در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نیما میرابی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:43:37
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بونکر به ما فرصتی برای بازاندیشی به شکلی از تئاتر می‌دهد که متاسفانه امروز در جامعه تئاتری ما کم‌رنگ شده است. شکلی از تئاتر که:

اولا: متن به عنوان یکی از هسته‌های اصلی پیش‌برنده‌ی آن محسوب می‌شود. متنی که به سبک و سیاقی مدرن به زبان فارسی نگارش شده است. متن تهرانی همچون متون پیشینش از دل زبان توسعه پیدا می‌کند و با موقعیتی شروع می‌شود که ما را یاد پیچیدگی‌های برخی از نمایشنامه‌های پینتر می‌اندازد. موقعیتی که دو نفری که در آن حضور دارند گاهی روانکاو و بیمارند گاهی دو دوست و گاهی هم رابطه‌ای پیچیده دارند که با سوء تفاهم‌هایی از دو طرف مواجه است. این موقعیت البته با زبان و فرم خاصی که از تهرانی سراغ داریم پیش برده می‌شود. علاوه بر این زمان روایی بونکر کاملا منطبق بر زمان اجرایی آن است. به عبارت دیگر اگر اجرا یک ساعت و ربع طول می‌کشد ما روی صحنه دقیقا یک ساعت و ربع از زندگی دو نفر را مشاهده می‌کنیم. این شکل از روایت تنها با پرداخت بسیار دقیق به جزئیات ممکن می‌شود. همچنین برای کسانی که با آثار قبلی این نویسنده و کارگردان آشنا هستند این متن علاوه بر تکیه بر سبک او تفاوت‌هایی آشکار نیز با نمایشنامه‌های پیشینش دارد. حضور آینده‌ای که در آن به نوعی عناصری بیرونی را می‌توان وارد روان انسان کرد باعث شده زبان شخصیت‌های نمایش بالاخص دختری که به مطب آمده است دچار چندپارگی شوند. به بیانی دیگر جهان بونکر به درون زبان شخصیت‌هایش هم نشت کرده و اختلالی هم در نحوه‌ی صحبت کردن و هم در نوع کلامشان ایجاد کرده و گویی متون پیشین تهرانی به آینده‌ای با مشخصاتی که در نمایش بونکر آمده پرتاب شده‌اند.

ثانیا: مینمالیسم در بازی و اجرای آن اصل قرار گرفته است. در واقع به جای این که المان‌های زیادی به کار برده شود که صرفا رنگ و لعابی به صحنه ... دیدن ادامه ›› بدهند؛ در این سبک تلاش می‌شود تنها المان‌هایی که مورد نیاز موقعیت‌ها و اجرای متن است در صحنه حضور داشته باشند. علاوه بر آن چرخش صحنه هم از دل چرخش بونکر و هم از دل چرخشی بودن خود دیالوگ‌ها ایجاد شده است. این مینیمالیسم در بازی بازیگران هم در دو سطح رعایت می‌شود. در یک سطح تغییر ریتم یا لحن گفتار تنها در مواقعی انجام می‌شود کاملا ضروری باشد و در سطحی دیگر تغییر میزانسن‌ها به جد کنترل می‌شود. در این سبک دیگر نیازی نیست که بازیگر دائما درگیر تغییر مکان یا تغییر لحن خود باشد بلکه تغییری جزئیی اما دقیق را به کار می‌برد که اجرای آن به مراتب سخت‌ و پیچیده است.

از این منظر تماشای بونکر حتی برای کسانی که علاقه‌ای به سبک و سیاق مورد اشاره ندارند می‌تواند تجربه‌ای باشد برای مواجهه با تئاتری از نوعی دیگر. تئاتری که البته آن را باید با پیشنهادها و مناظری که خودش دارد قضاوت کرد نه با معیارهای مرسوم. حتی می‌توان از منظر یک بازی که بین دو شخصیت در می‌گیرد از منظری دیگر نگاهی به آن انداخت. جایی که دکتر از بیمار می‌خواهد کلمه‌ای بگوید با کلمات او متفاوت است و تنها چیزی که می‌تواند این بازی کمیک خاتمه دهد آوایی است که از زبان دختر می‌شنویم: یعنی همان آوای «ها». گویی در جهانی که قرار است کلمات از کار بیافتند هنوز می‌توان به چیزی فراتر از آن‌ها پناه برد.
نمایش جالبی بود. در حالی که معمولا نمایش‌هایی که بازی‌های اغراق‌شده دارند تکثر پرسوناژ هم دارند در این نمایش محدود بودن به چهار بازیگر باعث شده بود اغراق‌شدگی در یک سطح دیگر با محدودیت مواجه شود. به همین دلیل می‌شد با نمایش و فرم بازی‌ها همراه شد، اما همچنان می‌شد با کم‌تر کردن اکت‌ها فرصت بیشتری به مخاطب داد تا ارتباط بیشتری با متن برقرار کند.