در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | فرزین زمان خان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:00:45
 

بازیگر

 ۱۱ مهر ۱۳۷۱
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با توجه به زحمتی که برای تبدیل چهارپایه به نوعی کلاه کاسکت کشیده شده بود حتم داشتم یه ربطی به داستان داره ولی نداشت متاسفانه، اما بقیه زحماتی که در طراحی صحنه کشیده شده بود رو به خوبی دیدم و درک کردم و لذت بردم واقعا فوق العاده بود.
طراحی لباس هم در رتبه دوم واقعا درخشان بود ادم رو یاد انیمه one piece مینداخت. و الحق ترکیب این ها با جذابیت ذاتی بازیگران و صداهاشون کافی بود که ادم لذت ببره و شب خوبی داشته باشه، ولی حتی یک قدم هم فراتر از سرگرمی با این اجرا نرفتم.
متوجه صدای اقای پسیانی هم به هیچ وجه نشدم تا قبل از اعلان
موضوع کار بسیار هوشمندانه انتخاب شده و احتمالا اکثر خانواده های ایرانی بالاخره بخشی از این اجرا رو لمس کردن و باهاش همذات پنداری خواهند داشت.
بازی ها از جهت ارتباط کاراکترها با هم بسیار باورپذیر بود، هم رابطه مادر و فرزندی رو میدیدیم چند دقیقه بعد رابطه زن و شوهری و غیره، اما از نظر موضوع کار برای من به شخصه باورپذیر نبود، اینجاست که انتخاب همچین موضوع قابل لمسی شمشیر دولبه میشه، چون هممون دیدیمش و لمسش کردیم باید خیلی خیلی خیلی خوب بازی بشه تا حسی رو در من مخاطب برانگیخته کنه که متاسفانه این اتفاق حداقل در اجرایی که من دیدم به‌ خوبی نیفتاد، البته غافل نشیم از چندین صحنه فوق العاده خوب مثل صحنه بادکنک که تا ابد در ذهن من باقی خواهد موند.
نقطه ارتباط با مخاطب به نظر شخصی من درست انتخاب نشده بود چون که به هیچ نتیجه خاصی نمیرسه و از مسیر اجرا دور میشه کاملا، با یه تغییر ساده و انتقالش به بعد از بخش بحث ازاد اونوقت کاملا در راستای کار میشه و واقعا مخاطب رو درگیر می کنه، ما دلایلمون رو گفتیم برای رفتن و موندن حالا نظر شما چیه؟ بریم؟ بمونیم؟ شما چند تا بگید، ممکنه اینقدر حرفاشون خوب باشه که حتی بشه در اجراهای بعد ازشون استفاده بشه و بخش بغل هم کاملا جا میفته چون مخاطب شرکت واقعی کرده، احساساتی شده حالا این بغل کمکش می کنه.
شاید ۱۰ اجرا کم باشه برای پخته شدن کار و امیدوارم تمدید بشه.
تیم یوسفی/برفی‌نژاد یکی از تیم‌های مورد علاقه من در تئاتر هست و همواره دیدن کارهاشون برام لذت بخشه، دمتون گرم
این سبک اجراها همیشه دور از سلیقه من بوده ولی هر چه کردم از خشت خام خانه خوشم نیاد نشد که نشد، از یجای کار دیگه کاملا درگیر کاراکترها و شرایطشون ... دیدن ادامه ›› شده بودم و با اینکه اجرا از چیزی که نوشته شده بود طولانی‌تر هم شد اما بسیار روان گذشت. بازیگرها بسیار پرانرژی و توانمند بازی می کردن، بازیگر نقش حیران کاملا این تصویر رو ایجاد می کرد که مسن هست، بازیگر نقش رستم هم هر بار که خوند، خوب خوند، بازیگر نقش مرجان هم که چشم ها رو به خودش خیره می کرد.
