در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال بهناز محمدی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:41:05
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خیلی خاص به نظر میاد! 6 ساعت اجرا؟ مگه میشه؟ دوس دارم با یه تیم از بچه های تئاتری این کارو ببینم بعدش هم بریم کافه و تحلیلش کنیم :)
یک اجرای خوب؛ علت اینکه چهارستاره به این نمایش دادم احترام خیلی زیاد به مخاطب بود. درکل، سنگ بنای این نمایش تعامل متقابل با مخاطبه که من خیلی پسندیدم. شما درست مانند یک مهمان به این مهمانی دعوت میشید، ازتون پذیرایی میشه ( البته فقط ردیف های اول) نقش اول با شما صحبت میکنه و شما عمیقا از نظر حسی در فراز و فرود های زندگی ای که برای شما نقل میشه همراه میشید. بازی قوی اقای ابر، ارتباط چشمی و کلامی، طراحی صحنه ی فوق العاده، حس آمیزی با بوی غذا، نور پردازی، طراحی لباس و ... همه خیلی کافی،درست و بجا هستند. سر موقع شروع شدن و رفتار بسیار خوب کارکنان بلک باکس باغ کتاب هم مثال زدنی بود. وفاداری به متن نمایشنامه رو هم پسندیدم. واقعا بیشتر از اون نمیشد این نمایشنامه رو بهتر اجرا کرد. به نظر من خیلی دنبال سوپ نباشید و از اجرا لذت ببرید :) از اون اجراهاست که تا ساعت ها و حتی روزها بعد ذهنتون درگیر تحلیلش میشه.
اگر بخوام در یک جمله بگم، درحد اسم اقای نادر برهانی نبود؛ به هیچوجه!
نمایشنامه‌ی ناهمگن و ناهماهنگ؛ بریده بریده و بی مفهوم. خط خوردگی هایی که انتظار میرفت مفاهیم مهمی رو منتقل کنند و نقطه‌های عطف نمایش باشن کاملا بی ربط و بی هدف بودن.تغییری که اقای برهانی توی نمایشنامه اصلی داده بود کاملا حس و مفهوم قشنگ نمایشنامه‌ی اصلی رو از بین برده بود. کسی که خودکشی میکنه عوض شده بود، مرغابی وحشی فقط یه مفهوم انتزاعی بود. کل نقطه عطف این نمایشنامه روی شکار شدن مجدد مرغابی توسط هدویگه که با تغییرات اقای برهانی به غارت رفته بود! من نمایشنامه ی اصلی رو خوندم و برای دیدن این کار رفتم، این کار واقعا ظلم درحق ایبسن بود! انقدر تناقض توی متن کار بود که واقعا باور نمیکنم اقای برهانی این کارو نوشته باشه! واقعا ناپخته بود. اجراها خیلی ضعیف! بجز چنتا از بازیگران عزیز( با سابقه و جدیدشون فرقی نمیکرد) بقیه کاملا اجراهای سطحی و دیالوگ گفتن های مکانیکی و رباتی! پرده ی اول که انقدر توی ذوقم خورد که میخواستم بلند شم. اما کمی بعد یذره روون شد…اتاق فراری که بعد از این تئاتر رفتم به مراتب اکت های حرفه‌ای تری داشت. بازیگرا انگار اصلا با لباس هاشون و توی صحنه نمایش تمرین نکرده بودن! خانم اصیلی( جینا) به ایتم های صحنه برخورد میکرد یا لباسش به اونها گیر میکرد یا اونها رو مینداخت!
خانم بهبهانی ( هدویگ بزرگسال) اجرای مسلط و زیبایی داشتند اما خانم خواجه علی ( هدویگ کوچک) نه… انتظارم از اقای نوروزی هم خیلی بیشتر از اینا بود.
طراحی صحنه خیلی ضعیف بود… پیانوی خونه تو حیاط بود، داخل سالن پذیرایی درخت گذاشته بودن و خیلی ضعف های دیگه… پرده ای که هم بعنوان پرده ی نمایش پروژکتور بود و هم از بینش بازیگران رفت و امد داشتن گیره هاش چنتا در میون کنده و اویزون بود که برای اجرای اول توجیهی نداشت. صحنه ی خیلی قشنگ تری میشد ... دیدن ادامه ›› طراحی کرد. تپق زدن ها، اشتباه های دیالوگ ها و صداهای افتادن اشیا روی زمین توی پشت صحنه برای اجرای اول تا حدودی قابل چشم پوشیه… صدای بازیگرا و مخصوصا صداهای ضبط شده که پخش میشد خیلی خیلی ضعیف بود، منی که ردیف اول نشسته بودم به زور میتونستم بشنوم.
اصلا میزانسن خوبی نداشت. خیلی بیشتر از اینها میشه نوشت… واقعا درحد اسم اقای برهانی نبود… امیدوارم حداقل تا اجراهای اخر کمی بهتر بشه.
من این کار رو خیلی خیلی ضعیف دیدم. ممنون از همه عوامل که برای این کار زحمت کشیده بودند.
