در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | نیلوفر ثانی درباره نمایش مبانی تاریکی: با پوزش از درج دوباره مطلب، متوجه شدم به اشتباه در برگه نمایش مطلب درج
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:29:25
با پوزش از درج دوباره مطلب، متوجه شدم به اشتباه در برگه نمایش مطلب درج نشده و در صفحه عمومی ارسال شده.
×××
درباره نمایش مبانی تاریکی – میلاد شجره
روزنامه سازندگی سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۴۰۴
نیلوفرثانی
«مفیستوی معاصر»

نمایش «مبانی تاریکی» که از اوایل شهریورماه در تماشاخانه ایرانشهر بروی صحنه آمده متنی از مهام میقانی و کارگردانی میلاد شجره دارد.
این ... دیدن ادامه ›› دو هنرمند که تا کنون کارهای اجرایی مشترکی با همکاری هم انجام داده‎اند، اینبار با نمایشی دراماتیک که به فرمی تجربی و رئال نزدیک است، به زیست و موقعیتی واقعی در قالب اجرا پرداخته‎اند.
مهام میقانی از نویسندگان و درام‎نویسان معاصرست که توانسته با خلق فضاهای خلاقانه با میانجی تاریخ و رخدادهای مستند، بستری برای نگارش بسازد که گوشه‎های تاریکی از آنچه در دل تاریخ مانده و کمتر به آن پرداخته شده است، به محضر دید و شناخت مخاطبان و ناظران برسد.
رمانها و داستانهای او با فضایی ایرانی و شهری به ماجراهایی از کشف جرم و یا روابط انسانی در پیوند با زمان وقوع می‎پردازد. و درام‎ها که چندی پیش و در ۱۴۰۳ ، یکی از آنها به نام " ادبیات" توسط محمود امین نیز بر صحنه اجرا شد، همگی در تلاشی برای بازیابی امر نو است. چه در خلال اتفاقات تاریخی و اجتماعی و چه بهره از فرمی تجربی، او حافظه جمعی را به روشنایی و آگاهی آنچه گذشته و یا هنوز در جریان است، فرا می‎خواند.
مهام میقانی در نمایشنامه‎ی اخیر خود «مبانی تاریکی» نیز، دست به این تجربه زده است که نه تنها به زوایایی از گوشه‎های تاریک درون جامعه نوری بتاباند بلکه بطور منحصر ببینده و تماشاگر را دعوت کند که به درون خود نیز نگاهی کند.
او با طرح مسئله‎ای اخلاقی- فلسفی در طی جریان نمایش، مخاطب را در مسیرهایی از دوراهی تصمیم، همذات پنداری، هسویی با امر غیراخلاقی و غیرانسانی، ابتذال شر، فشارهای اقتصادی و معضلات اجتماعی و همدستی با نظام حاکمی قرار می‎دهد که شهروندانش را به خود شبیه می‎کند.
قصه «مبانی تاریکی» درباره نویسنده‎ایست که در برخورد با یک اتفاق و آشنایی با همسایه‎ی خود، تصمیم می‎گیرد با دوستانش نمایشی را روی صحنه ببرد که از خلال آن به نقشه‎ای که به سرقت سکه‎های طلای همسایه‎اش ختم می‎شود، برسد.
بازیگران با اسامی واقعی خود نقش‎هایی را ایفا می‎کنند که به جهان واقعی آنان در شمایل کلی نزدیک است. «سعید چنگیزیان» نقش نویسنده، کارگردان و بازیگر را برعهده دارد و «میلاد شجره و فریال ‌سنگری»، بازیگران نمایش و «‌دلسا ‌کریم‎‌زاده»، همسایه‎ا‎ی که ثروتی به ارث رسیده دارد و قرار است تهیه‎کننده نمایش نیز باشد.
این ترکیب در متن و سپس در اجرا، مرزهای قراردادی و بازنمایی‎های واضح یک نمایش را در هم می‎ریزد و به همان سبک شبه مستندی نزدیک می‎شود که مهام میقانی در آن خبره و تخصص دارد.
اینبار مسئله تاریخی در اکنونیتی‎ست که ریشه‎هایش را می‎توان در بسیاری از افراد جامعه دید و چه بسا به آینده نیز تسری پیدا می‎کند.
«مبانی تاریکی» از جهتی به قشر الیت، روشنفکر و ادبی جامعه اشاره می‎کند که در مناسبات بیمار اقتصاد و اداره کشور، روح خود را معامله می‎کند و از هنر به عنوان ابزاری در جهت منافع شخصی با روش‎های غیرانسانی و غیراخلاقی بهره می‎برد. او مفیستویی‎ست که تحت فشارهای سیستمی و سلطه قدرت در ارعاب و سرکوب روح رهایی‎بخش او و تشدید معضلات اقتصادی و اجتماعی، با نظامی که متولی چنین شرایط بحرانی‎ست، همدست شده و دستش را در جیب دیگری می‎کند تا به اصطلاح سهم خودش را بردارد. درست همان کاری که در طی سالها با مردم جامعه شده است. و این امر آنقدر روح جمعی را آزرده که برای جبران آن، مشروعیت انجام هر عملی، مجوزی نانوشته دارد. او خود نمونه کوچکی از همان سیستم قدرت را که سالها در درونش شکل گرفته و رشد یافته، نشان می‎دهد و این همان روند توزیع خشونتی‎ست که از نوک هرم به اقشار و توده‎های مردم منتشر شده و ریشه ها و مبانی تاریکی را تولید می‎کند.
اضمحلال، رخوت و کمرنگ شدن کنشمندی و بروز کنش‎های انقلابی و مسئولیت‎پذیری اجتماعی که اغلب از خواستگاه قشر روشنفکر و پیشرو جامعه جرقه می‎خورد، درست همان نقطه‎ایست که هدف نظام‎های قدرتمدار بر آن استوار است. تهی‎شدگی از منش و کرامت انسانی و افتادن به ورطه سقوط و اختگی.
«مبانی تاریکی» با وجوه اجتماعی و تاریخی، هوشمندانه در یک قصه روان و ملموسی که برای مخاطب تئاتر آشنا و در ذهن او حاضر و حاکم است، برای پیشبرد اهداف خود بهره می‎برد، او کاراکترها را با نام واقعی بازیگران، از نقش‎های تقلیدی دور کرده و به جهانی از زیست روزمره و جاری می‎آورد تا این فاصله نیز در ذهن تماشاگر محو شود.
سپس با طرح پلاتی از آنچه که اکثریت افراد جامعه، هر روز با آن مواجه و درگیرند و مکرر روبرو می‎شوند، ابتذال شرّ را به شکل و شیوه‎ای که مدام در حال تولید و بازتولید است و به امری عادی بدل شده، به معرض می‎گذارد.
متن و اجرا هر دو در طی این فرآیند، باتلاقی را شبیه‎سازی می‎کنند که بدون آنکه مخاطب مقاومتی احساس کند به درون آن کشیده می‎شود. چه بسا در مواجهه با این ابتذال شرّ، خود نیز همراه شده و مهر تایید می‎زند. این همان انباشتگی سلب حقوق به حق انسانی و شهروندی‎ست که در مصاف با مصادیق آن، بروز می‎کند.
دامنه ابتذال شرّ و رواج بی‎اخلاقی، تجاوز به حریم خصوصی و شخصی افراد، عدم مسئولیت اجتماعی، سلب آزادی و حقوق انسانی، بیش از آنچه تصور می‎شود در جامعه‎ای که بیمار است، رواج داشته و نفوذ کرده است.
«مبانی تاریکی» با فرم اجرایی که میلاد شجره به عنوان کارگردان انتخاب کرده و با بازی‎های باورپذیر و واقعی به ویژه سعید چنگیزیان در بهره از طراحی صحنه‎ای که خود سالن اجرای تئاتر است و در این جا سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر در نظر گرفته شده که نمایش در همان جا نیز در حال اجرا است، و با طراحی لباس به ویژه پالتویی بلند و مصداقی از صاحب قدرت بر تن چنگیزیان و بهره از مولتی مدیا، هر چه بیشتر پیوند متن را با مفاهیم مورد طرحش در اجرا درآمیخته و پیاده سازی می‎کند.
«مبانی تاریکی» اجرایی گفتگومحور است که در خلال این گفتگوها به مسائل بسیاری از زیست روزمره یک فرد در جامعه کنونی ایران، اشاره می‎شود. از روابط عاطفی، مشکلات اقتصادی، تفریحات، وضعیت روانی غالب افراد در میانسالی، میزان یأس و امید جاری، عدالت و تبعیض‎ها و بیش از همه بازنمایی روند استحاله کرامت و شأن فردی در مقام هنرمند، نویسنده و فرهیخته، بطور کاملا روشنی، جانمایی و تصویری از وضعیت جامعه معاصر ایران را ارائه می دهد. مهام میقانی باز همان نگاه واکاوانه و جستجوگرانه خود را در دل داستانی به ظاهر "ساده و معمولی" از نقشه یک جرم و خشونت، با تاریخ معاصر و در ۱۴۰۴ پیوند می‎زند و نشان می‎دهد برای بقا در سیستمی نامتعادل و ناعادلانه، جلوه‌ی بارز خشونت، بازتاب گزینش شرّ اخلاقی از سوی مردم است.
.