فضاسازی کار هم خیلی جالب بود و میشد حیاط و بالکن‌ها رو کاملا تصور کرد.
پایان‌بندی اما به هیچ‌وجه دوست داشتنی نبود، اگر هم قرار بر اتفاقات خوب برای همه بود شاید بهتر بود ذره ذره در طول مسیر نمایش اتفاق بیفته نه یهو در چند دقیقه همه چی درست بشه، یا حتی برای کاراکتر حیران میتونست پذیرش نیومدن سرهنگ و ادامه دادن زندگیش یک پایان قشنگ باشه، بماند که اگر میراث فرهنگی یک ملکی رو اثار باستانی اعلام کنه دیگه احتمالا اجازه نمیده ساکنین به همین شکل در اونجا زندگی کنن.
اقای پزشکیان؟ واقعا؟؟؟
امیرمسعود فدائی، لیلا افتخاری و محمد فروزنده این را خواندند
شقایق مطیع این را دوست دارد
لیلا افتخاری (leilaeftekhari)
آقای زمان خان عزیز ؛
بسیار ممنونیم از اینکه به تماشای نمایش خشت خام خانه نشستید و همچنین ممنونیم از شما بابت درج نقد و نظرتان .
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
هیچ‌جای کار شگفت زده و مشعوف نشدم، اما به هیچ وجه گذر زمان رو حس نکردم و کاملا با داستان همراه شده بودم، مخصوصا با خط اصلی داستان، کاملا رابطه برادر خواهری رو لمس می کردم اما کشش بین برادر کوچک و پرستار رو اصلا!
وجود ساعت ذهنم رو درگیر کرده بود، کاشکی یا نبود یا مثلا ساعتی که روش گیر کرده بود مفهومی داشت یا اینکه هر بار که تاریک میشد کمی تغییرش میدادن.
در مجموع بسیار کار سرگرم‌کننده‌ای بود و پیشنهاد می کنم دیدنش رو.
کنسرت-نمایش بود؟
عناصر سازنده این کار شاید اگر جداگانه بررسی شوند حدودا همه نمره کامل بگیرن، اما متاسفانه مجموعه برای من دلچسب نبود.
برای دومین بار دیدم، حتی از دفعه اول بیشتر لذت بردم
و بیشتر درگیر کار شدم.
تمدید بشه باز هم میام
کاشکی عناصر سازنده زمین حداقل ۱۰ تایی بودن، واقعا سیر نمیشدم از بخش پرفورمنس که البته بخش معارفه هم واقعا عالی و بجا بود،
همه چیز در واقع عالی و بجا بود.
کم کم ۲ بار دیگه میبینمش.
چه قدر جالب نظرتون رو گفتین، عناصر ۱۰گانه :)))
باهاتون کامل هم نظرم و انقدر محو اجرا بودم که نتونستم نظر بهتر و دقیق‌تری بذارم.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش حدودا از همه لحاظ‌ها نسبت به کاری که من در تماشاخانه شهرزاد دیدم افت داشت،
البته شاید چون شب‌های اول بود هنوز کار جفت وجور نبود اما در مجموع تغییرات به هیچ وجه به نفع نمایش نبود،
بازیگر نقش هادی خان واقعا به کار نمیومد، و به هیچ وجه نقش رو درنیاورده بود، هر باری که با خشم زیاد، چک‌های اروم و لوس میزد تو گوش فسیح، کاملا از فضای کار میومدم بیرون، به نظرم صحنه چک زدن رو حذف کنید.
کاراکتر عبدی هم واقعا باب میل من نبود و خوب بازی نمیکرد، بماند که تپق هم زیاد میزد.
من واقعا خوشحال شدم که نقش ارسلان عابدی عزیز طولانی‌تر شد اما اون جایی که یهو‌ فریاد زد خیلی بی منطق بود، حتی گنده‌گویی و لات‌بازی الکی هم حساب نمیشد، صرفا بی منطق بود.

