- علاقهمند به انواع هنر، سینما ، نقاشی، طراحی، کلیپ سازی و ادیت
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
واقعا کارتون درست نبود که بلیط های این نمایش را تا رو آخر از مدت ها قبل پیش فروش کردید، میتونستید مثل نمایشهای دیگه از چند روز قبل پیش فروش کنید، نه کل بلیط ها تا قبل از شروع اولین اجرا فروش رفته باشه، من و خیلی های دیگه نمی تونستند پیش بینی کنند که در روز های آینده چی پیش میاد، مثلا سفری پیش میاد، ماجرایی که نشه اومد، برای همین منتظر بودم اردیبهشت شروع بشه و برنامه ی سفر و.. این ماهم را بدانم و امروز که متوجه شدم همه ی بلیط ها فروش رفته واقعا ناراحت شدم، کاش در طول سال باز هم این نمایش اجرا شود.
بامداد با بازی مجتبی پیرزاده در دوره ی سخت زندگی اش قرار دارد، در حال فروپاشی درونی و در آستانه ی خودکشی، آنهم با هروئین. ما شاهد خیالات، خاطرات و توهمات او هستیم، البته رفته رفته تلاش میکند از تراژدی و درد فاصله بگیرد، به گذشته برگردد،اشتباهاتش را جبران کند تا این بار حال و آینده ی بهتری را رقم بزند. تمام خاطرات و خیالات او فقط مربوط میشود به دختری به نام ستاره با بازی سارا بهرامی که با هم گذشته ی عاشقانه ایی داشته اند، ما تماشاگران در حین صحبت هایشان متوجه ی داستان و چگونگی رابطه ی آنها، علایق و شغلشان میشویم و به زیبایی کاراکتر ها به ما معرفی میشوند، بازی ها فوق العاده عالی هستند، مجتبی پیرزاده خودش را با بازی های چشمگیرش به اثبات رسانده است و سارا بهرامی واقعا تحسین برانگیز است، تلاشی که برای درآوردن این نقش میکند، ستودنی است، خصوصا وقتی مقایسه اش میکنم با خانمهای بازیگر نمایش سانس پیشین همین سالن ناظرزاده کرمانی. نمایش یخ بستگی از ابتدا تا انتها تماشاگر را درگیر احساس و هیجان میکند. نه طولانی و کسالت بار است و نه الکن و کوتاه، در مجموع، نمایشی جذاب و تأمل برانگیر است، دیدنش توصیه میشود.کاش در آینده تبدیل به فیلم تئاتر بشود و من باز هم تماشایش کنم.
نکته ی جالب برای من، انتخاب صحیح هر بازیگر برای نقش خودش بود، از لحاظ میمیک چهره، بیان و نحوه ی بازی،بنابراین به علت چینش درست بازیگرها برای نقشهایشان، کاراکتر ها اعم از آرام یا پر جنب و جوش، باورپذیر تر شده بودند، بازی شهروز دل افکار یک هیجان خاصی به ریتم نسبتا کند نمایش میداد و کار را تماشایی تر کرده بود به جهت نحوه ی بازی و نوع کاراکترش، اگر متن با حوصله ی بیشتری بازنویسی میشد طبعا کار پخته تری حاصل میشد، ممکن است سلیقه ایی باشد ولی مثلا من ترجیح میدادم اون خانم و آقایی که اینهمه در موردشون صحبت میشد برای لحظاتی نشان داده شوند، طراحی صحنه و موزیک (خواننده و نوازنده) عالی بودند و در خدمت موضوع نمایش... (نمایش نسبتا مشابه از لحاظ مضمونی مثل نمایش مهمانی شام با وجود برخی کاستی ها از این نمایش بهتر بود)
من اسفند ماه دیدم اون موقع بازیگر زن این نمایش نیکی مظفری بود، خیلی نمایش پر طرفداری بود بیشتر هم به خاطر موضوع و خصوصا بازیگر مردش یعنی محمد شعبانپور که با بازیش کولاک به پا کرد و فوق العاده بود، آفرین که این گروه باز هم دارند ادامه میدهند...
نمایش جالبی بود در مورد مبارزه ی مردم اهل جنوب، هرمزی ها با استعمار پرتغال،خیلی عالی است که از رشادت ها و ماجراهای تاریخی سرزمین مان نمایش برگزار می کنند، نوازندگان و خصوصا بازیگران با حرکات موزون و انعطاف بدنی شان عالی بودند، خصوصا آقای مهدی حسینی نیا، گاتا عابدی،آرش ظلی پور، آقای محسن زرآبادی پور که مثل نمایش فین جین در این نمایش هم فوق العاده اند و سایر بازیگرها با نقشهای فرعی یا اصلی، همگی خسته نباشید، فقط نمایش نقطه ضعف اصلی اش طولانی بودن بیش از حدش بود.
نمایش زندگی امیر کبیر با لحنی متفاوت تر از آنچه دیده اید یا حتی تصور کرده اید!! خلاقیت و جذابیت در روایت این ماجرای تاریخی قابل تحسین است.
نمایش خیلی جذابی بود ..خیلی عالی است که از ماجراهای تاریخی سرزمین مان نمایش برگزار می کنند ، خوانندگان، نوازندگان و بازیگران عالی بودند، خصوصا بازیگر یکی از اجنه که سیبیل داشتند(آقای زر آبادی پور)، فوق العاده بودند، همگی خسته نباشید، از اول امسال تا الان این بهترین نمایشی بود که دیده ام، فقط قدری طولانی بود
با وجود اینکه روز اول نمایش بود و به علت برخی مشکلات فنی، کم و کاستی هایی داشت ولی نمیشه از نکات خوبش چشم پوشی کرد،
مهمانان به دلایل نامعلومی دعوت شده اند و هر شش نفر به تدریج به واسطه ی گفتگوهای دو سه نفره، رازهایشان را بازگو میکنند و به نوعی به هم ارتباط پیدا میکنند، نمایش جنبه ی جدی و انتقادی ندارد ولی به شیوه ایی کمیک و مفرح شخصیت ها و روابطشان را مورد تحلیلی جزیی قرار می دهد،یعنی با تأمل در آنچه از هریک از آنها میشنویم،میتوانیم تا حدی به فضای فکری آنها راه یابیم. بازی های خانم سوسن پرور و آقای امیر غفار منش به وضوح پخته تر بود. با سپاس فراوان از همگی عوامل برای اجرای این نمایش جذاب
بازی ها عالی بود و واقع گرایانه خصوصا بازی بازیگر نقش ابراهیم (پسر بزرگ خانواده) و بازیگر نقش انیس(دختر کوچک خانواده) بازی
خانم نساء یوسفی در نقش مادر خانواده هم خیلی خوب بود،بازی ایشان را قبلا در نمایش جن زدگان هم دیده و پسندیده بودم.، دکور مناسب، موزیک خوب و در خور موضوع نمایش بود، ولی متن به شدت ایدئولوژی زده و شعاری بود، موضوع رو به قبل از انقلاب برده بود،یعنی نادیده گرفتن ظلم هایی که در همین دوران اخیر هم برای خیلی ها رخ داده (نظیر زنده یاد نیکا شاکرمی)
واقعیت امر ما به دنبال ارائه یکبیانیه سیاسی در اثر نبوده و نیستیم
اثر روایتی از یک خانواده مذهبی در دوران پهلوی است، خانواده ای تعزیه خوان که در آستانه یک تغییر رویکرد در زندگی خودشان هستند، طبیعتا ... دیدن ادامه ›› اگر مساله تجاوز در یک خانواده مدرن آن زمان، یا خانواده دانشگاهی رخ می داد متن رویکردی متفاوت داشت، اما در نگاه یک خانواده تعزیه خوان در آن زمان نگاه اینگونه بوده است، مگر اینکه ما اصرار داشته باشیم تاریخ را با توجه به اتفاقات اخیر بازگو کنیم، اتفاقات اخیر تاریخ خود را دارا هستند و اگر قرار است بازگو شوند باید توسط نسل بعدی خود بازگو شوند
متاسفانه موضوع تجاوز و همچنین بزخوردهای تعصبی همچنان وجود دارد و هر روز اخبار آن شنیده می شود، موضوعی که مواضع فرهنگی و اجتماعی دارد و موضوعی درباره اتفاقات روز سیاسی نیست
سپاس از حضور شما
واقعیت امر ما به دنبال ارائه یکبیانیه سیاسی در اثر نبوده و نیستیم
اثر روایتی از یک خانواده مذهبی در دوران پهلوی است، خانواده ای تعزیه خوان که در آستانه یک تغییر رویکرد ...
