف شد که ما به پایان برسیم و بعد نتیجه ی ماجرا ، آنچنان که انتظار داشتیم نبود. کمی هم اپیدمی اینکه "مذهبی" ها رو "مذهب زده" نشون بدیم تو این کار وجود داشت. در نهایت به نظرم این کار در 60 دقیقه راحت تر هضم میشد. اما در مجموع از کل نمایش بسیار لذت بردم و حس کردم شب مفیدی بود برام. ممنون از آقای کیانی عزیز و تشکر مخصوص از جناب رهبانی.