سرور و روحی و نقره هم مطابق قبل عالی بودن و لذت بردم بار دیگر از هنرنماییشون.

تشکر هم می کنم بابت تاخیر در اجرا، شهر به نوع عجیبی شلوغ بود و واقعا ممنون از درکتون.
متن خیلی خوب دراماتورژی و کوتاه شده بود و اینکه تمام صحنه ها صرفا رد و بدل کردن دیالوگ نبود و هوشمندانه از توانایی‌های بازیگرها که واقعااااا زیاد بود بهره برده شده بود واقعا لذت بخش بود، نور صحنه که از حالت عادی درمیومد من خوشحال بودم که قراره یه اتفاق جذابی بیفته و تئاتر رو به معنای واقعی خودش که اواز و رقص و‌استفاده متمایز از حرکات بدن و صدا هست ببینم و واقعا تبریک میگم به کارگردان کار که با اینکه از دوستانم هست اما نظرم ۱۰۰٪ واقعی هست، صحنه هایی مثل سامورایی یا تعریف زد و خورد اتوبوس و … نبوغ بودن.
بازیگرهای کار هم واقعا عالی بودن، نکته اموزشیشم این میتونه باشه که هر کسی صداش کلفت باشه و بندازه تو سینه اش و الن دلونی حرف بزنه صرفا بازیگر موفق و خوبی نیست، انواع بیان و صدا رو در این کار شنیدیم همه هم عالی و بجا بودن، واقعا مجددا تبریک میگم به بازیگرهایی که معلومه سالیان سال وقت گذاشتن و انواع هنرها مثل دوبلوری و رقص رو هم در کنار تئاتر دنبال کردن که نتیجه اش بشه این.
تصمیم هوشمندانه دیگر هم استفاده از موزیک زوبرا بود که نشان دهنده اینه که کارگردان و تیمش وقت گذاشته و المانی یونانی در نمایشنامه یونانی اورده.
تنها مشکلاتی که وجود داشت یکی صدای بالای موسیقی بود که نباید از خوانش بازیگرها بالاتر میبود به نظرم، واقعا وقتی کاری صدایی مثل خانم اقای فریکیس تو ترکیبش داره، حیفه موزیک نذاره صداشون رو بشنویم.
شوخی های جنسی و روزمره هم که انگار حتی در فاخرترین کارهای کمدی و غیر کمدی جای خودشون رو به نوعی باز می کنن که به نظر من میشد نباشن و واقعا ... دیدن ادامه ›› تعجب می کنم مخاطب در این کار واقعا کمدی وقتی واژه “راست” رو میشنوه انطور قهقهه میزنه ولی خب میزنه دیگه.
فکر می کنم یک اشتباه هم در اجرای دیشب رخ داد که نمیدونم ایا نحوه جمع کردنش صحیح بود یا نه، اسم منشی اگر اشتباه نکنم پیجا بود و به اشتباه اسم خانم رقاص توسط اقای فریکیس و تئو پیجا برده شد و بعد دیگه تا تهش همه بهشون میگفتن پیجا، در صورتی که جورجیو یا همچین چیزی بود.
نقد دیگری هم به کار دارم اینه که وقتی بدون اینکه چراغ تماشاگر رو بدید هر گونه ارتباطی با تماشاگر بگیرید به نوعی تئاتر خودتون رو ازاد نشون دادید و همین ارتباط ساده ای که سبب دست زدن برای تئو شد باعث شد بعد اون تماشاگرها خیلی راحت دیگه با هم گپ بزنن، علنا طرف پشت من داشت تحلیل می کرد که این فرد اصولگرا هست و یاد خاتمی میندازه منو :|