خیلی ممنونم از توجه و توضیحات خوبی که دادید، موفق باشید، در آینده باز هم نمایش های شما را دنبال خواهم کرد.
این نمایش از داستان نازنین نوشته ی داستایفسکی اقتباس شده است ...تماشاگر به محض ورود متوجه ی دکور و چیدمان جالب و عجیب ظروف و میزهای پذیرایی در ردیف های جلویی در هر طرف صحنه میشود که در ادامه متوجه میشود کاملا مرتبط با فضای داستان و مهمانی سوگ راوی است ...در این نمایش با مونولوگ صابر ابر و اجرای عالی او روبرو هستیم و تسلط او در نمایش انواعی از احساسات اعم از شوخ طبعی، غم ، خشم و درماندگی) ،کاراکتر فاطمه نقوی در نقش خدمتکار ،دیالوگی ندارد و در سکوت بازی میکند و این امر خیلی این کاراکتر را به نازنین که راوی مرتب به سکوتش اشاره میکند، مرتبط میکند، زنی خاموش در یک فضای مردسالار ...در پایان فاطمه نقوی با گرداندن آئینه بر روی تماشاگران به آنها یادآوری میکند که خودتان را در این آئینه ببینید میتواند برای شما هم رخ دهد پس دست از قضاوت بردارید..با سپاس فراوان از صابر ابر،فاطمه نقوی و همچنین طراح صحنه و آهنگساز برای این نمایش عالی
نکته ی جالب فیلم رها در اینه که به خاطر فیلمنامه ی خوب و دقیقش ،بیشتر گره گشایی ها در بخشی اتفاق افتاده که اتفاقا فکر میکنیم فیلم دیگه تموم شده، ولی هوشمندانه داستانش رو پیش میبره و پدر خانواده دوباره به آن مغازهی تعمیر لپتاپ بر میگردد و دومین شوک بزرگ به تماشاگر وارد میشود. آن چرخش ناگهانی جذاب فیلمنامه ایی در اواخر فیلم شکل می گیرد.
موسیقی ،سایه پردازی و نورپردازی بسیار فکر شده و عالی بود ،تمامی کاراکتر ها هر یک به نوعی در نهایت به تباهی رسیدند و این ویژگی مشترک آنها را بهم وصل میکرد ...بازی آقای پیمان محسنی خیلی عالی بود.
از خانم گلاب آدینه ممنونم که کارگردانی این گروه مستعد را به عهده داشتند و پس از نمایش ترور برای دومین بار با نمایشی روبرو بودم که با تماشاگران رودر رو شد و تعامل داشت ،تماشاگر این بار نه به عنوان یک عضو هیئت منصفه ]نمایش ترور[ بلکه به عنوان یک داور بود و یادداشت های نقد تماشاگران در پایان جمع آوری شد.این شیوه ی برخورد با تماشاگر را بسیار می پسندم ..از یازده اپیزود این نمایش فقط به جز یکی دو تا ،مابقی را پسندیدم ...مهمانان جالبی آمده بودند ،آقای کاظم هژیر آزاد ،آقای هادی مرزبان ،آقای محراب قاسمخانی و خانم ناهید مسلمی ...
مشخصه که کارگردان و نویسنده ی این نمایش آدم دغدغه مندی بوده و مشکلات اقتصادی و اجتماعی را در قالب زندگی و چالشهای یک خانواده به نمایش در آورده است ،تیم بازیگری و دیالوگ نویسی ؛خوب و قابل تحسین بود ،طنز تلخ نمایش ضمن خنداندن تماشاگر او را وادار به تفکر نیز میکند، بازی سیما تیرانداز و آقای عباس جمالی که نقش همسرشان را بازی می کردند را بیشتر پسندیدم ،طراحی صحنه ثابت بود ولی در خدمت داستان نمایش و قابل قبول بود ...تشکر از همه ی عوامل این نمایش دیدنی.
یک نمایش ساده ولی جذاب ،به سادگی موضوع جنایی خودش را بدون لکنت روایت کرد در واقع به زبان طنز شاهد یک فروپاشی اخلاقی تدریجی هستیم.،مجید یوسفی هم که بامزه و مسلط بود
نمایشنامه ،دیالوگ نویسی و تیم بازیگری خوبی داشت ،طراحی صحنه ثابت ولی قابل قبول بود ..کلا راضی اومدیم بیرون ،آخر نمایش هم روزبه ی حصاری از مهمانان ویژه ی آنشب تشکر کرد مثلا گلاب آدینه،نیما شعبان نژاد ،باربد بابایی
این نمایش دیدنی؛ طراحی صحنه ،کارگردانی،موسیقی و بازیگرهای خوبی داشت ،به نظر من متن میتونست بهتر باشه و مفاهیم اجتماعی یا حتی فلسفی را بیشتر بازتاب بده در دل داستانش ،بعد از نمایش داشتم عکس میگرفتم از پوسترش که ستاره پسیانی اومد بیرون بهش گفتم خسته نباشید ،عالی بود با خوشحالی و خوشرویی گفت مرسی ، خیلی ممنون...
بازی آقای محمد شعبانپور بسیار عالی بود ایشان برخلاف نیکی مظفری در چندین نقش و موقعیت بازی کردند و در تمام لحظات نمایش درخشان بودند ...کلا نمایش جالب ، دیدنی و چالش برانگیزی بود...
...نمایش موزیکال خیلی مفرح و قشنگی بود ..خیلی عالی است که از اشعار ایرج میرزا نمایش برگزار می کنند ،فوق العاده حس خوبی داد به تماشاگرها.امیرغفار منش و بازیگرهای زهره و ایرج و منوچهر خیلی خوب بازی می کردند و نمایش ؛رقصنده ها ،نوازنده ها و خواننده های خوبی هم داشت...همون شب که استقلال صعود کرد،آقای غفارمنش از همه خواست دست بزنند که نماینده ی ایران از عرب ها برده ...
دکور،موسیقی و گریم این اقتباس شاهنامه ایی عالی و قابل تحسین است،طراحی صحنه که گاهی طبقه به طبقه حرکت میکند و تعویض می شود از تئاترهای موزیکالی که قبلا دیدم مثل بانوی محبوب من و دیو و دلبر بهتر بود ولی حرکات موزون مثلا نمایش ریچارد را بیشتر دوست داشتم چون جالبتر بود و شامل حرکات موزون خانمها هم میشد ،بازی ها قابل قبول هستند ولی کلام برخی ها واضح نبود ،ولی کلام اسفندیار و گرگسار کاملا واضح بود،در این بین ،بازی بانیپال شومون در نقش گرگسار شاهکار است ،او بار دیگر توانایی خودش را اثبات کرد ،شخصیتی گرگ نما که به خوبی با صدا سازی و بدن تنومندش صحنه را از آن خود می کند و تماشاگر را به این باور می رساند که یک نیمه انسان ،نیمه گرگ در برابرش قرار دارد.
بالکن دوم غربی نشسته بودم که علاوه بر گرما ، دید دلخواهم را به صحنه نداشتم و بخشی از تجهیزات سالن مانع دید مطلوب میشد.