«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
به معنای واقعی خلاقانهترین کاری که دیدم. بامزه و ساده.
وای از اون عروسکگردانیا. واقعا عالی بود و لذت بردم. خسته نباشید حسابی.
برای من خواندن خود نمایشنامه خیلی از دیدن این نمایش لذتبخشتر بود. از نظرم کاری راکد و مرده و بدون خلاقیت بود.
خسته نباشید.
راستش قبل از دیدن این نمایش کارهای زیادی ندیده بودم و اون موقع از نظرم کار خفنی نبود. ولی الآن بعد حدود یک سال میبینم چه کار تک و ارزشمندی بوده و هنوز به یک سری از لحظاتش فکر میکنم و لذت میبرم. بازیگرها عالی بودن و حسابی برای نقششون سنگ تموم گذاشتن.
من بعد یک سال به همه زحمت کشان این نمایش خسته نباشید میگم و امیدوارم کارهای همینقدر خفن بیشتری ازتون ببینیم.
برای من متاسفانه جذاب و بامزه نبود اما دوست همراهم از این کار خوشش اومد و حسابی خندید. کاملا سلیقهای
واقعا از دیدنش لذت بردم. تسلط بازیگران کمنظیر بود و حتی با بد شدن حال یکی از تماشاگران علاوه بر متوقف کردن اجرا و کمک به او، بعد از 10 دقیقه توقف تا رسیدن آمبولانس کاملا مسلط به اجرای خودشون ادامه دادن.
من با این اثر ارتباط نگرفتم. حتی به علت گیجی و گنگیای که داشتم از بازیها هم لذتی نبردم. صدای آه کشیدن تماشاگران از روی کلافگی کاملا شنیده میشد. شاید بهترین بخشش برام شنیدن صدای زیبای آقای شهرستانی بود. در آخر ایشون فرمودن به علت فلسفی بودن کار هم بازی کردنش برای بازیگر و هم درکش برای مخاطب سخته. اما به عقیده ی من یک نمایش خوب تمام اون پیچیدگی هارو برای مخاطب قابل درک و ملموس میکنه که اجرا در عملی کردن این امر ناتوان بود.
هر موقع به ایده و پتانسیل حیف شده فکر میکنم این اثر یادم میاد. واقعا ایده و حرف قشنگی داشت که بین تعدد بازیگران، شلوغی و صداهای بلند بیهوده خفه شد.
سال گذشته بود که این نمایش رو دیدم و هنوز هم پلات توئیست خفنش تو ذهنم مونده.
این جزو اولین تئاترهایی بود که دیدم. شاهد چندین قاب خفن بودم اما حرف اثر رو درک نکردم.
از کجا شروع کنم؟ اول میگم اگر برای وقت و پولتون ارزش قائلید این نمایش(دورهمی ناشیانهی چند بازیگر) حسابی عصبیتون میکنه.
من اولین بارم بود این نمایش رو میدیدم و انگار بازیگران هم اولین بارشون بوده سرسری نمایشنامه روخونده بودن! تسلط به شدت پایین.
نمایش حدودا با ۲۰ دقیقه تاخیر شروع شد. عملا هیچکس در نقشش فرو نرفته بود. تپقهای فراوان. نورپردازی دیلی و باگ داشت.آقای ساعد سهیلی اواخر نمایش دیگه صحنه براش جوک بود و در یک نمایشی که شاید این همه ضعف و ایراد خندهدارش کرده بود اما عملا ژانرش کمدی نبود شوخی میکرد.
در کل فضاسازی هم ضعیف بود و به هیچ عنوان شما رو با خودش همراه نمیکنه. شاید قویترین بازی مربوط به همسر یکی از کشته شدگان بود.
بینظمیهای آخر نمایش قشنگ مثل برنامه کودک بود.
و نمیدونم چرا تیوال زده پر شده؟! دو ردیف آخر هر دو کناره عملا خالی بود.
اول که رفتم دیدم کلی آدم با دسته گل اومدن و گفتم اوه اوه گول کامنتهای مثبت دوست و آشنای عوامل رو خوردم =))))
ولی واقعا خوب بود. برای منی که خوابگاهی بودم تماشای این اثر واقعا لذتبخش بود؛ طنزش خیلی ملموس و شیرین بود.
فقط ایکاش شخصیتهایی که در ابتدای کار مکالمهشون پخش شد از همون اول یه کوچولو بولدتر میشدن.
نحوهی سوئیچ شدن خوابگاه پسرونه به دخترونه و برعکس هم جالب بود.
در آخر خسته نباشید میگم به همهتون
دمتون گرم
پنجشنبه و جمعه هفته آینده هم اجرا میشه؟
واقعیت اینه که ذهنم استراحت کرد. نیازی به رمزگشایی و فکر کردن نبود و صرفا خیلی صاف و شفاف یک داستان رو نمایش داد. بیشتر چشم و شهود کار کرد تا مغز و فرضیات.
ممنون و خسته نباشید.
خود داستان خیلی کشش و جمع بندی قویای نداشت و نقطه قوت نمایش بازیهای خیلی قوی بود که واقعا هر سه بازیگر فوق العاده بودن؛ مخصوصا خانم شعبانی و میرامینی. در حین نمایش صدای خندههای بلند دو خانم یکم آزارم داد که بعد از تموم شدن نمایش فهمیدم تهیه کننده و سرمایه گذار نمایش بودند :)) ایشالا که همیشه خنده رو لباشون باشه. در کل حتما ارزش یک بار دیدن رو داشت.
پایانبندی خفنی نداشت اما در طول نمایش به قدری حس کنجکاوی رو بدون توقف تحریک میکنه که اصلا پایان به چشم نمیاد. رقص خسرو پسیانی هم که فوقالعاده بود.
کاملا ذهنو درگیر میکنه. شخصیت پردازی جذابی داشت
عالی بود.طنزش رو خیلی دوست داشتم. همراه خندهها غم رنجی که شخصیت اصلی تحمل میکرد دست از سرم برنمیداشت. همهی عوامل عالی بودن و آخ از خوانندهی بند! چه ذوق دلنشینی تو صداشون بود.
واقعا لذت بردم و به همهی زحمتکشان کار خسته نباشید میگم