در مجموع نمایش عالی بود و حتما بار دیگری میبینمش
اول از همه تبریک میگم به بازیگرهای نمایش که کاری رو کردن که من و همدوره ای هام به هر دلیلی که نهایتش به تنبلی میرسه نتونستیم انجام بدیم، اونم اینقدر خوب بودن و جدی بودن و تلاش کردن که در استاد شور و شوق کار بستن ایجاد بشه، در جای‌جای این نمایش اموزه‌های استاد به وضوح دیده میشد، جادوگران که داینامیک کلاغ رو بی نظیر اجرا کرده بودن، صحنه های شمشیرزنی، نفرت در چهره لایریتس و … و از همه مهم‌تر امادگی بدن بازیگرها که هر کدام مدت زیادی رو در پوزیشن‌هایی باقی میموندن بدون اینکه در چهره یا بدنشون فشاری نشون بدن. هر چقدر ازتون تعریف کنم کم گفتم چون اونچه هممون تئوری یاد گرفتیم شما جامه عمل پوشوندین دمتون گرم.
طراحی صحنه کار هم شاید از نظر بصری جذابیت زیادی نداشت اما واقعا پرکاربرد بود، غیب و ظاهر شدن بازیگرهای مختلف خیلی کار رو جذاب می کرد، همچنین ظهور کلاغ ها از طرفین، چقدر خوب بودن واقعا این کلاغ ها که در هر بخش کار که میخوام حرفی بزنم میان تو ذهنم واقعا احسنت به کلاغ ها.
حضور کارگردان با دمام هم ایده‌ای بسیار هوشمندانه بود برای حفظ ریتم کار و همچنین نمایش رو جذاب تر می کرد.
استفاده از یک عنصر با تجربه در کار هم واقعا بسیار تصمیم قشنگی بود که هم به فروش بلیط کمک می کنه و هم به بچه ها انگیزه بازی بهتر و‌تلاش بیشتر میده.
امیدوارم تمدید بشه که بیشتر و بیشتر این کار دیده بشه که هم برای تماشاگران جذاب و هم برای هنرجویان و اساتید یک کلاس اموزشی هست.
ایجاد چراها و پاسخ دادن بهشون همواره یکی از مهم‌ترین ابزار بهبود هر گونه تولید اعم از هنری و غیر هنری هست، و این کار فستیوالی از چراهایی هست که بی پاسخ راهشون رو به روی صحنه پیدا کردن.
استفاده از کلیپ ها، چرا؟
طراحی صحنه، چرا؟ مخصوصا اون هواکش ها، چرا؟
تصادف و من فقط دو تا قرص خوردم اگر قرار بر این بود که سه نفر دیگه همچین پیش داستانی نداشته باشن، چرا؟
این به نوعی دروغگویی بود که اول حس کنیم این ها همه بین مرگ و زندگی در برزخ هستن ولی بعد اون مسئله به کلی منتفی شد، بدون هیچ گونه پرداختی.
بازی های دست مربی بسکتبال، چرا؟
استفاده از واژه های رمزی مثل بیمارستان ابی، شهر سبز، اقای ... دیدن ادامه ›› اسمانی، چرا؟

نه تنها چرایی پاسخ نگرفته بود، کیفیت هم حدودا در این موارد پایین بود، کلیپ‌ها واقعا بی کیفیت و‌بی ربط، طراحی صحنه و نور کم کیفیت و بی ربط، …
حرکت های بازیگران روی صحنه اشفته، بازی ها اکثرا مصنوعی، دیالوگ ها از نظر لحن و ریتم انگار در جواب هم نبودن و‌صرفا بازیگران نقطه پایان نفر قبلی رو نقطه شروع خودشون میدونستن.
و تنها دلیلش به عقیده من در لول این بازیگران صرف وقت بسیار کم برای تولید این کار بوده که البته در همه بخش ها این ناپختگی به وضوح معلوم بود، کاش کم کم ۳ الی ۶ ماه بیشتر به این کار پرداخته میشد، اونوقت اون ورژن، ورژن حال حاضر رو با روش خلاقانه تر و هنرمندانه تری و نه با چاقو،میکشت.
طبقِ صحبتهامون ، فکر می‌کردم کار چهره‌‌دار نمی‌بینی و الان در شوکم !
۰۳ بهمن ۱۴۰۲
فرزین زمان خان
من نمیدونستم الان کمی هم حتی دعوا شده :)) اما تعریف من از چهره فردی است که با استفاده از اسمش سالن هایی مثل اسپیناس پالاس، تئاتر شهر سالن اصلی و تالار وحدت رو سعی کنی پر کنی و چون این سالن ها ...
دقیقا با اسمشون سالن پر میشه
سلبریتی یا بقول شما چهره هستن
البته همه می‌دونن که من اصلا نسبت به این چیزا گاردی ندارم ، اهل تحریم هم نیستم و نمایشی که حس کنم خوبه رو می‌بینم
ولی در مورد توافق‌نامه گارد گرفتی که نمایشی که چهره داشته باشه نمی‌بینی ، خواستم یاداوری کرده باشم (بخش دعواش هم طنز بود)
۰۳ بهمن ۱۴۰۲
چه نقد بیرحمانه ای
۰۴ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
میتونستم یک اجرای کامل از تکرار موومان بازجوها ببینم، و در واقع دوست دارم که باز هم ببینمش.
من در جریان کارهای کودک خیلی نبودم و با دیدن این کار واقعا خوشحال و خوشنود شدم که لول تئاتر برای کوچولوها تا این حد قوی و اموزنده شده که من گنده‌بک هم ازش به راحتی میتونم لذت ببرم و یاد بگیرم و واقعا خسته نباشید میگم و افتخار می کنم به گروه اجرایی،
و همچنین به خانواده هایی که اینچنین نمایش هایی رو انتخاب می کنن هم تبریک میگم.
پیام اول کار فوق العاده خوب بود که عدم قضاوت افراد بدون شناخت رو یاداور میشد، به شخصه تصمیم گرفتم با یکی از همکارانم که تابحال حرف نزدم و بی نهایت ازش بدم میاد، یه فرصت بدم :)
اما پیام دوم که شاید اهمیت سفر بود کمی ناپخته بود
مخصوصا در جایگاه اموزش، در جایگاه اموزش هند و چین و کره ترتیبش
با کره و چین و هند فرق داره وقتی مقصد نهایی ایران هست
همچنین میشه که کمی از سفرهای بچه ها در ابتدا به نفع نمایش استفاده کرد مثلا در اجرایی که من دیدم اکثریت بچه ها ترکیه رو دیده بودن، گروه ... دیدن ادامه ›› میتونه اسلایدهایی از گزینه های احتمالی بچه ها تهیه کنه و در البوم موش نشون بده که سبب بیشتر درگیر شدن ذهن کودک بشه،
و همچنین در معرفی کلی ایران میشود وقت بیشتری گذاشته شود، و طوری طراحی شود که پاسخ واقعا ایران باشه، ایران عزیز با توجه به مساحت و عرض کم از معجزات تنوع اب و هوایی هست که انواع تنوع های طبیعی رو داراست، جاذبه های باستانی از ۲،۵۰۰ سال قبل تا به امروز رو داراست، مردمانی که در خونگرمی و‌مهمان نوازی حرف اول رو میزنند و همچنین محصولات کشاورزی و باغداری مثل زعفران و‌پسته و صنایع دستی پیشتاز در جهان.
چرا اینهمه وقت گذاشتم و واضحات رو لیست کردم چرا که اگر به این ها پرداخته شود که واقعیات هستند کودک متوجه شرایط فوق العاده کشورش میشه و پاسخش واقعی خواهد بود، اما شما صدا و سیما وارانه و بی میل ایران رو معرفی کردید که بچه به ناچار و بی حوصله ایران رو معرفی می کنه و حتی اگر بگه ژاپن درست تره هم از نظر ترتیب کشورهایی که ذکر شد و هم از نظر کلی بودن سوال، واقعا امیدوارم حتی یک سر سوزن هم شده این بخش رو ارتقا بدید.
سلام و درود بر شما بی نهایت ممنونم که نظر ارزشمندتون رو با ما هاشتراک گذاشتید . پیش از هر چیز خوشحال و مفتخرم که این نمایش تونست نگاهتون به تاتر کودک رو اندکی ارتقا بده و مفتخرتر که براتون احساس خوشایند و اثرگذاری داشته. بسی از این موضوع خوشحالم. درباره موضوع پرداخت به کشور عزیزمون ایران حقیقتا موش صحرایی صرفا در این نمایش و در نسخه اصلی جهانگردی بود که گه گاه از نقاط مختلف جهان و سفرهای به نقاط دنیا می گفت و در نسخه بازبینی شده برای اجرای عموم تصمیم بر این شد که در پایان نمایش ایران رو به مخاطب معرفی بکنه. ما هم از این موضوع استقبال کردیم . از اونجایی که تصمیم از پیش پرداخت شده ای نبود نیاز به زمان بیشتری برای پرداخت داشته و دارد چون ما در چند اجرای آغازین هستیم دیدگاه شما به ما کمک شایانی خواهد کرد . بسیار ازتون ممنونم :)
۲۷ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اول از همه با توجه به شرایط و هزینه هایی که برای اجرای یک کار تئاتر لازم هست، هر گروهی که کار خودش رو به مرحله اجرا میرسونه یک خسته نباشید و یک باعث افتخاره حقشه، به دنبال دروغگو هم از این دو مستثنا نیست، خسته نباشید و باعث‌افتخارید.

در رابطه با متن کمی جا برای دراماتورژی و ایرانیزه کردن داشت با توجه به اینکه موضوعی هست که در کشور ما هم کاملا ملموس هست.

کار تئاتر رو اگر بخوایم به یک‌ مسابقه فوتبال تشبیه کنیم، تیم های خوب تمام ۹۰ دقیقه رو تلاش یکسان می کنن و حتی در انتها تلاش دو چندان و تعویض های طلایی در اخر سبب برد میشن،
این کار کاملا برعکس بود، ریتم در ابتدا خیلی مناسب و انرژی بازیگرها بالا هر چی پیش رفتیم افت داشت و با افت ریتم کار، انرژی تماشاگر هم افت می کنه، و هر چه کاراکترهای جدیدتر اضافه میشدن نه تنها تعویض طلایی نبودن بلکه باعث افت میشدن، واقعا به عنوان عضو میکروسکوپی جامعه تئاتر از بازیگر مبتدی تمنا دارم با توجه به صحنه های کمتری که داره تلاشش رو هزار چندان کنه و تعویض طلایی باشه، نه اینکه بازی برده رو ببازونه برای بقیه.
تکرار شوخی به عقیده ... دیدن ادامه ›› من همیشه یک نقطه ضعفه، واقعا اینکه وارسیداس بلند رو نمیشنید و اروم رو میشنید بامزه بود ولی دیگه چند بار؟
اینکه کولا پسر ندیده هست رو متوجه شدیم، چرا اینقدر تکرارش؟
شاید من متوجه دلیلش نشدم و برام مزه اش تبدیل به تلخی شد.
وزن صحنه یجاهایی بهم میخورد، بازی خیلی میرفت گوشه ها و حتی دعواها و یقه گیری ها میرفت در نقطه تاریک که خب بهتره این اتفاق نیفته.

کار اما به طور کلی شسته رفته و تمیز بود، خالی از ایرادهای مبتدی بود، صحنه های دلنشین داشت اما از شدت تمرکز بر بخش طنز، بخش تلخ گم شده بود و باعث نشد من در فکر فرو برم که عه مثلا مسئولین ما هم دروغ میگن چقدر، ادمای بی سواد رو میارن که فقط دروغگو باشن، این پیام فوق العاده در گمشو به وارسیداس و پاپتی قصاب و هول بودن کولا خاک شد.

بازیگر خانم اقای نماینده واقعا بازیشون خیلی خوب بود، حالت های چشم و‌ابرو و‌نگاه و خنده و مکار بودنشون و … همه عالی
کلا تیم بازیگری هر انچه باید انجام میداد رو خوب انجام داد و واقعا خسته نباشن.
خیلی ممنونیم از حضور گرمتون و سپاسگزاریم که با ریزبینی که به نمایش ما داشتین و انتقال نکات موثر ما را در بهبود نمایشمان کمک فرمودید.
امیدواریم که در کارهای بعدی با نواقص کمتری در خدمت شما باشیم🙏💐
۱۶ آذر ۱۴۰۲
کسی که با این دقت میبیند و مینویسد ، عضو میکروسکوپی جامعه تئاتر نیست . و قطعا از امثال من بهتر میبیند.
۱۶ آذر ۱۴۰۲
دقیقا با شما موافقم، من هم در نظر خودم به عدم پرداخت نقادانه دروغ از سوی صاحبان قدرت اشاره کردم.
۱۷ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش نامه بسیار هوشمندانه انتخاب شده بود و دیالوگ های سازگار با حال و روز جامعه بسیار داشت، خودم حتما این نمایش‌نامه رو تهیه می کنم و میخونم به بقیه هم پیشنهاد می کنم.
اما در رابطه با نمایش دو تا نکته پیش از هر چیزی ذهن‌من رو مشغول کرد، اولا نحوه انجام نادرست بازی حکم و استفاده از لفظ سور زدم در جایی که اصلا سور وجود نداشت.
دوما همراه جنازه پدر تحقیقا یک کلاه رزم قرمز وجود داشته که یکی از پسرها ادعا کرد از جنازه کش رفته، پس چطور پسر ماهیگیر هم همون کلاه رو داشته؟
این دست از شلختگی ها باعث‌ صلب توجه بیننده میشه.
همچنین قطع و وصل شدن زیاد از حد نور در صحنه ها و استفاده بیش از حد از موسیقی برای القای احساسات نقاط ضعف کار بودن.
سلام. اساسا بازی حکمی در کار نبود. چهار برگ بود.
۰۴ مهر ۱۴۰۲
فرزین زمان خان
من فکر می کنم تئاتر یا باید فقیر باشه یا دارا، اگر هزینه میشه برای یک چراغی که فقط و فقط نقش پنجره رو نشون بده، چیزی که به راحتی قابل تخیل برای تماشاگر هست پس این کار باید به این دست از مسائل ...
سلام.نظر و نگاه شما، برای من، بعنوان کارگردان اثر، حتما قابل تامل هست . سپاس از شما.🌹
۰۵ مهر ۱۴۰۲
فرزین زمان خان
من فکر می کنم تئاتر یا باید فقیر باشه یا دارا، اگر هزینه میشه برای یک چراغی که فقط و فقط نقش پنجره رو نشون بده، چیزی که به راحتی قابل تخیل برای تماشاگر هست پس این کار باید به این دست از مسائل ...
البته اینگونه هم نمیشه گفت که باید یا فقیر باشه یا دارا...
علت های مختلف میتونه وجود داشته باشه برای کارشون...
بهتره اضافه کاری یا کم کاری نباشه...
۰۶ مهر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب دیدن اشک‌های ایرانه شجاع و نازنین واقعا منقلبم کرد.
کاشکی یاد بگیرم از شجاعتش.
بیشترین چیزی که تحت تاثیرم قرار داد جمله جهانگیر در اتاق بازجویی بود که با ادبیات خودمون میشه با حرف خرابشون کن.
پس درسته که زورم بهشون نمیرسه ولی میتونم با هوش و زکاوت و زبون هم مبارزه کنم.
برای منی که با نمایش های برادوی با تئاتر اشنا شدم، قطعا فیلم هاش و نه اجراهای از نزدیکش :)) همیشه هر چه رقص و اواز گروه کر و گریم های اگزجره بیشتر باشه خوشحال ترم و دیدن این کار خوشحالم کرد.
به نظرم در این نمایش کم دیالوگ ترها، جذاب تر بودن
تا حدودی منو یاد فهرست مردگان رضا ثروتی انداخت.
به بازیگران خسته نباشید میگم بعدش جداگونه به اهالی سیرک یه خسته نباشید دیگه هم میگم.
طراح گریم و طراح لباس هم قطعا ستارگان پشت صحنه این کار هستن، کارشون فوق العاده بود.

در مجموع ایده ای هست که سال هاست دارم، ای کاش به مانند مقالات علمی که در انتها رفرنس میدهند برای مطالبی که از مقالات دیگر استفاده کرده اند، در انتهای بروشور تئاتر هم این کار انجام بشه بهرحال هنر هم سراسر اقتباس هست،
و قطعا نویسنده و کارگردان این اثر اگر بزرگ شده ایران باشه پس قطعا در ... دیدن ادامه ›› کاراکترها و شرایطی که خلق می کنه چه در این اثر و چه در اثر ژپتو وام دار جایی هست،
ژپتو به مانند یک اخوند صحبت نمیکنه نمیگه الف لام میم
به مانند یک کشیش مسیحی صحبت می کنه، تک تک کلمات و لحنش شبیه به کتاب مقدس مسیحیان هست
کاراکترهای ژپتو شباهت زیادی به کاراکترهای جادوگر اوز دارن
در این کار هم همینطور ما کفترهای حرم امام رضا رو نمیبینیم
پرنده هایی میبینیم که به ظاهر کاردینال هستن که زیستگاهش فقط قاره امریکا هست،
المان ها ایرانی نیستند پس ۹۹٪ وام گرفته شده اند
اصلا پینوکیو که زاده تخیل نویسنده نیست، در سال های ۱۸۰۰ میلادی توسط کارلو کولودی خلق شده حداقل کاری که میشه کرد اسمی از ایشون اورده بشه، که بعدها بیگانه در خانه دیگری نداشته باشیم.
سلام فرزین زمان خان، دمت گرم که اینقدر باسوادی، نشانه هارو درک میکنی، امیدوارم در جلسه نقد و بررسی این کار ببینمت و گپ بزنیم باهم
✌🏾🪄
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این کار به دلیل متن کاملا ایرانی که داره در ناخوداگاه تماشاگران بیشتر سبب ایجاد ارتباط میشه، بهرحال فضای داخل مترو و مکالمات افراد و دغدغه هاشون برای بینندگان به نوعی قابل لمس و همزادپنداری هست و این اصلی ترین نقطه قوت کار هست چرا که بیننده برخی اوقات دوست داره اینه ای در برابر زندگی خودش ببینه و به فکر فرو بره،
پس نقطه قوت اصلی این کار رو من متنش میبینم.
کارگردانی کار با توجه به اینکه احتمالا از اولین کارهای ایشون بوده با سلیقه من خیلی همخونی داشت، تمام نکات مدرسه ای کاملا رعایت شده بود، تابلوها درست بودن، ماسکه شدنی در کار نبود، دیالوگ ها چرخشی بودن و به همه افراد نوبت حرف زدن میرسید، از اینکه ریسک های الکی نکرده بودن و شسته رفته تحویل داده بودن ازشون تشکر می کنم.
بازی بازیگرها چون یک دست بود خوب جلوه میکرد، کسی بازی اضافه نمیکرد و‌دنبال خودنمایی نبود و همه برای پیش بردن کار تلاش میکردن شاید فقط بجز کاراکتر مصطفی که یک مقدار دنبال نمایش بدنش بود از همون جا که بی دلیل بازوهاش رو نشون داد میشد حدس زد که یجایی هم لخت میشه،
و همچنین بازیگرهایی که درگیر لهجه بودن، چون درگیر لهجه بودن تماشاگر این رو میفهمید و باهاشون درگیر لهجه میشد مثال بارزش خانم اصفهانی، جا داره رهاتر باشن و بیشتر بازی کنن اینطوری تماشاگر هم بیشتر باهاشون همراه میشه،
همچنین من اگر وزیر ارشاد یا بازبین بودن هر کسی برای خنده فحش بده یا حرف ... دیدن ادامه ›› های شبیه فحش بده رو واقعا میفرستادم زندان اگه میشد
واقعا جالب نیست، مادر جریانیم که میخواید چی کار کنید و نکنید این لول کار رو میاره پایین.
در مجموع به دوستان بازیگر تبریک میگم امیدوارم سکوی پرتابی باشه براشون، من با بازیگر کودک کار بیرون صحبت کردم واقعا مثل یک ادم بالغ با من حرف میزد پس معلوم بود داره نقش کودک رو بازی می کنه و این واقعا برام جالب بود و احتمالا اینده دار خواهد بود.

صحنه های تاثیرگذار بسیار داشت که خوب هم بازی شد مخصوصا صحنه دختر معلول با دزد مشکل دار واقعا بغض منو دراورد.

اما کار میتونست کوتاه تر باشه قطعاااا
صدای اول باید ولومش پایین تر باشه، هیجان خوبه اما نباید باعث ازار تماشاگر بشه
نورپردازی ایده ای براش ندارم اما جا داشت بیشتر بهش فکر بشه
درسته که تئاتر کاملا رئال بود اما شاید میشد طراحی لباس ها هم کمییی هوشمندانه تر بشه و از المان های بیشتر استفاده بشه
مثلا برای خانم لات مو قرمز از موی مصنوعی استفاده بشه یا فرد موزیسین بند دار شبیه نمایشگاه ماشین دارها بود کاملا و المان موسیقی و‌هنر در نه لباسش نه در طرز برخوردش دیده نمیشد.

دیدن کار پیشنهاد میشه.
سلام ،تشکر از شما که مارو قابل دونستید و تشریف آوردید.
من به شخصه از شما ممنونم که انقدر کامل و دقیق کارو نگاه کردید.
متشکرم از نقدهاتون و روی چشمام میزارمشون.
بازم ممنونم ازتون به امید اتفاقهای جذابتر🍀
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
خریدار
هومن کریمی (hoomankarimi)
سلام ممنون که انقدر زیبا کار و دیدین و چقدر خوب که مخاطب مثل شما داشتیم❤
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر

تماس‌ها

farzinzamankhan