روایتی متفاوت از مرغابی وحشی ایبسن . این جسارت و دوست داشتم هر چند خود قصه قشنگ تر است . بازی ها کمی نا پخته بود و نیاز به کار بیشتد داشت . اما بازی اقای نوروزی و دکتر رلینگ و مامان برتا و هیالمار و جینا قابل قبول بود .
۵ روز پیش، شنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بهناز محمدی (u.j1jsba)
درباره اپرا تئاتر مولوی i
بعنوان تماشاگر یک تئاتر عروسکی باید عنوان کنم مدیریت اونهمه عروسک که فقط با نخ کنترل میشن واقعا کار سختیه و با درک این موضوع نظر میدم؛ تفاوت مهارت عروسک گردان ها در نرمی و طبیعی حرکت دادن عروسک ها مشهود بود. بعضیشون واقعا عالی و بعضی مقداری ضعیف بودند که خب طبیعیه. میزانسن و طراحی صحنه واقعا قشنگ بود، نمایشنامه روون بود و قسمت های خوبی از زندگی مولانا با نقطه اتصالات مناسبی به هم وصل شده بود که روند رو جذاب می کرد. عروسک ها بسیار بوی خوبی میدادند و این موضوع تماشا رو لذت بخش می کرد.استفاده از Fog Liquid با کیفیت خیلی نکته ی مهمی بود و واقعا تشکر میکنم که به مخاطب احترام میذارید؛ با اون حجم استفاده که تقریبا بصورت مستمر در تمامی صحنه ها استفاده میشد و وارد سالن میشد کسی به سرفه نیوفتاد! کیفیت صدا (بلندی صدا) کمی اذیت کننده بود و بیشتر جاها واقعا متوجه اشعار نمیشدی.موضوعی که منو قبل از دیدن اجرا نگران میکرد فیلم برداری حضار بود که خدارو شکر در اجرایی که من حضور داشتم رعایت شد و کسی فیلم برداری نکرد. به نظر من جذاب ترین قسمت این کار رورانس اون بود.از تمامی عوامل و بخصوص آقای غریب پور خیلی تشکر میکنم.
کاش اعتبار یک اجرا رو اینطور زیر سوال نبرند. اقای خازنی با این کار اعتبار خودش رو خدشه دار میکنه. تغییر نام یک اجرای قدیمی و تغییر در بازیگران و راوی کار جدید تولید نمیکنه! این توهین به شعور مخاطبه. این کار دقیقا مجنون آن لیلی هستش که در نوع خودش خوب بود... اما این اجرا نمونهی بسیار ضعیف تر همون کاره. من این روش جذب مخاطب رو اصلا حرفه ای نمیبینم!
حسین بهمنش این را خواند
امیر مسعود و عمار تفتی این را دوست دارند
مگه اعتباری هم داره و مجنون آن لیلی هم کپی کودکانه کافه عاشقی اقای دری بود.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من این اجرا رو در تالار حافظ و با نریشن استاد کاکاوند دیدم. به نظر من تنها نکته مثبت این اجرا حضور و روایت گری استاد کاکاوند بود در این سری اون هم وجود نداره. وجه موسیقیایی این اجرا به مراتب بهتر از بازیگری های اونه. بازی ها بسیار معمولی و در حد تئاتر های مدرسه ست. با قصه ای تکراری و بدون هیچ اشاره ای به وجه خاصی از این داستان صرفا یک قصه ی تکراری رو روایت میکنه. نقش لیلی خیلی منفعله . نورپردازی و بقیه اجزای صحنه هم هیچ تعریفی نداره. خیلی بیشتر از چیزی که هست ازش تعریف شده.
این اجرا بی نظیره و در سطح بین المللی درخشانه. بدون هییییچ اغراقی بهترین تئاتری هستش که میتونید توی زندگیتون ببینید. در معنای واقعی کلمه تماما خلاقیته. از اسمش بگیرید تا ایتم های صحنه و نور پردازی. میشه درمورد این نمایش یک کتاب نوشت! توضیح مختصر در خصوص اسم این اثر اینکه شما اول اون رو مثلث ( هندسه) میخونید که به زیبایی به دو ایتم اصلی این نمایش میپردازه:1) مثلث هایی که کاراکتر های اصلی هستند و 2) خیانت! اما اسمش هست Mathless! که ترکیب مکبث اتللو و هملت! به همین ظرافت و به همین زیبایی... کمتر کسی میتونه نمایشنامه های شکسپیر رو به ایتم های روی در دسشویی عمومی ربط بده! عروسک گردانیش خیره کننده س. نمیتونید باور کنید که چطور دو نفر میتونن همزمان یک عروسک رو چوری حرکت بدن که تمام حس های ممکن رو به بیننده منتقل کنه. طوری که شما عاشق کاراکتر مثلث میشید!!! 40 دقیقه غرق میشید توی دنیایی که روی یک میز کوچیک در جریانه.نور پردازی خارق العاده فقط با چراغ مطالعه!!!صداپیشگی فوق العاده محشره!بخصوص اقای یساقی. این اثر عجیب زیباست و بی بدیل هنرمندانه س. حتما ببینید ، قول میدم بهترین 40 دقیقه ی زندگیتون باشه!

لطف شماست 🌺ممنون از حضورتون🙏
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید